مسعود رجوی - ۳۰ تیر ۱۴۰۴
لگد و نیش زدن به موسوی در این شرایط مشخص و در این مورد مشخص به نفع خامنهای است
در سالروز قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱ علیه شاه با شعار «یا مرگ یا مصدق» و در سالگرد تأسیس شورای ملی مقاومت ایران در سال ۱۳۶۰ که طبق نخستین ماده اساسنامهاش «برای سرنگونی رژیم خمینی و استقرار دولت موقت» تشکیل شده است، بهعنوان کسی مینویسم که داغ شعلهور فراق یاران تیرباران شده و سربدار در دهه ۶۰ را بر سینه دارد.
اکنون میرحسین موسوی در پانزدهمین سال حصر در پیام خود پس از جنگ ۱۲روزه خواهان «برگزاری رفراندوم برای تأسیس مجلس مؤسسان قانون اساسی» شده تا «راه را برای تحقق حق تعیین سرنوشت مردم هموار» کند.
از این پیشتر در بهمن ۱۴۰۱ نیز اعلام کرده بود که شعار پیشین او درباره «اجرای بدون تنازل قانون اساسی» رژیم دیگر کارساز نیست و خواستار «برگزاری همهپرسی» و تشکیل مجلس مؤسسان و تدوین قانون اساسی جدید شده بود.
قبل از آن هم در مرداد ۱۴۰۱ در مورد گمانهزنیها درباره جانشینی بچهٔ خامنهای بهعنوان رهبر بعدی رژیم نوشت: «زبانشان لال! مگر سلسلههای ۲۵۰۰ساله بازگشتهاند که فرزندی پس از پدرش به حکومت برسد؟».
حال میتوان از جهات مختلف سیاسی و حقوقی و اجرایی هزار و یک ایراد از پیام اخیر موسوی درباره رفراندوم گرفت و آن را از اساس زیر سؤال برد. آخر، استراتژی انقلابی قیام و سرنگونی قهرآمیز کجا و استراتژی رفرمیستی گذار خشونتپرهیز از فاشیسم دینی و قانون اساسی ولایت فقیه کجا؟!
اما نیش و لگد زدن به موسوی در این شرایط مشخص و در این مورد مشخص، هنری نیست و به نفع خامنهای است. ضربهای را که پیام موسوی به بساط «وحدت» خامنهای در داخل رژیم زده نمیتوان و نباید کتمان کرد. همچنانکه خدمات بچهٔ شاه به رژیم و مشخصاً تفرقهاندازی با شاهپرستی ارتجاعی و استعماری به سود خامنهای و سپاه پاسداران و نیروهای امنیتی و اطلاعاتی، قابل انکار نیست.
همچون شانزده سال گذشته بر حقوق موسوی در برابر ستم خامنهای تأکید میکنم و خواهان حفاظت او و همسرش از گزند ولیفقیه و آزادی آنها از بازداشت خانگی طولانی هستم.