مریم رجوی: نه اجبار دینی و نه دین اجباری
با درودهای بسیار ماه مبارک رمضان را به یکایک شما تبریک میگویم.
حضور جمع شما در خانه مقاومت ایران در نخستین روزهای رمضان، سیمای همبستگی حقیقی خلقهای کشورهای مسلمان است؛ رو در روی دشمن اصلی مردم منطقه و همه مسلمانان، یعنی ولایت فقیه حاکم بر ایران.
از جانب مقاومت مردم ایران به مسلمانان، بهویژه مردم کشورهای همسایه و برادر و همچنین جامعه مسلمانان فرانسه، رمضان را تبریک میگویم.
پروردگارا در این ماه پر ارج، خواهران و برادران ما در همه این کشورها را مشمول رحمت خاصه خودت قرار بده. مردم فلسطین را از جنگ و کشتار و آوارگی و مردم ایران را از اسارت سرکوب و اعدام نجات بده.
افطار همبستگی مقاومت ایران با نمایندگان خلقهای منطقه، برای سالهای متمادی، محل نیایش برای آزادی مردم سوریه بود. خدا را شکر که مردم سوریه رمضان امسال خود را آزاد شده از دیکتاتوری بشار اسد برگزار میکنند.
گرامیداشت سید احمد غزالی
در مراسم افطار هر سال در جمع ما، شخصیتی والا و انسان بزرگمنشی حضور داشت؛ برادرم، مجاهد بزرگ سید احمد غزالی، نخستوزیر پیشین الجزایر، سمبل فراموشنشدنی همبستگی مردم منطقه و زبان امید و عزم آنها در مبارزه با بنیادگرایی تحت حمایت آخوندهای تهران.
آقای غزالی وارث ارزشهای مجاهدان و انقلاب الجزایر بود. حالا او به سوی خدا بازگشته است. انالله و انا الیه راجعون.
اجازه بدهید گردهمآیی و افطار امسال را با یاد و نام او شروع کنیم.
از یاد نمیبریم که در مراسم افطار سال ۱۳۸۸ زندهیاد غزالی تشکیل کمیته عربی ـ اسلامی دفاع از اشرف را اعلام کرد. کمیتهیی که با شرکت و حمایت نمایندگان پارلمانها، حقوقدانان و شخصیتهای مذهبی و محققان اسلامی از کشورهای عربی و اسلامی و همچنین فرانسه تشکیل شد. در چارچوب این کمیته، او رهبری کارزار بیامانی را بهعهده داشت؛ برای دفاع از حقوق اشرفیها که در آن موقع در تهدید کشتار و قتلعام بودند. همچنین او در مبارزه با تصمیم ظالمانه دولتهای غرب که برای امتیاز دادن به رژیم آخوندی، نام مجاهدین را در لیستهای تروریستی گذاشته بودند، حضور فعال داشت.
او همواره طینت ضدبشری رژیم خمینی و خامنهای و کثرت جنایات آنها را یادآوری میکرد؛ در گردهمایی بزرگ مقاومت ایران در سال ۱۳۸۹ خطاب به رهبران کشورهای عربی و اسلامی با دردمندی بسیار گفت: «بدانید که هیچ حکومتی در جهان به اندازه رژیم ایران و به سنگدلی رژیم ایران مسلمان نکشته است». و تأکید کرد: «ما به همین خاطر تلاش میکنیم جنایت سال ۱۳۶۷ را افشا کنیم. این به نفع بشریت نیست که این واقعه وخیم را که یک قتلعام بود، مسکوت باقی بگذارد». [۱]
درخشانترین نقطهنظر زندهیاد غزالی، نظریه جامعی است که در مورد سرنوشت جوامع مسلمان داشت که آن را در ضرورت وجود یک آلترناتیو دموکراتیک در برابر بنیادگرایی اسلامی برخاسته از استبداد دینی حاکم بر ایران خلاصه میکرد.
نتیجهگیری مهم او که بارها در سخنرانیها و نوشتههایش بر آن تأکید کرد این بود که: ایران کشوری در جهان اسلام است که یک نیروی دموکراتیک ریشهدار مردمی دارد که در سازمان مجاهدین خلق ایران متبلور میشود. او میگفت: من معتقدم که روشنفکران، آزادگان و دموکراتها در کشورهای عربی و اسلامی باید ابتکار حمایت از این مقاومت و پشتیبانی آن را بهعهده بگیرند زیرا آنها به این نمونه منحصر بهفرد در زمانه ما نیازمندند. [۲]
چکیده نظرگاه نخستوزیر غزالی که در اجتماعی در اشرف۳ بیان کرد، این جملات است که: «فراتر از مقاومت، فراتر از فداکاریها، فراتر از ظرفیت تولد دوباره مقاومت بعد از انهدامها، آنچه من و تاریخ بهخاطر میسپاریم این است که اشرفیها تجسم و اثباتگر این امر هستند که مقاومت ایران، البته مقاومت علیه سرکوب است، البته مبارزه و جانفشانی است، ولی همچنین یک پروژه فرهنگی برای تمدن است. مردان و زنان اشرفی، تجسم این خصوصیت مقاومت ایران هستند که مسأله برای آنها فقط نبرد نیست، بلکه مسأله همچنین ساختن و احیای تمدنی است که یکی از جواهرات تمدن بشری یعنی تمدن ایران است». [۳]
آقای غزالی بارها از نقش و جایگاه مسعود رجوی، رهبر مقاومت تجلیل کرد. یک بار در روزنامه الشرقالاوسط نوشت: «ایرانیان در رهبر مقاومت، در کسی که عمق خشمشان از رژیم حاکم بر ایران را بیان میکند، شایستگی رهبری مبارزه برای ساقط کردن این رژیم و استقرار یک حکومت دموکراتیک و انسانی در ایران را میبینند». [۴]
سید احمد غزالی از آن انسانهای بزرگی است که جامعه بشری بهوجودشان افتخار میکند. او امروز با شهیدان قهرمان محشور است و نیکیهای بیشمارش از بین نخواهد رفت. جملهیی را که یک بار از او شنیدم امروز درباره خودش تکرار میکنم «تنها خداوند است که میتواند چنین نیکیهایی را پاداش دهد».
فرو ریختن استراتژی آخوندها در منطقه
از رمضان سال گذشته تا امسال، تغییرات چشمگیری در سطح منطقه واقع شده است. با سقوط دیکتاتوری سوریه، رژیم آخوندی متحمل بزرگترین شکست خود در ۴ دهه اخیر شد. بهخصوص که پیش از آن هژمونی خود بر لبنان را هم از دست داده بود. با این وقایع، یک پایه جدی استراتژی خامنهای برای بقای نظام منحوس ولایت فقیه یعنی صدور جنگ و بحران زیر عنوان صدور انقلاب فرو ریخته است و آن را به سرنگونی نزدیکتر کرده است.
همزمان، نارضایتیهای شدید اجتماعی، یک اقتصاد درهمشکسته و انزوای بینالمللی رژیم را در محاصره قرار داده است. در بحبوحه این چالشها، مهمترین عاملی که موجودیت این رژیم را تهدید میکند، جایگزین دموکراتیک آن است، زیرا این جایگزین اعتراضات حاد اجتماعی را به سمت سرنگونی آن سوق میدهد. بهعلاوه، یک آنتیتز قدرتمند در مقابل نظام اعتقادی بهشدت ارتجاعی آن، ارائه کرده است. این آنتیتز، اسلام دموکراتیک است که ارتجاع دینی تحت نام اسلام را در ریشههایش هدف قرار داده است.
این آنتیتز ـ یعنی اسلام دموکراتیک ـ اعتقادی است با ریشههای عمیق در تاریخ و فرهنگ و اخلاق و وجدان مبارزاتی جامعه ایران که بهطور مستقیم از دل مبارزه با دیکتاتوریهای شاه و شیخ شکوفا شده است.
یک برداشت عاری از ارتجاع و عقبماندگی و دگماتیزم از اسلام است و هدفی را پیش روی خود دارد که اسلام از آغاز برای آن آمده است یعنی باز کردن زنجیرها از دست و پای مردم و از قلب و ذهن آنها.
وَیضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِی کانَتْ عَلَیهِمْ
اسلام رهاییبخش و بردبار
اسلام خمینی، با همه جنایتها و شقاوتهایش در قانون اساسی ولایت فقیه، در تجربه حکومتی آن و در دریای خونی که جاری کرده است، تعریف میشود. اما ما به اسلام رهاییبخشی معتقدیم که روح و مضمون یک مقاومت استوار و تسلیمناپذیر است که ۶۰ سال است در برابر دو دیکتاتوری ایستاده است.
این اعتقاد؛ ضداستبداد و ستم و بهرهکشی و دینامیزم مبارزه با آن است. از برابری زن و مرد دفاع میکند و رأی مردم را یگانه معیار مشروعیت یک نظام سیاسی میداند.
یکی از کانونیترین موازین اسلام دموکراتیک، نفی هر گونه اجبار است.
اعمال هر گونه اجبار، وادارسازی مردم بهپذیرش هر چیزی که آن را نمیخواهند و سلب اراده و سلب انتخاب آزادانه تودهها جایی در اسلام رهاییبخش ندارد.
تحت حاکمیت آخوندها، این اجبارها اصول صریحی است که در سراسر قانون اساسی ولایت فقیه حاکم است.
در واقع یک استبداد دینی موحش است که به آن لباس قانون پوشاندهاند. اما هر چه رنگی از اجبار و اکراه داشته باشد، با دین در معنای حقیقیاش مغایر است. ما بر اساس رهنمود قرآنی لا اکراه فیالدین میگوییم. نه اجبار دینی، نه دین اجباری.
چکیده این اعتقاد را مسعود در سال ۶۰ اینطور بیان کرده است که: «دقیقا برخلاف خمینی، اسلام ما بینیاز از آن است که هر گونه حقانیت و مشروعیت (و از جمله مشروعیت سیاسی) خود را از راه اجبار و اکراه بهکرسی بنشاند…. ما عمیقاً معتقدیم که شکوفایی واقعی اسلام در عدم استفاده از هر گونه تبعیض و امتیاز و اجبار سیاسی و اجتماعی میسر است».
جدایی دین و دولت
بله، این جوهر اعتقاد ما به اصل جدایی دین و دولت است که پرچم آن را شورای ملی مقاومت از چهار دهه پیش برافراشته است.
برنامه شورای ملی مقاومت ایران که در مهر ۱۳۶۰ منتشر شد، با اعلام تساوی حقوق سیاسی و اجتماعی همه آحاد ملت، همه امتیازات جنسی و قومی و عقیدتی را ملغی میشناسد و انتخاب و رأی عمومی را تنها مجرای مشروعیت مقامات انتخابی تلقی میکند.
برنامه شورا تأکید میکند: «از نظر سیاسی و اجتماعی نه زن و نه مرد، نه قومیت و نه عقیده و مذهب … هیچیک بهخودی خود و بدون پشتوانه آرای عمومی از لحاظ سیاسی و اجتماعی بر دیگری ترجیح قانونی ندارد و همگان در مقام انتخاب شدن و انتخاب کردن از حقوق قانونی متساوی برخوردارند».
بر پایه این اعتقادات، شورای ملی مقاومت در آبان سال ۶۴ طرحی را تصویب کرد که بر اساس آن پیروی از هر مذهب یا عقیدهیی در هر یک از عرصههای سیاسی، آموزشی، قضایی و اجتماعی امتیاز محسوب نمیشود.
این طرح بر آزادی مذهبی تأکید میکند، هر گونه اجبار دینی و تفتیش عقاید را مردود میشمارد و اعلام میکند که قانونی را که از مرجع قانونگذاری کشور نیست، معتبر نمیداند.
با ارائه این طرح که اکنون در چهلمین سال انتشار آن هستیم، جنبش مقاومت، در ایران و در سطح منطقه پیشتاز دفاع از جدایی دین و دولت شده و مبارزه با استبداد دینی را ارتقا بخشیده است.
طرح رابطه دین و دولت:
از نظر تاریخی میراث اصول و ارزشهای مبارزات ترقیخواهانه از صدر مشروطه تاکنون است.
از نظر سیاسی؛ باطلالسحر استبداد دینی و فاشیسم ولایت فقیه است.
از نظر اجتماعی لازمه نفی زنستیزی و تضمین رهایی زنان است.
از نظر ملی؛ عامل همبستگی پیروان عقاید گوناگون است.
قرآن تصریح میکند: اسلام بین هیچیک از ادیان فرقی نمیگذارد. [۵]
و این دستورات خدا به پیامبر اکرم است که:
فَذَکرْ إِنَّمَا أَنتَ مُذَکر لَّسْتَ عَلَیهِم بِمُصَیطِرٍ
وَلَوْ شَاء رَبُّکَ لآمَنَ مَن فِی الأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعًا أَفَأَنتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّی یَکُونُواْ مُؤْمِنِینَ {یونس/۹۹}
وَمَا أَرْسَلْنَاک إِلَّا مُبَشِّرًا وَنَذِیرًا
و ما ارسلناک الا رحمه ِللعالمین
تو فقط پنددهنده و پندرسانی نه کسی که بر آنها مسلط و مراقب باشی.
و اگر پروردگارت میخواست تمام کسانی کهٔ روی زمین هستند، ایمان میآوردند آیا تو میخواهی مردم را ناگزیر کنی که مؤمن باشند؟
ما تو را نفرستادهایم الا برای آنکه بشارت و انذار بدهی. ما تو را تنها بهعنوان رحمت برای همه جهانیان فرستادیم.
خواهران و برادران گرامی!
سخنانم را با گرامیداشت زندهیاد سید احمد غزالی آغاز کردم. اجازه بدهید در پایان هم با دعاهای او در گردهمایی مقاومت ایران در ماه رمضان همراه شویم:
دعا میکنیم که مردم ایران که امروز در رنج بهسر میبرند آزاد شوند.
دعا میکنیم که تلاشها و فعالیتهای مجاهدین و اشرفیها به پیروزی برسد.
دعا میکنیم برای خانوادههای شهیدان و دعا میکنیم برای تحقق یک ایران آزاد و یک ایران برادر برای کل منطقه.
و من امروز اضافه میکنم دعا میکنیم که خدای بزرگ ارزشها و فضیلتهای انسانهای وارستهیی همچون آقای غزالی را در منطقه ما و جهان ما هر چه بیشتر بگستراند و دعا میکنیم که کشور ما و منطقه ما و جهان ما هر چه زودتر از شر ولایت فقیه، رهایی یابد و جنگ و خونریزی در منطقه جای خود را به صلح و برادری بدهد.
آمین یا ربالعالمین
[۱] ـ ۵تیر ۱۳۸۹
[۲] ـ ۷ تیر ۸۶
[۳] ـ ۲۲ مرداد ۹۸
[۴] ـ روزنامه االشرقالأوسط ۸۷۰۹۱۶
[۵] ـ قُلْ آمَنَّا بِاللّهِ وَمَا أُنزِلَ عَلَینَا وَمَا أُنزِلَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَقَ وَیعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِی مُوسَی وَعِیسَی وَالنَّبِیونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَینَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ: آلعمران ـ ۸۴