خواهران عزیزم!
دختران و زنان رنجدیده و ستمزده اما بپا خاسته در سراسر ایران!
زنان دلیر که کانونهای شورشی را برپا کردهاید! روز جهانی زن بر شما و بر عموم خواهرانم در سراسر ایران گرامی باد.
امسال روز جهانی زن در ایران در میان شعلههای قیام خونین هموطنانمان در سیستان و بلوچستان فرا رسیده است. قیامی با دهها شهید که در آن جوانان شورشگر با حمله به ساختمان فرمانداری و مراکز سپاه و نیروی انتظامی عزم مردم ایران برای سرنگونی رژیم را نشان دادند.
مردم ما در سیستان و بلوچستان از فقیرترین مردم خاورمیانه و تمام آسیا هستند. با جمعیتی که هفتاد درصدشان زیر خط فقر مطلقاند. دو سومشان آب آشامیدنی ندارند و بسیاری از کودکانشان بهعلت ضعف بینایی و نداشتن عینک به مدرسه نمیروند.
برای زنان ستمزده بلوچ تهیه غذا و حتی آب خوردن کاری طاقتفرساست. کودکانشان از فقر و بیماری به خود میپیچند و جوانان برومندشان دستهدسته در زاهدان و شهرهای دیگر اعدام میشوند. آنها نه برای یک زندگی بهتر که برای بقا و حیات خود، به سرنگونی رژیم نیازمندند.
آنچه در سراوان و سایر شهرهای بلوچستان رخ داد واقعهیی بیدنباله نیست؛ این همان آتشفشان دی و آبان است که فوران کرده و از این پس، باز از خشم زنان و مردان ایران در سراسر کشور زبانه خواهد کشید.
استراتژی خامنهای که میخواست تلفات انبوه بیماری کرونا را سپر حفاظت رژیمش کند، دوام نیاورد.
آتش زیر خاکستر قیامها دوباره شعله کشید. و همچنانکه آن جوان شورشگر بلوچ گفت: حالا زمان زمان مردم ایران علیه حاکمیت ولایت فقیه است.
زنان و دختران بلوچ در همین قیام پشتیبان و یاریرسان کانونهای شورشی و برادرانشان هستند.
آری قیام مردم ایران با پیشتازی زنان بساط استبداد زنستیز را از تمام ایران جارو خواهد کرد.
تاریخچه مختصر از زنان ایران
خواهران عزیزم!
امروز بیماری کرونا و فقر و سرکوب، چهره شهرها و روستاهای ما را تیره و تار کرده اما در دل همین تاریکیها عزم زن ایرانی برای بهدست آوردن آزادی و برابری و دگرگونی مناسبات سیاسی و اجتماعی شعلههای امید را فروزان کرده است.
این امید متکی به آمادگی اجتماعی برای سرنگونی رژیم است. این امید متکی به پوسیدگی رژیم است که در موقعیت سرنگونی است. امروز نه برنامه موشکی و اتمی آخوندها و نه سپاه پاسداران خامنهای بلکه مردم ایران و بهویژه زنان ایرانند، که معادله ایران را تغییر میدهند.
پس امسال روز جهانی زن برای زن ایرانی حامل یک تعهد است: اینکه میتوان و باید از دل فاجعه کرونا و سرکوب و فقر، آزادی و برابری را به پیروزی رساند.
در روز جهانی زن به تمام زنان پیشتاز تاریخ معاصر ایران درود میفرستم:
زنان شجاعی که در صف مقدم جنبش تنباکو استبداد حاکم را به لرزه درآوردند.
زنان آگاه و رزمآوری که در بسیاری صحنههای انقلاب مشروطه تعیینکننده بودند.
زنان والایی که ستارگان آسمان شعر و ادب و فرهنگ ایران شدند.
زنان پیشتاز در جنبشهای انقلابی در دهه پنجاه همچون فاطمه امینی، مرضیه احمدیاسکویی، و مهرنوش ابراهیمی که راه سرنگونی دیکتاتوری سلطنتی را گشودند. درود میفرستیم به دهها هزار زن مجاهد و مبارزی که در دهه۶۰ در رویارویی با رژیم شکنجه یا شهید شدند و در رأس آنها اشرف رجوی، سمبل مقاومت به هرقیمت در برابر استبداد وحشی حاکم.
نامی که در کارزار هزار اشرف در ایران و اشرفنشانها در سراسر جهان همچنان بر قلبها و زبانها جاریست.
و سلام بر هزاران هزار زن شجاعی که در قیامها و جنبشهای اعتراضی علیه رژیم ولایت فقیه بهپا خاستهاند.
بهویژه آنها که خیزش بزرگ آبان را برپا کردند و شهیدان بسیاری تقدیم آرمان آزادی و برابری کردند.
آخوندها فهرست نامهای آنها را پنهان نگهداشتهاند. اما پیام خون آنها، شکست قطعی استبداد دینی است که با مشارکت فعال زنان بپا خاسته ایران محقق میشود.
نقش پیشتاز زنان در مقاومت ایران
خواهران عزیزم!
وقتی میگوییم زن ایرانی پرچمدار امید به آینده و امید به آزادی و برابری است علاوه بر سوابق درخشان مبارزاتی، ظرفیت و توانمندی امروز او را در نظر داریم.
این ظرفیت را در نقش زنان و دختران میهنمان در قیامها و اعتراضات، در ترکیب اعضای شورای ملی مقاومت ایران و در شورای مرکزی مجاهدین، متشکل از زنان مجاهد خلق میتوان دید که یک مقاومت سراسری را در برابر هیولای سرکوب و زنستیزی رژیم آخوندی پیش میبرند.
آنها یک جنبش رزمنده را در محاصره دو دیکتاتوری خامنهای – مالکی در اشرف و لیبرتی سرفراز و استوار نگهداشتند. آنهم به همراه نسلی از برادرانشان. مردان رها و آزاد از ایدئولوژی جنسیت و فردیت.
بذرافشان قیامها در شهرهای ایران شدند و امید مجسم مردم ایران برای آزادی را خلق کردند و همچنین صفی از زنان مقاوم و مبارز که در زندانهای سراسر ایران پایداری میکنند. اگر چه بینام و نشاناند اما بالاترین مقاومتها را میکنند و به این سربلندند.
به پتانسیل و توانایی زنان اشاره کردیم. به قیامهای دو سال گذشته از دی ۹۶تا دی ۹۸نگاه کنید که خواهران و دختران دلیر ما در این قیامها چه قهرمانیها از خود نشان دادند. نیروی محوری قیام دی ۹۶ زنان و جوانانبودند.
همه به یاد داریم که تصویر نمادین آن قیام تصویر دختری بود که در میان دودهای گاز اشکآور مشت خود را بلند کرده است.
در همان روزها سران سپاه جنایتکار خامنهای گفتند: (در این اعتراضها هم) حلقه اصلی تحریک و شروع زنان بودند. در قیام آبان ۹۸، رسانههای رژیم باز نوشتند که: «میانداری و میدانداری ویژه زنان در اغتشاشات اخیر، چشمگیر بهنظر میرسد».
وزیر کشور رژیم میگفت در تهران هر یک از «هستههای چهار- پنج نفره یا شش نفره» را یک زن هدایت میکرد.
در اتوبان ستاری تهران، حرکت اعتراضی و شعاردادنها و بستن اتوبان، هفت ساعت بیوقفه ادامه داشت. آنچه در این اعتراض طولانی توجهبرانگیز بود، زنجیرهانسانی زنان بود که عرض اتوبان ستاری به سمت جنوب را بسته بود. در کرج هم بسیاری از شرکتکنندگان در اعتراضات را، زنان تشکیل میدادند.
آری نیروی شورش آن آبان خونین و آتشین، همچنان در دل جامعه ایران موجود است و در هر فرصتی همچون طوفان یا سیل خروشان بیرون میزند و باز این زن ایرانی است که در قلب هر قیام و خیزشی ایستاده است.
زنان ایران برهمزننده نظم ارتجاعی
از قضا علت ترس آخوندها از نیروی مقاومت زنان همین است. آنها برای مهار این نیروی بالنده و پیشرو، انواع سلاحها را بهکار گرفتهاند؛ از تبعیضهای ضدانسانی تا سرکوب و کنترل دائمی و به فقر کشاندن آنها در مقیاس میلیونی.
در نتیجه میبینیم هر جا که فقر و فلاکت هست، قربانی نخستش، زن ایرانی است. هر جا که بهجای مسکن و سرپناه بیغولهها یا کپرها برقرار شدهاند باز این زن ایرانی است که بیش از همه باید بینوایی و ناامنی و داغ و دردش را تحمل کند.
در همین یکسال اخیر که گسترش کرونا در ایران و مرگ و میر دردناک هموطنان بیداد میکرد، خواهران پرستار ما هزاران بار از جان خود چشم پوشیدند. هزاران بار بدون تجهیزات حفاظتی به نجات بیماران شتافتند. بهطوری که بنا به آمارهای دستکاری شده رژیم حداقل ۶۰هزار پرستار به کرونا مبتلا شدهاند. اما پاسخ آنها را آخوندها با استثمار هر چه وحشیانهتر و اخراج و سرکوب دادهاند. با این حال، پرستاران کوتاه نمیآیند و با تظاهرات در مقابل مراکز رژیم فریاد میزنند که تبعیض تا کی؟ حق ما را بدهید.
در همین مدت خواهران زحمتکش کارگر ما که عمدتاً در مشاغل غیررسمی کار میکنند اولین قربانی کرونا بودهاند. تا تابستان امسال بر طبق آمار رسمی نزدیک به ۸۷۰هزار زن شغل خود را از دست دادهاند و بهارتش گرسنگان پیوستهاند.
امروز چهلمیلیون نفر از جمعیت کشور ما جمعیت غیرفعالاند. و ۲۸میلیون نفر از آنها زنان هستند. یعنی حق مشارکت در زندگی اجتماعی و اقتصادی از آنها گرفته شده است.
شمار زنان سرپرست خانوار که در سال۱۳۹۵سهمیلیون نفر بود؛ حالا به ۴ تا ۵میلیون نفر رسیدهاند که بیش از هشتاد درصدشان بیکارند. حالا تصور کنید وقتی همین زنان سرپرست خانوار بهکرونا مبتلا میشوند، بچهها هزینه درمان مادرشان را باید از کجا بیاورند؟ هزینه خورد و خوراک خود را چگونه تأمین کنند؟
حرفهای یک زن جوان بهنام زیبا که با سه فرزند و یک همسر معلول نانآور خانوادهاست زندگی هولناک چند میلیون زن سرپرست خانوار را اینطور شرح میدهد. حرف او این است که «از مرگ (بر اثر کرونا) نمیترسم. تنها ترسم گرسنگی فرزندانم در نبود من است».
راستی که قلب هر انسانی از این سخنان به درد میآید. بله جامعه ما در زیر شلاق ستم و استثمار است. این جامعةی است بنا شده بر دوش بردگانی که سمفونی خود را در صدای شلاقها میشنود.
زنان کارتنخواب زنان زبالهگرد زنان تیرهروزی که قربانیان فساد همین رژیماند زنان بیماری که پولی برای درمان ندارند زنان روستایی در استانهای جنوب و شرق ایران که بهخاطر قحطی آب بهخاک سیاه نشستهاند. بله آوارگان آب.
زنان کارگری که آه در بساط ندارند. زنان شالیکارکه بهخاطر حفظ شغل خود مجبورند هر روز در هوای سرد در میان آب بهمدت ده ـ دوازده ساعت کار کنند. دختران قالیباف که به انواع بیماریها دچار میشوند. زنان دستفروشی که مدتهاست، درآمدی ندارند. زنانی که در کردستان به کار طاقتفرسای کولبری رو آوردهاند.
و بارهای سنگین را در مسیرهای صعبالعبور کوهستانی حمل میکنند.
همچنین خانوادههای زلزلهزده که هنوز بیخانمان هستند. و همین حالا در سیسخت یاسوج زنان و کودکان در سرمای زمستان بیسرپناهند و فاجعه دلخراش دختر بچههایی که با اجبار و تحمیل ازدواج کردهاند. یا در اثر فقر برای فروش گذاشته میشوند و زنان معلم که عده زیادی از آنها حقوقشان به یک دلار در روز هم نمیرسد. دختران دانشجو که بهخاطر سنگینی هزینهها امکان ادامه تحصیل ندارند. همچنین فارغالتحصیلان بیکار و زنان شاغل که در خطر سقوط به زیر خط فقر قرار دارند.
بله اینها همه چهرههای مجسم فقر دردناکی است که تار و پود جامعه امروز ایران را تنیده است. فقری مصیبتزا که در همه عرصهها اولین قربانیاش زن ایرانی است؛ اوست که بیشترین جراحتها و دردها را بر شانههای خود دارد؛ اوست که بیشترین خون جگرها را تحمل میکند.
در عینحال اوست که عزم جزم کرده است تا این شب تیره و تار را به صبح روشن برساند. زندگی امروزش تیره و تار است. اما چنانکه در آبان آتشین و خونین نشان داد در طرف روز و روشنایی ایستاده است.
بهقول زندهیاد شاملو:
طرف ما شب نیست
چخماقها
کنار فتیلهها بیطاقتند
خشم کوچه در مشت توست.
در لبان تو شعر روشن صیقل میخورد
و شب از ظلمت خود وحشت میکند.
بله زنان ایران که به این ظلمتسرا نگاه میکنند حرفشان این است که تمام این نظم ارتجاعی را برخواهیم چید.
به آخوندها میگویند: این برج و باروی پوسیده را که روی انبارهای باروت بنا کردهاید درهم خواهیم شکست. صدای ما دیگر ناله دلشکستگان نیست؛ غرش طوفانی است که ارتجاع و ستم و زنستیزی را درهم خواهد پیچید.
ایران آزاد فردا
ما میخواهیم به جای استبداد زنستیز حاکم، یک جمهوری کثرتگرا بر اساس حقوقبشر برپا کنیم. یک جمهوری مبتنی بر جدایی دین و دولت. ما در پی تحقق یک دموکراسی واقعی هستیم که لازمه آن مشارکت فعال و برابر زنان در رهبری سیاسی جامعه است.
در ایران فردا جمیع آزادیهای فردی در مورد زنان باید بهرسمیت شناخته شود. از جمله آزادی در اعتقاد و مذهب، اشتغال و رفت و آمد.
زنان در انتخاب پوشش خود آزادند.
در ایران فردا زن و مرد به حقوق اجتماعی سیاسی، فرهنگی و اقتصادی کاملاً برابر دست خواهند یافت.
زنان باید در گزینش همسر و ازدواج از آزادی کامل برخوردار باشند.
در زندگی خانوادگی هر گونه اجبار و تحمیل به زن ممنوع است.
حق متساوی طلاق برای زنان، بهرسمیت شناخته میشود.
چند همسری ممنوع است.
خشونت جسمی، جنسی و روانی علیه زنان در محیط کار، در مراکز آموزشی، خانواده و هر جای دیگر جرم شمرده میشود.
هر گونه بهرهکشی جنسی از زن، تحت هر عنوان ممنوع است.
قانون شریعت آخوندها جایی در قوانین ایران فردا نخواهد داشت و میثاقهای بینالمللی در مورد حقوق و آزادیهای زنان و مشخصاً «کنوانسیون رفع کلیه اَشکال تبعیض علیه زنان» نصبالعین قوانین مدنی قرار خواهد گرفت.
زن ایرانی بهپا میخیزید
در روز جهانی زن به رزم و مقاومت خواهران و دختران دلیرم در کانونهای شورشی درود میفرستم و همه شما خواهران عزیزم، دختران بیباک و زنان بپا خاسته را به گسترش قیام برای سرنگونی رژیم و کسب آزادی و برابری فرامیخوانم.
شما زنان معلم و پرستار، دختران دانشجو و دانشآموز، زنان دستفروش، خانهدار، و زنان کارگر و کشاورز!
پیام این ظلم از حد گذشته، این درد و رنجهای انباشتهشده و وضعیت جوشان و شعلهور ایران این است که هیچ نیرویی نمیتواند جلوی سرنگونی آخوندها را بگیرد. شرایط عینی و موقعیت انقلابی فراهم است و باید با نیروی آگاه و رزمنده شما با پیشتازی خواهران مجاهدتان به جانب آزادی، سمت و سرعت بگیرد.
زنان ایران آموختهاند که در مقابل فلاکت و فقر و تعدی و سرکوب بهجای اینکه در خود فرو بروند، بپاخیزند.
هر مانع و محدودیت و ستمی که رژیم بر شما روا میدارد، میدانی برای به آزمایش کشیدن ارادههای شماست.
بر همه این موانع شورش کنید. تسلیم شدن، خسته شدن، ناامید شدن، دشمن را جریتر میکند.
در رویارویی با رژیم بارها دیدهاید که هر زمان بهپا میخیزید و میخروشید آخوندها، وادار به عقبنشینی میشوند.
بله شما از پیشتازان خود آموختهاید یعنی نسل زنان مجاهد و مبارز که چهار دهه است که در مقابل این رژیم زنستیز، جنگیده و مقاومت کردهاند.
این نسل از شکنجهگاهها و میدانهای اعدام گذشته، در زیر موشکباران و تیر و تبر دشمن، در اشرف و لیبرتی ایستاده، زخمی شده، اما با بدنی مجروح و خونچکان دوباره برخاسته و نبرد را از سر گرفته است. حرف یک چیز بیشتر نیست: استمرار مبارزه و قیام.
حرف این است که باید در برابر سرکوب و ستم و درد و مصیبت، جنگاورتر باشید. همچنانکه مسعود رجوی گفته است: «شورشگران پیروزی میسازند». و سرنوشت ایران با قیام فرزندان مجاهدش در میدان فدا و مجاهدت نوشته میشود. آری بهدست شما زنان و مردان شورشگر.
ما میخواهیم و میتوانیم خامنهای و حکومتش را سرنگون و ایران و ایرانی را آزاد کنیم.
شما میتوانید و باید پیروزی را بسازید. شمایید که میتوانید جرقه اعتراضها و اعتصابها را بزنید.
شمایید که میتوانید کانونهای شورشی و شوراهای مقاومت مردمی را برپا کنید، و شمایید که میتوانید جوانان بهجان آمده را به تشکیل کانونهای شورشی ترغیب کنید و از هر راهی که ممکن است، از آنها حمایت کنید مسئولیت برپایی و پیشبرد قیام را بردوش خود بگذارید. رنجهای شما پلی بهسوی آزادیست و در آن سوی پل آنچه قد میافرازد، باز شمایید یعنی زنانی که یک جامعه آزاد و برابر رهبری میکنند.
سلام بر همه شما