سلام بر رهبران ملی، شخصیتهای میهنی، نیروها و احزاب دموکراتیک، و همه زنان و مردان شریف، دردمند و صبور عراقی که وحدت ملی و وحدت خاکشان، همچنین مذهب و طایفه و عقیده ومرامشان، فرزند و خانواده و عشیرهشان، از طرف رژیم فاشیستی ولایت فقیه مورد تعرض قرارگرفته است.
تعرض به مَنارههای نورافشان حرمین سامراء ازجانب مزدوران تاریکی در حقیقت تعرض به گلدستهها و ستونهای بالا بلند وحدت و تمامیت عراق مجروح و خونفشان است
«هدف رژیم ایران واضح است: تقدیم عراق به فاشیسم ولایت فقیه در سینی طلایی!»
صورت مسأله، تقابل و جنگ دو آلترناتیو عمده در خاک عراق در این وضعیت بهخصوص است: آلترناتیو ملایان حاکم برایران در برابر آلترناتیو عراقی. آلترناتیو رژیم فاشیستی ولایت فقیه با همه شبکهها و مزدوران و پشتیبانانش در برابر آلترناتیو ضدفاشیست عراقی با همه جریانها و گروهها و احزاب وشخصیتهای دموکراتیک و میهن پرست و حامیان آنها در عرصه عربی و بینالمللی.
مردم عراق به چشم میبینند که رژیم ایران، مجاهدین خلق را آنچنان سد راه مداخلات خود در عراق میبیند که برخلاف همه کنوانسیونها و قوانین بینالمللی حتی تحمل حضور محصور و محدود آنها در یک صحرای عراق را هم ندارد. این همان نقطه ضعف درمانناپذیر هیولا و شاخص تغییر دموکراتیک در ایران بهدست مقاومت و مردم ایران است.
جبههبندی اصلی سیاسی درعراق، بین نیروهای دموکراتیک (با انواع تمایلات وتفکرات) و جریانهایی میباشد که وابسته به رژیم ایران هستند.این وضعیت ناشی از جغرافیای سیاسی خاص این دو کشور میباشد که مرزبندی و تنظیم رابطه با دیکتاتوری دینی ایران را به مشخصه اصلی و خط قرمز جبههبندی نیروهای سیاسی در عراق تبدیل کرده است. زیرا دموکراسی در عراق و دموکراسی در ایران در این موقعیت ژئوپلیتیکی ودراین برهه تاریخی، لازم و ملزوم و تضمین یکدیگرند.
بسم الله الرحمن الرحیم
سَلاَمٌ عَلَیْکُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ
وَالَّذِینَ یَنقُضُونَ عَهْدَ اللّهِ مِن بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَیَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَن یُوصَلَ وَیُفْسِدُونَ فِی الأَرْضِ أُوْلَئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ
سلام بر شرکت کنندگان کنگره بزرگ همبستگی برای صلح و آزادی...
سلام برمردم دیالی که با صدها هزار امضا و گواهی جدید، آنهم در سختترین و پرخطرترین شرایط، بیانیه تاریخی 5میلیون و 200 هزارنفر از مردم عراق درباره تهدیدات رژیم ایران و بهرسمیت شناختن موقعیت سازمان مجاهدین خلق ایران را در نخستین سالگرد انتشار آن، برقلههای تاریخ خلقهایمان بالابردند.
سلام بر شما که در آستانه روز شهیدان و زندانیان سیاسی مقاومت ایران، در شهر اشرف گردآمدهاید...
سلام بر رهبران ملی، شخصیتهای میهنی، نیروها و احزاب دموکراتیک، و همه زنان و مردان شریف، دردمند وصبورعراقی که وحدت ملی و وحدت خاکشان، همچنین مذهب و طایفه و عقیده ومرامشان، فرزند و خانواده و عشیرهشان، از طرف رژیم فاشیستی ولایت فقیه مورد تعرض قرارگرفته است وَهُوَ أَلَدُّالْخِصَامِ. وَإِذَا تَوَلَّی سَعَی فِیالأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیِهَا وَیُهْلِکَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ...
تعرض به مَنارههای نورافشان حرمین سامراء از جانب مزدوران تاریکی در حقیقت تعرض به گلدستهها و ستونهای بالا بلند وحدت و تمامیت عراق مجروح و خونفشان است. یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ...
خواهران و برادران عزیز،
رژیم فاشیستی ولایت فقیه، از سه دهه پیش اشغال عراق را با شعار «فتح قدس از طریق کربلا» در کانون سیاستهای خود قرارداد. در این شعار، فتح قدس نسیه، اما اشغال کربلا قسمت نقد آن بود. نتیجه سیاست اشغال و صدور ارتجاع به عراق برای مردم ایران 8 سال جنگ بود که، تنها در طرف ایران، یک میلیون کشته، 2 میلیون معلول و مجروح و بیش از هزار میلیارد دلار خسارت برجای گذاشت.
از سال 2003 به بعد، رژیم ولایت فقیه سیاست اشغال خزنده عراق را بهاجرا گذاشت و اکنون به گواهی برجستهترین سیاستمداران و تحلیلگران و نویسندگان عراقی و عربی، به اشغالگر اصلی تبدیل شده است.
4 سال پیش نخستین بار مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده مقاومت برای دوران انتقال حاکمیت به مردم ایران، نسبت به خطر اشغال عراق از سوی رژیم ایران هشدار داد و آن را برای مردم ایران و عراق و مردم منطقه و جامعه بینالمللی، صدبار خطرناکتر از خطر اتمی این رژیم توصیف کرد. اکنون همگان این خطر را در خیابانهای عراق به چشم میبینند و مردم عراق آن را درخانههایشان با گوشت و پوست و استخوان حس میکنند... فَوَیْلٌ لِّلْقَاسِیَةِ قُلُوبُهُم
2 سال پیش، پیام شورای ملی مقاومت ایران به مردم و نیروهای دموکراتیک و میهنپرست عراقی با هر دین و مذهب و با هرمرام و ملیت، براساس تجارب 50سالة ملت ایران و بالاخص تجربة 27ساله دربرابر دیکتاتوری مذهبی، این بودکه:
ـ با تمام قوا درپروسه سیاسی و آشتی ملی و در انتخابات شرکت کنید.
ـ با اینهمه درد و رنج و با این همه خونی که هر روز از پیکر عراق بر زمین میریزد، جایی برای هیچگونه افراطیگری باقی نمانده است. پاسخ، در یک دولت دموکراتیک، ملی، مستقل و معتدل است تا بتواند وحدت سیاسی و تمامیت ارضی کشورتان را در دیالوگ مستمر با همة جریانهایی که به قواعد دموکراتیک پایبند هستند حفظ کند و به اشغال پایان دهد.
ـ تهدید مبرمِ تمامیت و آزادی عراق و بهخصوص آنچه مانع اصلی استقلال آن و خروج هر چه سریعتر نیروهای چند ملیتی است، همان «جنگ پنهان و اشغال اعلامنشدهیی» است که میلیونها تن ازمردم عراق بر آن انگشت گذاشتهاند.
ـ امنیت و صلحوثبات با اعاده و تضمین حقوق و احترامات همة مردم عراق بهویژه زنان آزادة عراقی و با پلورالیسم سیاسی و مذهبی و قومی محقق میشود.
ـ مرجعیت عالی و حوزة تاریخی نجف و علما و روحانیون آزادیخواه نیز استبداد دینی تحتعنوان ولایت فقیه را نپذیرفتهاند و تجربة تلخ مردم ایران در ربع قرن اخیر را مدّنظر دارند.
صورت مسأله و راه حلها
امروز اما، صورت مسأله و سؤال این است که در شرایط مشخص کنونی در عراق، چه کسی نمیگذارد این کشور به امنیت و صلح و ثبات برسد؟ مانع و مشکل اصلی در کجاست و راه حل آن چیست؟
ـ رژیم ایران، صورت مسأله و تمامی مشکل را در نیروهای آمریکایی خلاصه میکند وراه حل را هم درعقبنشینی بیقید وشرط و هرچه سریعتر آمریکا میداند. این رژیم همزمان، خواهان اخراج اپوزیسیون اصلی خود ـ مجاهدین خلق ـ از عراق است.
هدف رژیم ایران واضح است: تقدیم عراق به فاشیسم ولایت فقیه در سینی طلایی!
چیزی که هیچ نیروی دموکرات و میهنپرست و هیچ جریان یا عنصر ضدفاشیست و ضددیکتاتوری در ایران و عراق، نمیتواند آن را بپذیرد. بهخصوص که ولایت فقیه به اسلحه اتمی هم مجهز شده و بیش از پیش، از دیالی تا غزه و از بیروت و صنعا تا بصره و بغداد و کابل، چنگ و دندان نشان بدهد.
بنابراین کسانی که راه حل را در خروج هرچه سریعتر نیروهای آمریکایی میدانند، خواه و ناخواه در این شرایط مشخص به تسلیم عراق به فاشیسم ولایت فقیه راه میبرند.
ـ برخی دیگر مشکل را در جنگ داخلی یا جنگ طائفی میدانند و خود را بدینوسیله از پیدا کردن پاسخ و راه حل مشخص، آسوده میکنند. در همین باره، وزیر خارجه آمریکا نیز به وال استریت ژورنال گفت «آنچه که افراد تحت عنوان جنگ داخلی میگویند، کمی بهنظر من احمقانه است. این گونه نیست که شیعیان عراقی و سنیها در خیابانها یکدیگر را میکشند چون سنی یا شیعه هستند. واقعیت این است که دستجات و جوخههای سازمانیافته مرگ وجود دارد...»
برکسی پوشیده نیست که رژیم ایران پشت جوخههای مرگ قرار دارد. درحالیکه تلاش میکند به انفجار مراقد متبرکه وانفجار مساجد وکشتن ائمه مساجد و قتل و شکنجههای زنجیرهیی که توسط مأموران نیروی قدس و وزارت اطلاعات رژیم انجام میشود، لباس مذهبی وطائفی بپوشاند...
ـ برخی هم، تقصیر را عمدتاً متوجه جریانها و گروهها یا باندهایی میدانند که به بهرهبرداری از وضعیت ویژه عراق روی آوردهاند. آنها معلول را با علت اشتباه گرفته و با این سادهسازی خود را دچار دور باطل میکنند و هیچ راه حل عملی هم نشان نمیدهند.
بهراستی صورت مسأله و مشکل اصلی چیست؟
صورت مسأله، تقابل و جنگ دو آلترناتیو عمده در خاک عراق در این وضعیت بهخصوص است: آلترناتیو ملایان حاکم برایران در برابر آلترناتیو عراقی. آلترناتیو رژیم فاشیستی ولایت فقیه با همه شبکهها و مزدوران و پشتیبانانش در برابر آلترناتیو ضدفاشیست عراقی با همه جریانها و گروهها و احزاب وشخصیتهای دموکراتیک و میهن پرست و حامیان آنها در عرصه عربی و بینالمللی.
بنابراین، همچنانکه در بیانیه تاریخی مردم عراق آمده است: «رژیم ایران مانع استقرارامنیت و ثبات و دموکراسی در عراق و تهدید مبرم تمامیت وآزادی کشور ما، بهخصوص مانع اصلی استقلال آن و خروج هرچه سریعتر نیروهای چند ملیتی است.»
بههمین خاطر، جبههبندی اصلی سیاسی درعراق، بین نیروهای دموکراتیک (با انواع تمایلات وتفکرات) و جریانهایی میباشد که وابسته به رژیم ایران هستند.این وضعیت ناشی از جغرافیای سیاسی خاص این دو کشور میباشد که مرزبندی و تنظیم رابطه با دیکتاتوری دینی ایران را به مشخصه اصلی و خط قرمز جبههبندی نیروهای سیاسی در عراق تبدیل کرده است. زیرا دموکراسی در عراق و دموکراسی در ایران در این موقعیت ژئوپلیتیکی ودراین برهه تاریخی، لازم و ملزوم و تضمین یکدیگرند.
در این میان دست یافتن رژیم ولایت فقیه به سلاح هستهیی، تهدید کیفاً بیشتری رامتوجه مردم ایران و عراق میکند.
لاریجانی نماینده ولی فقیه در شورای عالی امنیت رژیم ملایان گفت:
«در موضوع هستهیی، مهم این است که در کل از همه ابزارهایمان استفاده کنیم. باید تلاش کنیم آنچه را که آمریکا به عنوان استراتژی به دنبال آن است به خوبی درک کنیم و نگذاریم آنچه که آنها میخواهند اتفاق بیفتد...
ما از چند حوزه قدرت خود باید استفاده کنیم. یک حوزه تمدن شیعی، یک حوزه تمدنی اسلامی و یک حوزه تمدن ایرانی وجود دارد که هر یک از آنها دارای مؤلفههایی هستند که میتوانند کمککننده باشند. عراق، جزء حوزه تمدن شیعی و اسلامی است. آمریکاییها برای مسأله اتمی جلوی پای ایران در آژانس سنگ میاندازند و ما را به دعوا با آژانس مشغول میکنند.درحالی که باید به آنها فهماند نکات دیگری از جمله ماجرای عراق مطرح است که ما بازیگرآن هستیم. استراتژی اروپاییها و آمریکاییها این است که ایران انرژی هستهیی نداشته باشد...
ما نباید با اصل مذاکره که تاکتیک آنهاست مقابله کنیم. ولی در گفتگوها باید مراقب باشیم استراتژی آنها تحقق پیدا نکند. گفتگو یک نوع تاکتیک است. ما باید مذاکره کنیم اما باید بدانیم که این مذاکره برای چیست؟ آنها فشار میآورند که شما با دست خودتان، خودتان را زندهبهگور کنید و اگر ما به آن تن بدهیم مثل خودکشی از ترس مرگ است»(15 آذر1383).
چنین بود که مردم عراق در بیانیه تاریخی خود خاطرنشان کردند: «حکام ایران عراق را به شکارگاه و جبهه مقدم جنگ خود با جامعه بینالمللی تبدیل کردهاند. آنها ترجیح میدهند قبل از اینکه امواج نبرد اصلی، که مقابله بین دموکراسی و دیکتاتوری است به داخل ایران برسد آن را در عراق خفه کنند».
تنها راه حل
راه برخورد بادیکتاتوری بنیادگرای دینی در ایران چیست؟
در پاسخ معمولاً از دو گزینه صحبت میشود. یکی سازش با این رژیم و مراوده و مماشات با آن به منظور تغییر تدریجی یا تغییر رفتار و مهارکردن آن و دیگری تغییر رژیم با نیروی نظامی. اما راه حل واقعی و عملی، نه مراوده ومماشات است و نه حمله نظامی.
راه حل سومی وجود دارد که در بیانیه تاریخی مردم عراق نیز مورد تاکید قرار گرفته است: « راه حل مسأله ایران همچنانکه خانم مریم رجوی رئیس جمهور منتخب شورای ملی مقاومت ایران اعلام کرده است، نه مماشات و نه اشغال نظامی بلکه پشتیبانی از جنبش مقاومت مردم ایران است ».
اما در عراق، « راه حل و چشم انداز امید بخشِ خنثی سازی این تهدیدها، از خلع ید رژیم ایران در صحنه عراق و از به رسمیت شناختن موقعیت مجاهدین خلق میگذرد که وزنه تعادل در برابر دخالتهای حکومت ایران هستند. کما اینکه خلع سلاح آنها موازنة استراتژیکی در این منطقه حساس از جهان را بسود رژیم ایران برهم زد».
چرا مذاکره و مراوده با رژیم ولایت فقیه بلاجواب است؟
زیرا دموکراسی، تنها جواب در برابر فاشیسم و دیکتاتوری و افراطی گری است.
مذاکره و مراوده با این رژیم، فقط مماطله و زمان دادن به آن است.
سه دهه تجربه با این رژیم ثابت کرده است که سیاستهای موسوم به «دیالوگ سازنده» و «دیالوگ انتقادی» فقط بسود این رژیم بوده و به آن فرصت داده است تا به بمب اتمی نزدیک تر شود و برد موشکهایش را به اروپا هم برساند. در داخل رژیم نیز موجب تسلط هارترین جناحها ومیلیتاریزه شدن هرچه بیشتر آن گردیده است. بطوریکه امروز پاسداران، اغلب اهرمهای قدرت را در دست گرفتهاند.
راه حل واقعی در برابر فاشیسم دینی تحت نام اسلام چیست؟
راه حل واقعی دربرابر ارتجاع و بنیادگرایی و در برابر دیکتاتوری وفاشیسم دینی تحت نام اسلام، همانا اسلام بردبار و دموکراتیک است. مجاهدین از همین رو آنتی تز ایدئولوژیکی و سیاسی و مؤثرترین وزنه اجتماعی در برابر حکومت ولایت فقیه و درعین حال نخستین هدف کارزار گسترده دروغپراکنی این رژیم هستند.
مردم عراق به چشم میبینند که رژیم ایران، مجاهدین خلق را آنچنان سد راه مداخلات خود در عراق میبیند که برخلاف همه کنوانسیونها و قوانین بینالمللی حتی تحمل حضور محصور و محدود آنها در یک صحرای عراق را هم ندارد. این همان نقطه ضعف درمانناپذیر هیولا و شاخص تغییر دموکراتیک در ایران بهدست مقاومت و مردم ایران است.
انتخاب نهایی
پس انتخاب، بین جنگ از یک طرف و سازش و تسلیم در برابر ملایان از طرف دیگر نیست. انتخاب دیگری هم وجوددارد. 15 سال پیش، در ژوئن 1992 اکثریت کنگره آمریکا بر انتخاب و راه حل دیگری تأکید ورزید. از آن پس نیز اکثریت کنگره 4 بار دیگر بهاتفاق همکاران خود در پارلمانهای اروپایی همین راه حل را مورد تأکید قرار داد. گوش کنید:
«گسترش بنیادگرایی در جهان اسلامی با هدف دستیابی به رؤیاهای توسعهطلبانه، سیاست رسمی دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران میباشد.آرزوهای اعلام شده حاکمان ایران نسبت به جمهوریهای اتحاد شوروی سابق، صدوربنیادگرایی به الجزایر، سودان، تونس، مصر، اردن و ترکیه و اقدامات برنامهریزیشدة انها برای دستیابی به سلاحهای اتمی زنگ خطر را بهصدا درآورده است. این شرایط، برخورد فعال با پدیده شوم بنیادگرایی را به نحوی که مانع سوءاستفاده رژیم ایران از احساسات مذهبی مردم منطقه شود، ایجاب مینماید.
زمان آن فرا رسیده است که جهان آزاد با کسانی که برای صلح و دموکراسی علیه رژیم ایران میجنگند، هم جبهه شود.
شورای ملی مقاومت ایران... با اعلام برنامة مشخص و تعیین سیاستهای مسئولانه نشان داده است که در قبال تحولات بینالمللی مصمم و قادر است در رابطه با صلح و ثبات در این منطقة حساس مشارکت نماید.
گزارشهای منابع بیطرف مؤید این است که شورای ملی مقاومت با اتکا به بازوی نظامیاش ارتش آزادیبخش ملی ایران و با پشتیبانی مردم و همگام با اعتصابات و تظاهرات... قادر به برقراری آزادی و دموکراسی در ایران است.
تجربه نشان داده است که ریشههای مستحکم مردمی و مذهبی این مقاومت در میان مردم ایران، مهمترین مانع سوءاستفاده رژیم از احساسات مذهبی مردم است. از این رو این مقاومت، راه حل واقعی در برابر پدیده بنیادگرایی میباشد.
ما متقاعد هستیم که حمایت از شورای ملی مقاومت، به دستیابی به صلح و ثبات برای تمامی کشورهای منطقه، کمک خواهدکرد».
ولی متأسفانه در سالهای بعد، نامگذاری تروریستی مجاهدین، بمباران، خلعسلاح و قفل کردن بزرگترین نیروی اپوزیسیون ایران درخاک عراق، موازنة استراتژیکی با رژیم ایران را در این منطقه از جهان برهم زد و موجب شد که رژیم ولایت فقیه دست هر چه بازتری در سرکوب در داخل ایران و صدور تروریسم و بنیادگرایی به خارج از ایران پیداکند.
اما ما کماکان به جامعه بینالمللی و به آمریکا و اروپا راه حل سوم را خاطر نشان میکنیم. این راه حل نه فقط مطلوب ما و ملت ما بلکه نیاز مبرم خود آنها و ملتهای آنها هم هست. زیرا که صلح و امنیت و دموکراسی و حقوق بشر و ثبات و سازندگی و دوستی و یک ایران غیراتمی و همکاری و توسعه اقتصادی را در این منطقه از جهان پیشنهاد میکند و به قوانین و کنوانسیونهای بینالمللی احترام میگذارد.
کارزار حیرتانگیز شیطانسازی و دروغپراکنی
فاشسیم دینی برای پوشیده نگهداشتن وقفل کردن همین راه حل، یک بسیج حیرتانگیز شیطانسازی و دروغپراکنی علیه نیروی اصلی اپوزیسیون ایران بهراه انداخته است، رژیمی که خود، حامی و بانکدار مرکزی تروریسم دردنیای امروز است و بهخاطر نقض وحشتناک حقوق بشر و اعدام 120 هزار تن از فرزندان مردم ایران تا کنون 53 بار در ملل متحد محکوم گردیده است، رژیمی که در دجالیت و در حیله و نیرنگ هیچ حد ومرزی نمیشناسد.
سه سال پیش مطبوعات بینالمللی فاش کردند که دستگاه اطلاعات همین رژیم از طریق عوامل عراقی خود، با سیلی از «اطلاعات نادرست» در «یکی از بزرگترین عملیات جاسوسی تاریخ معاصر» دنیا را در مورد سلاحهای کشتار جمعی در عراق فریب داده است تا آنچنان که مدیر سابق اطلاعات نظامی آمریکا در خاورمیانه گوشزد نمود، جنگ در عراق را برانگیزد (ساندی تایمز، نیوزویک، لسآنجلس تایمز ـ مه 2004).
اما مقاومت ایران در تابستان 2002 تأسیسات مخفی اتمی این رژیم را در نظنز و اراک فاش کرد و هشدار دادکه ادعای این رژیم مبنی بر اینکه تسلیحات کشتار جمعی عراق در قرارگاههای مجاهدین در خاک عراق پنهان شده است صرفاً دروغی برای انحراف توجهات ازمخفیکاریهای خود این رژیم است.از این پیشتر ولی فقیه ارتجاع انفجار در حرم امام رضا و کشتن و مثلهکردن کشیشان مسیحی توسط اطلاعات آخوند ی را به مجاهدین نسبت داده بود.
دروغهای بزرگ به شیوه گوبلز، یک روش شناختهشده فاشیستی است که در رژیم ملایان لباس دین پوشیده و به شیطانسازیهای مستمرو وارونهگوییهای پیشدستانه ارتقا یافته است تا پروژکتوررا برجهت مخالف بیندازد وخود در زاویه تاریک بهکار خودمشغول شود وهر تکان مخالف را هم با دعوی «توطئه» بپوشاند!
ماه گذشته بسیاری احزاب و نیروهای دموکراتیک و میهنپرست بهویژه جبهه نجات دیالی و عشایر و شیوخ شریف عراقی برهمین نکته دراستان دیالی انگشت گذاشتند:
ـ جبهه گفتگوی ملی عراق هشدار داد: «در شرایطی که مردم استان دیالی روزانه در اثر اعمال تروریستی مزدوران اعزامی از ایران دهها قربانی میدهند و در شرایطی که رژیم ایران روزانه تیمهای تروریستی و خودروهای حامل سلاح و مواد انفجاری را برای کشتن مردم بیگناه دیالی از مرزهای مندلی و بلدروز وارد عراق میکند و درحالیکه ارتباط رژیم ایران با باندهای تروریستی در این استان مدتهاست که لو رفته است، رژیم ایران بهسیاق همیشگیاش برای منحرف کردن توجهات از این ارتباطات، اپوزیسیون خودش را متهم میکند» و « درست در شرایطی که جامعه بینالمللی از دولت عراق خواستار تعقیب شبه نظامیان و دستگیری جاسوسان و سرکردگان سپاه تروریستی قدس در عراق میباشد، جای شگفتی است که اشخاصی برای ابراز وفاداری به رژیم کثیف آخوندی به این دروغپردازیها (علیه مجاهدین خلق) رو میآورند. (در حالیکه) امروز هیچ عراقی شریف و وطنپرستی نیست که نداند آنچه که امروزه از تروریسم و ناامنی در عراق وجود دارد یک ریشه و یک عامل و یک آمر بیشتر ندارد که همانا رژیم آخوندی حاکم بر ایران و دخالتهای افسارگسیخته آن در تمامی امور داخلی عراق از طریق عناصر و احزاب وابسته به خودش میباشد که در تمامی ارگانهای نظامی و امنیتی و انتظامی و پارلمان و دولت عراق نفوذ کردهاند و آلت فعل پیشبرد توطئههای این رژیم در عراق برای ایجاد محدودیتهای باز هم بیشتر برای سازمان مجاهدین خلق ایران هستند».
ـ کنگره مردم عراق در بیانیه مطبوعاتی خودخاطر نشان کرد: «و هر روز در گوشه وکنار عراق خونچکان، صدها زن و مرد و پیر و جوان با بمبهای ارسالی از ایران جان خود را از دست میدهند. ودر شرایطی که مردم استان دیالی روزانه در اثر اعمال تروریستی مزدوران اعزامی از ایران دهها قربانی میدهند.و درحالیکه ارتباط رژیم ایران با باندهای تروریستی در این استان مدتهاست که لو رفته است، برخی ازمسئولین دولت مدتی است بهصورت شگفتآوری اتهاماتی را متوجه سازمان مجاهدین خلق ایران میکنند که درعملیات تروریستی دردیالی دست دارد...»
ـ حزب اسلامی عراق، شاخه دیالی در اطلاعیه خودآشکارا اعلام کرد: «سخنگوی دولت، بهجای دفاع از مردم بزرگ عراق و درخواست از ایران جهت دست برداشتن از حمایتش از جوخههای مرگ و شبهنظامیان، راه دیگری در پیش گرفته است و آن دفاع از رژیم آخوندی و وارد کردن اتهامات به سازمان مجاهدین خلق میباشد. تا بدین ترتیب اربابانش در رژیم آخوندی را ارضا نموده و به سخنگوی رسمی در دفاع از رژیم آخوندی تبدیل شود و نه سخنگوی دولت عراق».
ـ سازمان ملی حقوق بشرعراق نیز هشداردادکه «جریان مستمری از دروغپردازی و اشاعه اتهامات بیپایهیی را مانیتور کرده است که مدعی نقش و شرکت پناهندگان ایرانی شهر اشرف وابسته به سازمان اپوزیسیون مجاهدین خلق ایران در اقدامهای تروریستی رایج در دیالی است.
اما در دیالی و سراسر عراق کمتر کسی است که نداند ناامنی و تروریسم رایج در این بخش از عراق، تنها و تنها توسط وابستگان رژیم ایران به وجود آمده است که به صورتهای مختلف حقوق مردم این استان را با صادر کردن دستههای شبه نظامیان، مورد تعدی قرار دادهاند.
ارگانها و فرماندهان امنیتی و نظامی مسئول در دیالی نیز به روشنی می دانند و اعلام کردهاند که انبارهای سلاح و مهمات ارسالی از ایران است که این استان را به خاک و خون کشیده است.
این اتهامات بیپایه علیه مجاهدین در حالی است که ما از 4سال پیش پیوسته نسبت به محدودیتها و نقض حقوق پایهیی مجاهدین خلق مستقر در اشرف ابراز نگرانی کردهایم و بارها از مقامهای عراقی و مجامع بینالمللی خواستار استیفای کمترین حقوق انسانی آنها شدهایم.
اکنون کسانی که از کمترین امکانات ارتباطی و تردد و حق خروج از مقرهایشان محرومند و پیوسته در معرض تهدیدهای تروریستی قرار دارند، به جای آن که از سوی ارگانهای دولتی و قانونی یک حکومت مدعی استقلال و دموکراسی مورد حمایت قرار گیرند، در معرض اتهامات ناروای دولتمردانی قرار گرفتهاند که به نظر میرسد بیش از هر چیز به منافع و نیازهای حکومت ایران مقید هستند».
چه بایدکرد؟
واقعیت نخستین، ضعف ماهوی و وضعیت بسیار شکننده رژیمی است که ظرفیت مذاکره و معامله وتغییر رفتار و عقبنشینی از مواضع شناختهشدهاش را ندارد. رژیمی که بهظاهر خود را قدرتمند جلوه میدهد و داعیه استیلا بر خاورمیانه و دنیای اسلام دارد، در حقیقت در فاز انحلال و سرنگونی بسرمیبرد. نزدیک به سه دهه، خود را به تاریخ تحمیل کرده است و اکنون خودرا در محاصرهیی میبیند که جز با دستیافتن به سلاح اتمی و بلعیدن عراق، شانس بقا نمییابد. از این روست که از بمب اتمی واشغال عراق کوتاه نمیآیدو بهصورت روزانه قیمت خونین و سنگینی از مردم عراق و مردم ایران وصول میکند. تفرقهاندازی و برانگیختن جنگ مذهبی شیوه شناخته شده این رژیم است. سال گذشته مجله تایم به نقل از بسیاری رهبران عراقی گزارش کرد که انفجار زیارتگاه سامرا در هماهنگی با اطلاعات ایران انجام شده است.
کاش مذاکره و معامله با این رژیم جواب میداشت اما دستبرداشتن از صدور ارتجاع و تروریسم و دستبرداشتن از بمب اتمی، بهطور بلافصل در داخل ایران به کاهش سرکوب وبه شکستن طلسم اختناق و ریختن مردم به خیابانها راه میبرد و رژیم را دچار فروپاشی میکند. فاشیسم ولایت فقیه نمیخواهد با عقب نشینی وتغییر رفتار، بهقول خودش از ترس مرگ خودکشی کند.
اینجاست که مردم عراق در بیانیه تاریخی خود، خلعید از این رژیم وبهرسمیت شناختن موقعیت مجاهدین خلق را بهعنوان وزنه تعادل عرضه کردهاند. امری که البته مستلزم اتحاد و همجبهگی نیروهای دموکراتیک وملی و ضدفاشیست است.کنگره همبستگی مردم عراق و جبهه نجات دیالی نمونهها و تلاشهای بهغایت ارزندهیی درهمین راستا هستند. قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَی وَفُرَادَی....
برمردم ایران ومردم عراق بشارت بادکه فاشیسم در پرده دین که عامل اصلی تیرهروزی دراین شرایط مشخص است، دیری نمیپاید و باشتاب در مسیر مرگ محتوم خود روان است. إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَلَیْسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ
مسعود رجوی