728 x 90

مسعود رجوی - ۳۰خرداد ۱۳۶۰ - سی خرداد شصت - گزیده سخنرانی

مسعود رجوی: در آستانه ۳۰خرداد بدون این‌که حتی یک گلوله شلیک کرده باشیم، چند هزار زندانی شلاق خورده داشتیم.
‌در نمایشات جمعه، روی دیوارها، کف خیابانها، رادیو، تلویزیون، مساجد، ملاقاتها و سخنرانیهای خمینی در جماران و جلساتی از دولت و جلسات مجلس شروع می‌شد با شعار مرگ بر مجاهدین.

گفتیم که خوب ما می‌خواهیم که مسالمت ادامه داشته باشد. ما به قانون اساسی شما رأی ندادیم به دلایل خاص ایدئولوژیکی و سیاسی خودمان به ولایت‌فقیه. اما التزام بهش داده‌ایم. به‌شرطی که در همین حد آزادیهایی که این تو نوشته است همین را اجرا کنید.
آن موقع هنوز اعلام مبارزه مسلحانه نکرده بودیم و همین هم درست بود. و گفتیم که نمی‌شه که این قاضی‌القضات تو بهشتی وقتی از ما کشته میشه میگه خودشون کشته‌اند. آخر حضرت آیت‌الله، خدیو مصر هم وقتی که دید پیراهن یوسف از جلو پاره نیست قلباً دیگه مطمئن شد که این گناهکار نیست. چه جوری است که ما تحریک می‌کنیم، ما می‌زنیم ولی همیشه از ما کشته میشه؟
محض نمونه چرا یکبار یکی از طرف مقابل این بلا سرش نمیاد؟ بنابراین گفتیم که این چیزیکه گوشزد فرمودید ما چه چاره‌ای داریم جز نوشتن وصیت نامه‌هایمان، در عین این‌که خواهان زندگی مسالمت‌آمیزیم. اگر هم اجازه می‌فرمائید و سوء تعبیر سیاسی نمی‌کنید. بیائیم خدمتتان در کمال آرامش و مسالمت شکایت هامون را بکنیم. حرف هامون رو اثبات کنیم. مدعی هم اگر هست اون هم بیاد.

اما جواب اون رو لابد می‌دونید، گفت لازم نیست شما بیائید. من خدمت می‌رسم. منظورش با داغ است و درفش و گلوله.

تا رسیدیم به 30خرداد، باید تصمیم نهایی را می‌گرفتیم، زمان تصمیم‌گیری قطعی فرا رسیده بود. در برابر ارتجاع مهیب و قهاری که می‌رفت که خودش را یکپارچه و یک پایه و به‌صورت مطلقه مستقر بکند. چون دیگر جای هیچ مانور و تحرک سیاسی باقی نمانده بود.

یا باید تسلیم می‌شدیم و به حیات خفیف و خائنانه رضا می‌دادیم و فی المثل مثل حزب توده در کودتای ۲۸مرداد به مسئولیت مون پشت می‌کردیم و در تاریخ ایران نفرین می‌شدیم. و یا می‌باید با سنگین‌ترین بهای ممکن با الهام از سیدالشهدا حسین بن علی(ع) به طرزی عاشورا گونه از شرف خودمون و خلق در زنجیرمان نگهبانی می‌کردیم و ما این راه رو برگزیدیم. و این نسل این راه رو برگزید.

صدها بار اعلام کرد رژیم که اینها از بین رفتند. ولی امروز ما هم‌چنان افتخار می‌کنیم که وقتی گفتیم مرگ بر ارتجاع، پاش ایستادیم و تا آخرین نفس و تا آخرین قطره خون هم خواهیم ایستاد. هم‌چنان که گفتیم سرنگونی، سرنگونی...

 

همچنین مطالعه کنید گزیدهایی از سخنرانیهای مسعود رجوی: 

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/0e600d29-f38b-4b44-8110-7ccca09abea4"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات