مریم رجوی: ضرورت حسابرسی و پایان دادن به مصونیت سران رژیم اعدام و قتلعام در ایران
روز شنبه سوم شهریور، کنفرانسی برای بررسی جنایات سبعانه علیه بشریت در قتلعام زندانیان سیاسی و نسلکشی مجاهدین در سال۶۷ و اعدامهای ۱۳۶۰ و ۱۳۶۱ با شرکت کارشناسان و شخصیتهای شناختهشده بینالمللی مدافع حقوقبشر تشکیل شد. شرکتکنندگان در این کنفرانس بر ضرورت حسابرسی و پایان دادن به مصونیت آمران و عاملان طبق قوانین و معاهدات بینالمللی تأکید کردند. شماری از شخصیتهای شرکتکننده در این کنفرانس عبارت بودند از:
پروفسور اوسوجی رئیس دیوان بینالمللی جنایی (۲۰۱۸ – ۲۰۲۱)
پروفسور لیلا سادات مشاور ویژه دادستان دیوان بینالمللی جنایی (۲۰۱۲ – ۲۰۲۳)
پروفسور ویلیام شیباس کارشناس جهانی نسلکشی، رئیس پیشین انجمن بینالمللی محققان نسلکشی و کمیسیون تحقیق ملل متحد برای غزه
پروفسور جاوید رحمان گزارشگر ویژه ملل متحد در مورد وضعیت حقوقبشر در ایران ۲۰۱۸ تا ژوئیه ۲۰۲۴
پروفسور هرتا دابلرگملین وزیر سابق دادگستری آلمان
پروفسور ولفگانگ شومبورگ قاضی دادگاه بینالمللی کیفری ملل متحد برای یوگسلاوی سابق و رواندا
دکتر مارک الیس مدیر اجرایی انجمن بینالمللی وکلا؛
پروفسور کلودیو گروسمن مشاور ویژه دادستان دیوان بینالمللی جنایی
و عضو کمیسیون حقوق بینالملل در سازمان ملل
پروفسور کلمان ووله گزارشگر ویژه ملل متحد در مورد حق آزادی اجتماعات و گردهمایی ۲۰۱۸ تا ژوئیه ۲۰۲۴
پروفسور جرمی سارکین رئیس کارگروه ناپدیدشدگان قهری (۲۰۰۸ -۲۰۱۴)
پروفسور استیون اشنیبام مدیر بخش قوانین بینالمللی در دانشکده مطالعات پیشرفته بینالمللی در دانشگاه جانز هاپکیز
طاهر بومدرا رئیس کمیته عدالت برای قربانیان قتلعام ۱۳۶۷ و رئیس پیشین حقوقبشر ملل متحد در عراق
کنت لوییس وکیل مجاهدین در دادگاه سوئد در محاکمه یک مأمور قتلعام (حمید نوری)
ژیل پاروئل وکیل در دادگاه کیفری بینالمللی در مورد رواندا و رئیس پیشین کانون وکلای استان والدواز فرانسه و سفیر لینکلن بلومفیلد معاون پیشین وزارتخارجه آمریکا
در ابتدای این جلسه مریم رجوی طی سخنانی خطاب به این کنفرانس گفت:
حضار گرامی، حقوقدانان و صاحبنظران محترم!
کنفرانس امروز به موضوع حقوقبشر سنگسارشده مردم ایران اختصاص دارد. در فردای جنگ جهانی دوم که اعلامیه جهانی حقوقبشر تدوین شد، کلمات آن، متأثر از «روح بشریتی» بود که از آن فاجعه عظیم به «عصیان» رسیده بود.
اعلامیه جهانی حقوقبشر «ظهور دنیایی را نوید داد که در آن افراد بشر در بیان و عقیده، آزاد و از ترس و فقر رها باشند و این را بهعنوان بالاترین آمال بشر» اعلام کرد. امروز کلمات آن سند تاریخی تغییری نکرده، اما در عمل از اصل خود دور شده زیرا از درد و رنج میلیونها انسان که تحت شکنجه قرار گرفته یا اعدام شدهاند، متأثر نیست.
امروز، در کشور ما، رژیمی حکومت میکند که حاکمیتاش مستقیماً وابسته به سرکوب حقوقبشر است. و بقای آن با کشتار انسانها تأمین و تضمین میشود.
در مقابل این رژیم، مقاومت طولانی و پررنجی، برای احیای حقوقبشر در جریان است و ما افتخار میکنیم که رزمنده آزادی و حقوقبشر هستیم.
۴۵سال رژیم اعدام و قتلعام در ایران
در یک ماه گذشته رژیم ولایت فقیه در دولت جدیدش دستکم ۱۲۶زندانی را در شهرهای مختلف بدار آویخته است.
این بخشی از موج اعدامها در سال جاری است که آخوندها در ارتکاب آن دست باز دارند. این جنایتها، بازتاب ترس رژیم از جامعه شورشی و آماده قیام است.
اما این فقط داستان امروز نیست، سال گذشته ۸۶۴نفر اعدام شدند. در سال ۱۳۹۸ حداقل ۱۵۰۰تن و در سال۱۴۰۱ ۷۵۰تن در جریان قیام سراسری به ضرب گلوله پاسداران بهشهادت رسیدند.
این داستان رژیم اعدام و قتلعام با مردم ایران در ۴۵سال گذشته است که تمام جامعه را در بر گرفته است؛ از پیروان مذاهب مختلف تا ملیتهای سرکوبشده بلوچ و کرد و عرب.
پروفسور جاوید رحمان در آخرین گزارش تحقیقاتی خود اعدامهای سالهای ۱۳۶۰ و ۱۳۶۱ و قتلعام سال ۱۳۶۷ را «جنایات سبعانه» و مصداق بارز نسلکشی و استمرار جنایت علیه بشریت توصیف کرد و تأکید کرد که شخص ولیفقیه و بسیاری از مقامات رژیم در این جنایتها مستقیماً مسئولیت داشتهاند.
بهسخره گرفتن قانون، دموکراسی و عدالت
واقعیت این است که تا امروز کوهی از مدارک و شواهد درباره اختناق و سرکوب در ایران منتشر شده است از جمله:
-کتاب فهرست ۲۰هزار شهید،
-کتاب اسامی بیش از ۵هزار مجاهد قتلعام شده در سال۶۷
-مجموعه گردآوری شده درباره قتلعام در زندانهای شهرستانهای ایران، شهادتها و خاطرات زندانیان سیاسی
-انتشار دهها گزارش درباره نقض حقوقبشر توسط گزارشگران ویژه ملل متحد،
-هزاران کلیپ که سرکوب و کشتار معترضان را ثبت کرده است،
-و انبوه گزارشها درباره شکنجه و تعرض به زندانیان سیاسی بهخصوص زنان زندانی
-همچنین اقرارهای صریح چند دوجین از بالاترین مقامهای رژیم که از این جنایتها حمایت کرده یا برای آن فراخوان دادهاند. کثرت این مدارک بهراستی حیرتآور است.
سازمان ملل تا امروز هفتاد قطعنامه درباره نقض حقوقبشر توسط آخوندها تصویب کرده، اما متأسفانه این سازمان و ارگانهای ذیربط آن و کشورهای عضو به الزامهای واقعی همین قطعنامهها پایبند نبوده و واکنشی ندارند؛ الا بیانیههای کلیشهیی آنهم در پارهیی موارد، که رژیم را مطمئن میکند با هیچ مانع بینالمللی مواجه نیست.
در مواردی هم که دادگاههای کشورهای غرب عوامل قتلعام و تروریسم رژیم را بر اساس قوانین کشوری یا بر اساس صلاحیت جهانی محکوم کردهاند، متأسفانه دولتها، جلادان و تروریستها را از زندان کشورهای خود آزاد کرده و نزد رژیم فرستادهاند! نمونههای آن را امسال در سوئد و سال قبل در بلژیک دیدیم.
راستی آیا این بهسخره گرفتن قانون، دموکراسی و عدالت نیست؟
کسانی که فاجعه حقوقبشر سنگسارشده ایران را نادیده میگیرند فراموش میکنند که انهدام حقوق انسانها در چنین ابعادی، دیگر صرفاً مسأله داخلی ایران نیست. این بخشی از جنگ وحشیانه آخوندها برای بقا است که در جنگافروزی در خاورمیانه و در تروریسم در سراسر جهان امتداد پیدا میکند. اگر این رژیم و سردمدارانش بهخاطر جنایاتشان در داخل ایران مصونیت نداشتند هرگز قادر نبودند در این ابعاد عراق و سوریه و یمن و لبنان را به خاک و خون بکشند یا این جنگ ویرانگر را از مهرماه سال گذشته در منطقه به راه بیندازند.
قتلعام ۶۷ هولناکترین پرونده نقض حقوقبشر
یکی از هولناکترین پروندههای نقض حقوقبشر حاکمان ایران قتلعام سی هزار زندانی سیاسی در سال ۶۷ است. ۹۰درصد آن سربداران را زنان و مردان مجاهد شامل میشدند. قتلعام از مجاهدین آغاز شد، اما در گسترش خود مبارزان کرد و زندانیان مارکسیست را هم در بر گرفت.
تلاش جنبش دادخواهی از جمله برای ثبت اسامی سایر زندانیان قتلعام شده ادامه دارد.
امروز، سوم شهریور است. در این تاریخ در سال ۶۷، مسعود، رهبر مقاومت با تلگرامی به دبیرکل وقت ملل متحد، جهان را از وقوع یک قتلعام بزرگ در زندانهای خمینی مطلع کرد.
مسعود در این تلگرام، حکم دستنویس خمینی برای اعدام زندانیان سیاسی و موج دستگیریهای سیاسی شامل بیش از ۱۰ هزار نفر را افشا کرد و نوشت: اعدامهای دستهجمعی زندانیان سیاسی آغاز شده که بسیاری از آنان دوران محکومیتشان تمام شده است.
تا آن تاریخ، هیچکس از حکم قتلعام اطلاع نداشت. منتظری جانشین برکنارشده خمینی، دوازده سال بعد اصل این حکم را منتشر کرد.
همچنین در آذر ماه سال ۱۳۶۷ هواداران مقاومت در ۱۷کشور دست به اعتصاب غذا زدند و سلسله تظاهرات بزرگی برگزار کردند.
مقاومت ایران در سال ۱۳۹۸، اسامی ۳۵هیأت مرگ را افشا کرد. این هیأتها در سال ۶۷ از سوی خمینی مأموریت نسلکشی علیه زندانیان را در تمام استانهای ایران اجرا کردند.
آخوند پورمحمدی از اعضای هیأت مرگ در سال ۶۷ که کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری اخیر رژیم بود، اعتراف کرد که ۳۰هیأت مرگ دارای ۳تا ۵عضو برای این کشتار وجود داشته است.
بر اساس شهادت صدها نفر از زندانیان سابق، هیأتهای مزبور بهدنبال آن بودند که مطابق حکم خمینی، «کسانی (را) که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع خود پافشاری میکنند»، شناسایی و به حلقهدار بسپارند.
راهنمای آنها جملاتی از حکم خمینی بود که نوشت: «رحم بر محاربین سادهاندیشی است، قاطعیت در برابر دشمنان خدا از اصول تردیدناپذیر نظام است» «سریعا دشمنان اسلام را نابود کنید».
این حکم وحشتناک، رویه تغییرناپذیر حکومت خمینی و خامنهای نسبت به نسل در نسل مجاهدین بوده و هست و بهصورت قانون درآمده است.
چرخه بدون توقف کشتار در حاکمیت خامنهای
خامنهای بعد از خمینی حاکمیت خودش را بر دریای خون قتلعامشدگان بنا کرد. در دوره ۳۵سالهاش بهعنوان ولیفقیه رژیم، اعدام و کشتار حتی یک روز متوقف نشده است. زنان، نوجوانان، مخالفان سیاسی، هموطنان اهل سنت، روشنفکران، دگراندیشان، بهاییها و بسیاری دیگر، همه، آماج این اعدامها بودهاند.
با این همه سیاست مصون نگهداشتن سران رژیم از عواقب این کشتارها ادامه یافته است. با پشتگرمی به همین سیاست، در جلسات محاکمه غیابی ۱۰۴تن از اعضای مقاومت در تهران، یکی از آخوندها مبارزه مجاهدین را مطابق فقه آخوندی «بغی» دانست و گفت بغی بالاتر از محارب است. و قاضی در مورد محارب میتواند حکمی غیر از اعدام بدهد اما مجازات بغی فقط اعدام است.
آنها در جلسات علنی این بیدادگاه با وقاحت از کشورهای اروپایی بازخواست میکنند که چرا اعضا و مسئولان مقاومت ایران را استرداد نمیکنند؟
همچنین تهدید میکنند که «از این به بعد چنانکه ایرانیان مقیم خارج کشور به دعوت سازمان مجاهدین در هر کجای دنیا در میتینگی حاضر شوند، …اعلان قرمز آنها صادر و به کشور دیپورت خواهند شد».
حالا شما تصور کنید که با کانونهای شورشی و هواداران مجاهدین در داخل ایران چه میکنند.
این بیدادگاه آشکارا در حال زمینهچینی است. هم میخواهد سرکوب در داخل ایران را تشدید کند؛ هم میخواهد تروریسم در خارج ایران را گسترش دهد.
خط و نشان کشیدن آخوندها علیه اشرف۳ و حقوق مجاهدین مستقر در آنجا در همین راستا است. اشرف۳ دربرگیرندههزار تن از شاهدان مستقیم شکنجه و اعدام و قتلعام در زندانهای خمینی و خامنهای است و همانطور که پروفسور اسوجی در نظریه ارزشمند خود نوشته است، باید حقوق همه آنها بر اساس کنوانسیون حقوقبشر اروپایی و کنوانسیون ۱۹۵۱ژنو حفاظت شود.
یک گزارش بیطرفانه
در برابر جنایتهای وحشیانه در دهه ۶۰، جامعه جهانی و ملل متحد سالها سکوت کردند. گزارش پرفسور جاوید رحمان تحول مهمی در این زمینه است او شایستهترین فرد در این جایگاه است که بهترین توصیف از جنایات سبعانه رژیم را بهعنوان «جنایت علیه بشریت» و «نسلکشی» علیه مردم ایران بهعمل آورده و در سازمان ملل متحد آن را بهثبت داده است.
البته با توجه به کثرت جنایتهای رژیم، آنچه گفته شده بهراستی اندکی از بسیار است. اما کار پر ارزشی که در این شرایط انجام شده، بسیار قابل تقدیر است.
از طرفی محدودیتها و موانع بر سر راه گزارشگران بسیار شناخته شده است و بر اساس تجارب زیاد در اینگونه موارد برای بالانس موضوعات مورد نظر سیستم، مواردی به گزارشگر تحمیل میشود.
آقای بومدرا قبلاً تجربیات خودشان در این زمینه را در کتاب «داستان ناگفته کمپ اشرف» منتشر کرده است.
اما لازم میدانم در این کنفرانس به حقیقت مهمی گواهی بدهم. این حقیقت رویکرد بیطرفانه آقای جاوید رحمان در مقام گزارشگر ویژه حقوقبشر ایران در ملل متحد است. ایشان با دقت عمل همهجانبه هر فاکت را از زیر ذرهبین رد کرده تا از صحت آن اطمینان حاصل کند.
این را هم اضافه کنم که ما در این ۶سال حتی یک دیدار با ایشان نداشتیم.
اکنون زمان آن است که به سکوت و بیعملی نسبت به فاجعه نقض حقوقبشر در ایران پایان داده شود. بر دولتها و سازمان ملل است که با ادامه تحقیقات جنایی، حکم دستگیری و تعقیب سران رژیم را بهدلیل ارتکاب «جنایتهای سبعانه» در دستور کار قرار دهند.
ارائه مکانیزمها برای حسابرسی و پایان دادن به مصونیت سران رژیم از مجازات، یک امر ضروری است.
رو در روی رژیم اعدام و قتلعام در همینجا، مجدداً همه را به گسترش کارزار نه به اعدام فرامیخوانم. از شرکتکنندگان در این کنفرانس و همه مدافعان حقوقبشر میخواهم که در کارزار عظیم «نه به اعدام» فعالانه شرکت کنند.
همچنان که میدانید از ۳۰هفته پیش در سهشنبههای هر هفته، زندانیان سیاسی در تعداد زیادی از زندانهای خامنهای در سراسر ایران در اعتراض به اعدامها اعتصاب غذا میکنند. به همه آنها درود میفرستیم.
مبارزه برای سرنگونی رژیم آخوندی، حق مردم ایران است؛ از مقاومت و اعتراض پرستاران، کارگران، معلمان و بازنشستگانی که هر روز از ستم این رژیم فریادشان بلند است تا زنان و دخترانی که با شلیک پاسداران، نابینا یا معلول میشوند.
بر همه دولتها و مجامع بینالمللی است که حق مردم ایران برای به زیر کشیدن رژیم آخوندی را بهرسمیت بشناسند.
پروفسور کاظم رجوی مبارز نامدار حقوقبشر که در ژنو توسط تروریستهای رژیم بهشهادت رسید، گفته است که: ما تاریخ حقوقبشر را با خون خود مینویسیم.
بله مبارزه برای حقوقبشر، بخشی از آرمان ماست. جامعهیی که در پی آن هستیم بر احیای حقوقبشر بنا میشود. مقاومت ایران سالهاست پرچم لغو حکم اعدام را به اهتزاز درآورده است.
ما برای یک ایران بدون شکنجه و سرکوب و عاری از ظلم و نابرابری بهپا خاستهایم. برای یک جمهوری دموکراتیک بر اساس جدایی دین و دولت با یک نظام قضایی مستقل مبتنی بر اصل برائت، حق دفاع، حق برخورداری از محاکمه علنی و استقلال کامل قضات و الغای قوانین شریعت آخوندی.
راه و رسم ما بردباری و انسانیت است.
اراده ما و زنان و جوانان این وطن، بر قیام و مبارزه تا به آخر برای آزادی و رهایی است.