به پایداریکنندگان در روزه و مبارزه بزرگ در برابر استبداد دینی درود!
هموطنان عزیز، دلیران کانونهای شورشی، مجاهدان آزادی مردم ایران!
بهمناسبت فرا رسیدن عید فطر، به همه شما و به همه مسلمانان تبریک میگویم. باشد که در این عید، در پرتو پیامهای فطر مبارک، روزهداران و عموم هموطنانمان به همبستگی و اتحاد عمل روزافزون در مقابل رژیم ولایت فقیه دست پیدا کنند.
عید فطر، قله پیروزی رمضان و روزهداری را امسال در مسجد فاطمه زهرا در اشرف۳ برگزار میکنیم. فطر، نوید آزادی است و این مسجد به نام فاطمه زهرا با پرچم سرخ حسینی و شعار هیهات مناالذّله، نماد شورش بیامان در برابر ارتجاع و استبداد ولایت فقیه است. همان رژیم دجال و ضدبشر و زن ستیز آخوندی.
این مسجد سجدهگاه پیشتازانی است که اسلام را پیامآور آزادی و رهایی و یگانگی یافتهاند و با الهام از آن برای باز کردن غل و زنجیرها از دست و پای مردمشان به مجاهدت و نبرد برخاستهاند.
این مسجد خط باطلکننده و سوزانندهیی بر مسجدهای ضرار رژیم ولایت فقیه میکشد. فریاد بلندی است بر سر همه آخوندها که وای بر شما که نمازهای شیادانه و دجالانه میخوانید تا دزدی اموال مردم را توجیه کنید، تا قتلعام ۳۰هزار زندانی مجاهد و مبارز و کشتار ۱۵۰۰ جوان دلیر در قیام آبان را بپوشانید، تا قتل و جرح روزانه کارگران زحمتکش و کولبران و سوختبران را در مراکز چپاول و بهرهکشی بیاهمیت جلوه بدهید.
همانطور که در قنوت ویژه نماز عید فطر آمده، باشد که خدای بزرگ ایران و ایرانی را از کل سوء یعنی حاکمیت استبداد دینی، رها کند و به کل خیر و زیبایی یعنی برپایی جمهوری و جامعهٔی دمکراتیک بر اساس آزادی و برابری و عدالت وارد سازد.
وَاَنْ تُدْخِلَنی فی کُلِّ خَیْرٍ اَدْخَلْتَ فیهِ مُحَمَّداً وَ الَ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تُخْرِجَنی مِنْ کُلِّ سُوَّءٍ اَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ الَ مُحَمَّدٍ
پیام فطر
پیام عید فطر این است که سفر پر رنج مردم ایران، به فطر آزادی و پیروزی میرسد. این یک بینالملل آزادی و رهایی و بازگشت به گوهر و سرشت انسانی است.
روزه و رمضان، تمرین مبارزه با جبرهاست. انسان آزادکننده خویش است. جامعه انسانی رها کننده خویش است. اما راستی چگونه؟ به این صورت که انسان در مبارزه با جبرهای طبیعی، اجتماعی و سیاسی، خود را باز میآفریند. در مبارزه با آنچه او را محکوم کرده که وضع موجود را بپذیرد، خود را آزاد میکند. تاریخ پیشروی انسان، از آغاز تا امروز، تاریخ مبارزه با همین جبرها و اجبارات بوده است.
پیام عید فطر این است که انسان پس از نبرد با جبرهای حاکم بر خود، سرشت و حقیقت خویشتن را باز مییابد. این لحظه بیداری انسان است که در مییابد بودن و زیستنی عاری از اسارت ممکن است.
عید فطر را به این معنی گرامی میداریم که نشانه آن است که انسان قدرت آزاد کردن خود را دارد. نشانه آن است که خلق تحت ستم میتواند زنجیرهای اسارت را درهم بشکند و میتواند سرنوشت تابان خود را بهدست بگیرد.
عید فطر با پرداخت فطریه به اندازه سه نوبت غذای اصلی تکمیل میشود. پیاماش سیر کردن گرسنگان و برکندن گرسنگی از این جهان است. گرسنگی فرزند انسان باید پایان یابد. این پیمودن راه پرشکوه انسان به طرف عصر پایان ستم و بهرهکشی است.
مردم ایران در فقر و ناداری
به فقر دردناکی بنگریم که امروز اکثریت مردم ایران را در خود پیچیده است؛
به پیکرهای نحیف دختر بچهها و پسربچههایی که در زبالهها بهدنبال غذا میگردند،
به دانشآموزانی که بهخاطر فقر و ناداری ترکتحصیل میکنند،
به میلیونها نوجوانی نگاه کنیم که زیر فشار کار طاقتفرسا با دستمزد ناچیز خرد میشوند، مثل آن دختران نوباوهیی که در کارگاههای قالیبافی بر اثر ساعتهای طولانی و بیوقفه کار، علیل میشوند.
همچنین نگاه کنیم به آن پنج ـ شش میلیون زن سرپرست خانوار که نمیدانند غذای روزانه یک خانواده را چطور تأمین کنند و نمیدانند برای بچهیی که بیمار میشود، با قیمتهای سر به فلک کشیده دوا و درمان، چه چارهیی پیدا کنند.
به خانوادههایی نگاه کنیم که نانآور کولبر یا سوختبرشان با شلیک پاسداران به قتل رسیده یا فلج شده، و آن میلیونها نفری که اصلاً شغلی ندارند و نمیدانند نان شبشان را از کجا پیدا کنند و آنهمه مردم بیخانمان و آنهمه تهیدستان حاشیه شهرها.
لعنت و نفرین بر خامنهای و رئیسی و آخوندها و پاسداران حاکم که اکثریت مردم ایران را به خاک سیاه نشاندهاند. خامنهای که شب و روز در کابوس قیامها و اعتراضهای همین مردم است، سال پیش رئیسی جلاد را بهعنوان تنها برگ و آخرین برگ خودش بهکار گرفت تا اوضاع را مهار کند. اما وخامت وضعیت رژیم از این حرفها گذشته و حالا مهرهها و عوامل رژیم میگویند که شیرازه دولت رئیسی از هم میپاشد.
در عینحال گرسنگی و بیخانمانی تودههای مردم که اینچنین گریبان آخوندها را گرفته، مسئولیت ویژهیی متوجه نیروی پیشتاز کرده است: برانداختن گرسنگی و فقر و بیخانمانی، برانداختن حقکشی و تبعیض و بیعدالتی. ارزشهایی که مقدمتاً از آزادی بهمثابه فطر رهایی مردم ایران و در هم کوبیدن دنیای سیاه اختناق میگذرد.
بله، فطر و فطرت مردم ایران، از هر مذهب و ملیتی در آزادی و برابری و در همبستگی برای بنای جامعهٔی رها شده از ستم و ارتجاع و دینفروشی است.
بنابراین عید پایدار و حقیقی ما در حاکمیت و دولت جمهور مردم است. دولتی که به جانب نفی ستم و بهرهکشی بشتابد.
مرتجعین حاکم پیام حقیقی اسلام را جعل و تحریف کردهاند تا بتوانند حکومت نامشروع و فاسد خود را حفظ کنند. آیات و مفاهیم و پیامهای قرآن و آموزههای پیامبر و ائمه همه را مسخ و مبتذل یا وارونه و ذبح کردهاند. در صدر این پیامهای سربریده در حاکمیت مرتجعین، پیام مبارزه و مجاهدت دائمی برای برپا داشتن عدل و قسط و اعاده حقوق خلایق و خلقهاست.
قرآن در پایهییترین اصول و آموزشهای خود، از نوح پیامبر تا ابراهیم و موسی و عیسی و محمد، انسان را به نبرد با بتها و همه مستبدان و جابران و جباران فرامیخواند که انسان را بهزنجیر کشیدهاند.
اسلام انسان را از تندادن بهاجبارهای سیاسی و اجتماعی و طبقاتی باز میدارد تا سرنوشت خود را بهدست بگیرد. او را از بیاعتنایی بهدردهای بشر و از بیعملی و بیمسئولیتی نسبت به ستم و بیداد رژیمهای خونآشامی مثل ولایت فقیه برحذر میدارد و هویت او را در مسئولیتپذیری تعریف میکند.
زدودن غبار از رخ دین
مجاهدین از روز اول اسلام را در میدان مبارزه برای تغییر مناسبات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی جامعه فهم کردند، اسلام را در میدان نبرد بهدست آوردند و در این میدان بینش خود را تکامل بخشیدند، و در بیدادگاههای شاه ـ چنان که در دفاعیات مسعود رجوی و اعضای مرکزیت اولیه مجاهدین دیدیم ـ با همین اعتقاد خروشیدند و بهدفاع از تودههای محروم و سرکوبشده قیام کردند.
مسئولیت پیشتاز، در هر زمان و در هر مکان با شدت و قوت تمام ادامه دارد. از زمان شاه و استبداد سلطنتی تا خمینی و خامنهای و استبداد دینی.
برای مجاهدین از اوین و گوهردشت تا ستاد بنیاد علوی در خیابان مصدق، از اشرف نخستین در صحراهای خشک و خالی عراق تا رزمگاه لیبرتی و اشرف۳، پیام و معنای مسجد فاطمه زهرا از اشرف نخستین تا اشرف۳ هم همین است. هر دو، نماد و نشانههای دیگری از نبرد بیوقفه ۵۷ساله بوده و هستند.
مسجد هم، مثل سایر نهادها و مفاهیم و کلمات فرهنگ اسلام، در سراسر تاریخ، هم پایگاه نیایش برای انقلاب و آزادی بوده و هم در نقطه مقابل، ابزار حاکمان ستمگر و ملایان حیلهگر برای سرکوب و فریب مردم.
در تاریخ اسلام، تاریخچه مسجد بسیار روشنگر است. پیامبر پس از هجرت به مدینه بهدست خودش در آنجامسجدی بنا کرد. این مسجد هم جای نماز و پرستش خدا بود؛ هم محل تصمیمگیری و شور و مشورت در مبارزه علیه جاهلیت و ارتجاع.
آن مسجدی که زمانی سجدهگاه و میعادگاه و سرانجام شهادتگاه علی علیهالسلام بود، علاوه بر نیایش، ظرفی برای شنیدن دردها و مشکلات مردم و ستاد بسیاری از امور زمامداری ۵ساله او و جنگهایش بود و محل ایراد بسیاری خطبههای ماندگار و جاودان درباره حقوق مردم و اصول عدل و انصاف. متقابلاً معاویه و یزید و دیگر حاکمان و خلفای جبار مسجد را به محلی برای سب علی و پیروانش تبدیل کردند.
در روزگار خودمان هم همین تقابل خونین و آشتیناپذیر جریان داشته است. زمانی که مجاهدین برای نبرد با دیکتاتوری سلطنتی بهپا خاستند، مسجدها و در رأس آنها مسجد هدایت در چهار راه استانبول در تهران که محل نماز و سخنرانیها و تفاسیر پدر طالقانی بود، محل دیدارها و آشنایی مجاهدین و هواداران آنها و جوانان شورشی ضدرژیم شده بود. تجمعهای اولیه خانوادههای مجاهدین زندانی هم در همینجا صورت میگرفت. مسجد هدایت عملاً بهیکی از مهمترین کانونهای آگاهیبخش برای مسلمانان جوان و ترقیخواه تبدیل شد.
در آستانه انقلاب ضدسلطنتی، وقتی که مسعود رجوی فقط سه ـ چهار روز بود که از زندان آزاد شده بود، اولین سخنرانی را در مسجد دانشگاه تهران ایراد کرد و در آنجا بود که رودروی خمینی، به جای چیزی بهنام انقلاب اسلامی که بوی دیکتاتوری تحت نام اسلام میداد، با صراحت تمام از انقلاب دمکراتیک مردم ایران دفاع کرد.
در اولین رمضان پس از انقلاب در مرداد ۱۳۵۸، در مسجد دانشگاه تهران مسعود رجوی در شبهای قدر درباره حکومت علی و قانون اساسی دولت اسلام سخنرانی میکرد که غیظ و کین آخوندهای حاکم و حزباللهشان را علیه مجاهدین برمیانگیخت.
سردار خیابانی هم در همین مسجد، ۶ جلسه فلسفه شعائر را از دیدگاه مجاهدین آموزش میداد و بعد از آن هم عاشورا فلسفه آزادی را.
در نقطه مقابل، خمینی زشتترین و پلیدترین روشها را در مورد مساجد بهکار گرفت. در هر محلهٴی مسجد عملاً تبدیل شد به پایگاه جاسوسی، محل مزدوران و جنایتکاران بسیجی و پاسداری از نظام جهل و جنایت و در یککلام نهاد سرکوب که تا همین امروز ادامه دارد.
مسجد در حاکمیت آخوندها یک ستم بزرگ دیگر را هم یادآوری میکند و آن هم سرکوب و حقکشی این رژیم نسبت بههموطنان اهل سنت ماست.
در سالهای حاکمیت آخوندها کم نبوده مواردی که سپاه پاسداران یا وزارت بدنام اطلاعات، مساجد اهل سنت را تخریب کردهاند. در زاهدان، در مشهد، در زابل، در بجنورد، در تهران و شهرهای دیگر.
در تهران جمعیت بزرگی از هموطنان اهل سنت زندگی میکنند. اما از داشتن حتی یک مسجد محروماند و اجازه برگزاری نماز عید فطر را هم ندارند.
راستی این چه نوع اسلام است که نماز خواندن سایر مسلمانان را تحمل نمیکند و مساجد آنها را هم بر سرشان خراب میکند؟
در اشرف نخستین در عراق، مسجد فاطمه زهرا محل نماز شیعه و سنی و الفت و برادری آنها با یکدیگر بود. شیعه و سنی در کنار هم نماز میخواندند و به دور از کشتارها و انفجارها و تفرقهاندازیهای رژیم، احساس امنیت و وحدت میکردند. از این پیشتر، وقتی مسعود رجوی در سال۱۳۶۶ به زیارت مکه و مدینه رفت، در مسجد قبا در مدینه که مسجد پیامبر است، با دست باز به شیوه شیعیان، پشت امام جماعت اهل تسنن نماز خواند. نمازگزاران سنی او را به گرمی در صفوف خود پذیرفتند و در پایان نماز بدرقه کردند.
امروز ما در مسجد فاطمه زهرا در اشرف۳ هستیم که نشانه و نمادی از اسلام رهاییبخش مجاهدین است و رو در روی رژیم و ضداسلام آخوندها قرار دارد. از روز اول رسالت مجاهدین این بوده که غبار از رخ دین پاک کنند.
پنج دهه است که مسعود رجوی راهبر ایدئولوژیکی مجاهدین و اسلام انقلابی آنها در نبرد با دو دیکتاتوری است و ارتجاع و نظام ولایت فقیه را در بنیادهایش بیاعتبار کرده است. کما اینکه نسلی از زنان و مردان پیشتاز جامعه ایران را بر اساس روح حقیقی اسلام و قرآن آموزش داده است.
نسلی که با تقوای بزرگ زمانه یعنی انقلاب درونیاش، خود را از اندیشههای ارتجاعی و استثماری پاک و رها کرده و برخاسته تا بهیاری مردماش، ایران را از استبداد و ارتجاع دینی رها کند. بله ما میخواهیم و باید مساجد را هم آزاد و از چنگ آخوندها بیرون بکشیم. آزاد کردن مساجد که با سرنگون کردن رژیم ولایت فقیه محقق میشود از وظایف پیشتاز است. شما حتماً پیام مسعود به روزهداران و هستههای انقلابی در قیام ۸۸ را در مورد ضرورت آزاد کردن مسجدها از چنگ رژیم به یاد دارید.
بله این همان اندیشه انقلابی برگرفته از الگوهای جاوداناش همچون امام حسین است، با فراخوان دائمی به قیام علیه ستم و بیداد که زندگی را در عقیده و جهاد خلاصه کرد.
حالا در عید فطر، دعای مجاهدین و مردم بپا خاسته و فرزندان دلیرشان در کانونهای شورشی در مؤسسان پنجم ارتش آزادی این است که خدایا عزمها و ارادههای ما را برای سرنگونی رژیم ولایت فقیه صد چندان کن.
ما در آستانه سالگرد حماسه درخشان و درس ماندگار مجاهدین در۱۲و ۱۹اردیبهشت ۱۳۶۱ هستیم. سالروز شهادت مجاهد والا محمد ضابطی و بیش از ۶۰تن از فرماندهان و مسئولان و کادرهای مجاهدین در تهران که فدیه عظیم و سرخفام دیگری از جانب مجاهدین بهپیشگاه آزادی و همچنین زلزلةی برای خمینی و رژیمش بود.
خدایا فدیههای این نسل را بپذیر.
خدایا مردم منطقه خاورمیانه را از جنگ افروزی و تروریسم استبداد مذهبی حاکم بر ایران نجات بده.
خدایا مردم غرقه بهخون اوکراین و مقاومت آنها را کمک کن و این مردم را توفیق بده.
خدایا فطر آزادی مردم ایران را نزدیک و نزدیکتر کن.