مسعود رجوی-اول اردیبهشت ۱۴۰۲
شعار فاشیستی جاوید شاه در میان بقایای شاه در اسراییل گامی فراتر از شعار ارتجاع در مورد ولایتفقیه
«خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار»!
سرانجام بچه شاه به بهانهٔ «آب» و در پی «سراب» پرده را کنار زد و ماهیت نمایشهای پیاپی سال۱۴۰۱ برملا شد
بیشتر از این نمیشد دست خامنهای را علیه قیام پر کرد تا ادعا کند همه چیز زیر سر «استکبار و صهیونیسم» است
ثابت شد که بلاتکلیف گذاشتن «سلطنت یا جمهوری» و موکول کردن آن به صندوق رأی در منشور سوخته شعبدهیی برای بیرون کشیدن بچه دیکتاتور جاوید از کلاه جادو بوده است
ثابت شد که اصل پایهیی «نه شاه-نه شیخ» بهمعنی نفی هر گونه دیکتاتوری و وابستگی تنها سیاست ملی و میهنی برای ایران و ایرانی و ملیتهای تحت ستم مضاعف است
قطار سریعالسیر انقلاب و جمهوری دموکراتیک «اتوبوس» اسقاطی استبداد و وابستگی با سرنشینان ساواکی را پشت سر گذاشته و به جانب پیروزی میشتابد
۱-همگان از روابط برادرانهٔ مجاهدین و مقاومت ایران با الفتح و سازمان آزادیبخش فلسطین از زمان شاه تا امروز مطلعند. سیاست ما حمایت کامل از رئیس محمود عباس ریاست دولت فلسطین بوده و میباشد، کما اینکه هم عرفات فقید و هم ابومازن بارها همدردی خود را با مردم ایران و مجاهدین ابراز کردهاند. استحکام مناسبات دیرین که ۵۴سال سابقه دارد در دیدار ۹مرداد ۱۳۹۵ رئیسجمهور برگزیده شورای ملی مقاومت برای دوران انتقال حاکمیت به مردم ایران با رئیس دولت فلسطین در پاریس، مورد تأکید قرار گرفت.
۲-خمینی و خامنهای چشم دیدن این مناسبات را نداشته و ندارند. حقد و کین آنها نسبت به ابوعمار و ابومازن و تفرقهاندازی و «شاخ تراشیدن» برای آنها سابقهٔ ۴۴ساله دارد. در ۱۵فروردین ۱۴۰۲ نیز ولیفقیه ارتجاع با بیشرمی از «افتضاح یاسرعرفات» در توافق صلح اسلو سخن گفت.
۳-در شهریور ۱۳۷۲ من «پیشرفت پروسهٔ صلح و شناسایی حقوق ملی مردم فلسطین» را که در توافق واشنگتن حاصل شده بود، از سوی مقاومت ایران به یاسر عرفات و مردم و سازمان آزادیبخش فلسطین، و همچنین به پرزیدنت کلینتون و مردم و دولت اسراییل تبریک گفتم و خاطرنشان کردم «بقایای خمینی و دیکتاتوری مذهبی و تروریستی حاکم بر ایران اصلیترین عاملان تشنج و دشمنان صلح و همزیستی در این منطقه از جهان، زیانکاران درجه اول توافق واشنگتن» هستند.
۴-در اول خرداد ۱۴۰۰ سایت خامنهای پیام «زیاد نخاله» تحت عنوان «دبیرکل جنبش جهاد اسلامی در فلسطین» را منتشر کرد. در این پیام «زیاد نخاله» به گونهیی بهتانگیز در مورد جنگ در غزه و موشکهای آن خطاب به خامنهای اذعان میکند: «دوستان و برادران شهید سلیمانی خصوصاً حاج اسماعیل قاآنی و همکاران ایشان همواره در هدایت و فرماندهی این نبرد، لحظه به لحظه در کنار ما بودند... ما برای حفظ جمهوری اسلامی ایران و سربازان دلاور آن دعا میکنیم».
۵-در همان زمان (اول خرداد ۱۴۰۰) به استحضار هموطنان رساندم: «به این ترتیب پردهها بالکل کنار میرود و خامنهای با وقاحت بیمنتها به قصد قدرتنمایی در آستانه انتخابات رژیمش و در بحبوحهٔ مذاکرات برجام در وین ناگزیر به سهم و نقش خود در جنگ و کشتار اعتراف میکند. خامنهای از این پیشتر بارها به صراحت گفته است اگر جنگافروزی را در خارج از مرزهای ایران متوقف کند بایستی در کرمانشاه و همدان و اصفهان و تهران و خراسان با مردم بپاخاسته و جوانان شورشگر بجنگد. ولیفقیه ارتجاع اکنون با اطمینان از بیعملی اروپا و آمریکا و اینکه قیمت چندانی نخواهد پرداخت یابوی ولایت میتازد تا از قیام ملت ایران در امان بماند». اما آتش قیام از زیر خاکسترهای کرونا در شهریور ۱۴۰۱ شعله کشید.
۶-اکنون آنچه باید برای همهٔ دولتها و قدرتها بهویژه در این منطقه از جهان، مورد تأکید قرار بگیرد این است که تکرار سیاست شکستخوردهٔ مماشات با فاشیسم مفلوک دینی و دوباره آزمودن فاشیسم مدفون سلطنتی خطاست و به جایی نمیرسد.
۷-راهحل واقعی و آیندهدار برای صلح و همزیستی در خاورمیانه، جمهوری دموکراتیک مبتنی بر جدایی دین و دولت در ایران است.
از این پیشتر در پیام ۳دی ۱۳۸۵ گفتهایم و تکرار میکنیم که «ما به جامعه بینالمللی و به آمریکا و اروپا راهحل مریم را پیشنهاد میکنیم. این راهحل نه فقط مطلوب ما و ملت ما بلکه نیاز مبرم خود آنها و ملتهای آنها هم هست. زیرا که صلح و امنیت و دموکراسی و حقوقبشر و ثبات و سازندگی و دوستی و یک ایران غیراتمی و همکاری و توسعه اقتصادی را در این منطقه از جهان پیشنهاد میکند و به قوانین و کنوانسیونهای بینالمللی احترام میگذارد».