رهبر جنبش اصلی اپوزیسیون ایران آخرین تحولات رژیم آیتاللهها را بررسی میکند: «۹۶درصد مردم علیه رژیم هستند».
۱۹بهمن ۱۳۹۸- ۸فوریه ۲۰۲۰– گری دوران
مریم رجوی دو دهه است که در رأس جنبش اصلی اپوزیسیون رژیم ایران است. بهمناسبت وقایعی که در ماههای اخیر در ایران رخ داده و تاثیراتی که نه فقط بر ثبات دولت ایران، بلکه در کل منطقه پیچیده خاورمیانه و تمامی کشورهای منطقه دارد، با او مصاحبهیی داشتیم.
او متولد ۱۳۳۲ در یک خانواده از طبقه متوسط است. خواهر بزرگ او نرگس در سال ۱۳۵۵، توسط ساواک (پلس مخفی شاه) کشته شد. در سال ۱۳۶۲، در حالیکه خمینی در قدرت بود، خواهر دیگرش معصومه که باردار بود، توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دستگیر و ماهها تحت وحشیانهترین شکنجهها قرار گرفت و سپس حلقآویز شد.
مریم رجوی در سال ۱۳۴۹، از طریق برادر بزرگترش محمود، در حالیکه هنوز محصل دبیرستان بود، به مجاهدین خلق ایران رو آورد و بعدها در سال ۱۳۵۶، به عضویت سازمان مجاهدین در آمد.
بعد از سرنگونی شاه، مریم رجوی، در انتخابات اولین مجلس شورا، بهرغم تلاشهای خمینی جهت ممانعت از رای آوردن، شرکت کرد و ۲۵هزار نفر در تهران به او رأی دادند.
در سال ۱۳۶۳، مریم رجوی همردیف رهبری مجاهدین شد و چهار سال بعد، مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران. در سال ۱۳۷۲، مریم رجوی، بهعنوان رئیسجمهور منتخب شورای ملی مقاومت ایران معرف شد.
۱- رژیم ایران در حال حاضر در چه شرایطی قرار دارد؟
رژیم آخوندها در شرایط سرنگونی قرار گرفته است و ظرفیتی برای خروج از این وضعیت ندارد.
مهمترین عامل این شرایط، نارضایتی ریشهدار و فراگیر جامعه است که اولاً رژیم پاسخی برای آن ندارد ثانیاً حالت انفجاری دارد. بهطوری که از دیماه سال ۱۳۹۶ تاکنون، پنج رشته قیام ضدحکومتی و هزاران حرکت اعتراضی از سوی کارگران، دانشجویان، پرستاران، کشاورزان، مالباختگان، بازنشستگان و ساکنان حاشیه شهرها در سراسر ایران، توسط میلیونها جوان تحصیلکرده اما بیکار یا با کارهای ناپایدار صورت گرفته است. مقامهای رژیم اعتراف میکنند که ۹۶درصد جامعه ایران با حکومت مخالفاند. حکومت حتی در بین پایگاه چند درصدی خود متزلزل شده است.
رشد اقتصادی در حال حاضر منهای ۵درصد است و نرخ تورم بیش از ۵۰درصد. ارزش پول رسمی کشور در دو سال اخیر بین ۳تا ۴برابر سقوط کرده. و بخش اعظم نظام بانکی ایران در وضعیت ورشکستگی یا توقف قرار دارد.
این وضعیت، در کنار فجایع زیست محیطی، بیکاری و ناتوانی رژیم در صدور نفت (مهمترین منبع درآمد دولت) بهعلت تحریمهای بینالمللی، عواملی است که روزانه انبار باروت نارضایتیها را متراکمتر میکند.
در نتیجه رژیم در وضعیت بنبست است. هر راهکاری در پیش بگیرد، موجودیت خود رژیم را نفی میکند. بهعنوان مثال رژیم بهافزایش درآمد نیاز مبرم دارد. در نوامبر گذشته قیمت بنزین را بالا برد تا درآمد خود را تأمین کند. اما این تصمیم باعث یک قیام بزرگ شد که خسارتهای سیاسی و اقتصادی جبرانناپذیری به رژیم وارد کرد. رژیم برای بقای خود، تنها روی سرکوب حساب کرده است.
۲- سیاست مماشات با رژیم ایران که بر اساس توافق اوباما و رهبران اروپایی بود آیا نتیجه مثبت داشته است؟ آیا فکر میکنید که بهبودی در حقوقبشر در ایران بعد از امضای توافق ایجاد شده است؟
ابتدا باید یادآوری کنم که مماشات با رژیم همواره در عمل مانع تغییر دموکراتیک در ایران بوده است. وضعیت در سه دهه گذشته به همین صورت بوده است.
در توهم وجود یک جناح معتدل در درون رژیم، دولتهای غربی همه امتیازات ممکن را به ملاها دادند. از جمله با زیرآب زدن اپوزیسیون و نامگذاری آن بهعنوان تروریست به درخواست رژیم.
یا در سالهایی که عمده اعضای مقاومت ما در «اشرف»، محل بزرگی در داخل عراق بهسر میبردند، دولت آمریکا که در شرایط جنگی آن زمان متعهد به حفاظت از آنها بود، این مسئولیت را به دولت مالکی طرفدار رژیم ایران در عراق واگذار کرد. این مسأله منجر به حملات متعدد به اشرف توسط نیروهای ایرانی و شهادت شماری از ساکنان شد.
دولت اوباما همچنین محور تلاشهای کشورهای ۱+۵برای انعقاد توافق اتمی تیرماه ۱۳۹۴با رژیم ایران شد. او امتیازات زیادی داد اما هیچگونه امنیتی به دست نیاورد. در برنامههای خودمان برای ایران آینده اعلام کردهایم که خواهان یک ایران غیراتمی هستیم. برنامه اتمی رژیم فقط در خدمت بقای این رژیم است
در سال ۱۳۸۱، مقاومت ایران بزرگترین سایتهای مخفی هستهیی رژیم را افشا کرد. و تاکنون صدها افشاگری در رابطه با جزییات این برنامه انجام داده که باعث شد دولتهای غربی واکنش نشان دهند.
متأسفانه بعد از توافق هستهیی در سال ۱۳۹۴، علاوه بر تقدیم قراردادهای اقتصادی کلان به رژیم ایران، چشمپوشی و سکوت از جانب غرب نسبت به جنگافروزی و دخالتهای نظامی و تروریستی ملاها در سوریه و یمن در پیش گرفته شد.
« اگر کشورهای ۱+۵ قاطعیت به خرج میدادند رژیم ایران هیچ چارهیی جز دست کشیدن از مسابقه هستهیی نداشت.
۳- برای مخالفان رژیم، قاسم سلیمانی چه معنی داشت؟ او چه نقشی در سیاست عراق در سالهای اخیر بازی کرد؟
در ساخت قدرت حاکم، او عملاً مقام شماره ۲ حکومت بود و در رأس تروریسم و جنگافروزی در منطقه قرار داشت. او مسبب مستقیم گسترش جنگ در سوریه، و جنگ در یمن بود و همچنین اشغال پنهانی عراق که از سال ۱۳۸۲ آغاز شد. او همچنین در پشت بزرگترین حملات بهاعضای مقاومت در عراق بهخصوص قتلعام اعضای مقاومت در شهریور ۱۳۹۲ بود.
قاسم سلیمانی جایگزینی در رژیم ندارد و با مرگ او استراتژی صدور تروریسم و جنگ که یکی از اهرمهای حفظ رژیم است، ضربه جبرانناپذیری دریافت کرد.
ملاها سعی کردند با برگزاری یک تشییع جنازه نمایشی (با شرکت اجباری سربازان، زندانیان و خانوادههای پاسداران) وانمود کنند که گویا او در میان مردم محبوبیت داشته. اما در قیام دی ۱۳۹۸، در بسیاری شهرها، جوانان عکسها و بنرهای او را پاره کرده یا آتش میزدند. خامنهای مجبور به دفاع از خود شد و وانمود کرد و گفت که آتش زدن عکسهای این جنایتکار، کار بخش کمی از مردم ایران بوده است.
۴- آخرین تظاهراتها علیه رژیم چگونه پیش رفت؟زنان چه نقشی در تظاهرات بازی کردند؟ همچنین، جنبش اصلی اپوزیسیون که شما رهبری میکنید چه نقشی داشت؟
بعد از قیام دیماه ۱۳۹۶، ما شاهد یک جهش در جنبش اعتراضی مردم ایران بودیم. آنها با خواستههای مشخص کار و اقتصاد شروع کردند، اما خواهان پایان دادن به دیکتاتوری در ایران شدند.
از نظر سیاسی این قیامها سهمرزبندی اساسی را برجسته کردند. اول عزم خللناپذیر مردم ایران برای سرنگونی علی خامنهای و رژیمش. دوم نفی تمامی جناحهای حکومت مذهبی از جمله حسن روحانی که خود را مدره جا میزند با اینکه در همه سرکوبهای سیاسی و اجتماعی شریک رژیم است. سومین مرزبندی نفی بقایای دیکتاتوری سلطنتی است.
سلیمانی مسؤل تروریسم و جنگ در منطقه بود مرگ او ضربهیی بازگشتناپذیر به رژیم زد.
در تمام این قیامها زنان ایران نقش مهمی داشتهاند. کم نبوده صحنههایی که زنان دلیر در حال پیشتازی و فرماندهی تظاهرات خیابانی هستند. عکسها و فیلمهای بسیاری از این صحنهها منتشر شده است. سپاه پاسداران، وزارت اطلاعات (نهاد جاسوسی و شکنجه در رژیم آخوندها) و رسانههای وابسته بهحکومت، بارها به حضور فعالانه زنان در قیامها اذعان کردهاند.
مقاومت ما از مدتها پیش از شروع قیامهای سال ۱۳۹۶، استراتژی کانونهای شورشی و شهرهای شورشی را در پیش گرفت. بهرغم فضای خفقان و سرکوب، تعداد افرادی که به کانونهای شورشی میپیوندند، فراتر از دستگیریهای گسترده رژیم است. سرنگونی رژیم آخوندها نمیتواند خود بهخودی و بدون سازمانیافتگی باشد.
۵- ایرانیان مخالف رژیم، در چهل سال اخیر چه بهایی پرداخت کردند؟
ما از روز اول که این رژیم به قدرت رسید، ما مخالف حجاب اجباری برای زنان بودیم. با گنجاندن اصل «ولایت فقیه» که اختیار مطلق دادن به یک آخوند و ناقض آزادی و کرامت انسانی است، مخالفت کردیم.
به مدت دو سال و چند ماه، مقاومت ما تلاش کرد یک مبارزه مسالمتآمیز را علیه سیاستهای ارتجاعی و استبدادی رژیم جدید پیش ببرد، اما سرکوب هر روز بیشتر شد و سرانجام خمینی بنیانگذار رژیم بهکشتار وسیع دست زد. شروع سرکوب هم با اعدام دختران ۱۶ـ ۱۵بود که حتی اسم خود را به جلادان نگفته بودند.
در تابستان سال۶۰، دهها هزار تن از هواداران و اعضای مقاومت دستگیر شدند. عصر اعدامها و شکنجههای قرونوسطایی آغاز شده بود. آخوندها بعضی روزها ۱۰۰یا ۲۰۰ و حتی ۴۰۰تن از اعضای مقاومت را تیرباران میکردند. برخی زندانیان که بعداً آزاد شدند، شهادت دادهاند که شبها با شمارش تیرخلاصی که به محکومان شلیک میشد، از تعداد اعدامشدگان مطلع میشدند.
واقعه شوکهکننده در تاریخچه سرکوبها، قتلعام ۳۰هزار زندانی سیاسی بر اساس حکم ۲۳۰کلمهیی خمینی است که از تابستان ۱۳۶۷ شروع شد و بهمدت چند ماه مخفیانه ادامه داشت. اکثر زندانیان حلقآویزشده از اعضا یا سمپاتیزانهای مجاهدین بودند و در حال گذراندن دوران محکومیت خود بودند. بسیاری هم که تازه از زندان آزاد شده بودند، بهسرعت دستگیر و بلافاصله آنها را اعدام کردند. خمینی آتشبس در جنگ هشت ساله خود با عراق را امضا کرد. و میخواست با انهدام زندانیان سیاسی منشأ مقاومت و مخالفت در جامعه را از بین ببرد و همه را مرعوب کند تا شکست در جنگ باعث فرو ریزی حکومت نشود.
اجساد قتلعام شدگان در گورهای جمعی مخفی دفن شد. از سال۱۳۶۷ تا بهحال رژیم حاضر نشده نشانی این گورها یا آمار اعدامشدگان یا فهرست اسامی آنها را منتشر کند. مقاومت ما در شرایط اختناق کنونی توانسته است اسامی هزاران نفر را که اینگونه جان خود را از دست دادند، جمعآوری کند.
در کنفرانسی در پارلمان اروپا در سال گذشته من برای اولین بار یک کتاب شامل اسامی ۵هزار مجاهد خلق قتلعام شده در سال ۱۳۶۷ را اعلام کردم متأسفانه دولتهای غرب نسبت به این جنایت سکوت کردند. سازمان ملل نیز در برابر کشتار جمعی زندانیان سیاسی ایران (که پس از جنگ جهانی دوم واقعهیی بینظیر است) واکنشی ابراز نکرد. با این حال ما تأکید داریم که پرونده این جنایت باید از طریق شورای امنیت ملل متحد به دادگاه جنایی بینالمللی سپرده شود و مسئولان این جنایت از جمله خامنهای سردمدار کنونی رژیم بهپای میز عدالت کشانده شوند. رئیس کنونی دستگاه قضایی (آخوند ابراهیم رئیسی) و وزیر دادگستری (علیرضا آوایی) از اعضای هیأتهای مرگ و از مهمترین مسئولان این قتلعام بودهاند. «عدالت» فاشیسم دینی به منفورترین جلادان سپرده شده است.
در کل تاریخچه رژیم حاکم، شمار مخالفان سیاسی که در مبارزه علیه این رژیم جان باختهاند، بیش از ۱۲۰هزار نفر است.
۶- از موضع رهبر جنبش اصلی اپوزیسیون، آلترناتیو شما در برابر رژیم دیکتاتوری مذهبی خامنهای و روحانی چیست؟ تفاوت جنبش شما و سایر جنبشهای اپوزیسیون در لیبی، عراق و یا سوریه که به جنگ یا ورشکستگی کشور کشید در چیست؟
بگذارید ابتدا به قسمت دوم سؤال شما پاسخ بدهم. جنبش ما یک جنبش ریشهدار است که برای ۵۵سال علیه دو دیکتاتوری و برای آزادی مبارزه کرده است. در طی این سالیان، به مردم ایران و پایگاه گسترده اجتماعی آن متکی بوده است. زنان در مقاومت ما یک نقش کلیدی دارند که خودش تضمینی برای آینده ایران است. شورای ملی مقاومت از یک ساختار قدرتمند و با تجربه برخوردار است. برنامه مشخص برای ایران آینده دارد. همچنین طیف گستردهیی از ایرانیان متخصص در داخل و خارج با جنبش ما همکاری دارند. این مقاومت و این آلترناتیو که در برگیرنده طیف وسیعی از جامعه ایران است تضمین حاکمیت مردم بعد از سرنگونی رژیم است.
و اما در مورد قسمت اول سؤال شما. در انقلاب ۱۳۵۷، شعار مردم ما آزادی و استقلال و جمهوری بود. میگفتند جمهوری اسلامی اما نه اسلام آخوندها.
حتی سپاه پاسداران و وزارت بدنامه اطلاعات رژیم به حضور گسترده زنان در قیامها اذعان کردند.
در آن زمان بهدلیل سرکوب گسترده و طولانی توسط دیکتاتوری شاه، ضربات ویران کنندهیی به جنبش اپوزیسیون وارد شده بود. رهبران مجاهدین همگی تا آخرین روزهای قبل از سقوط شاه در زندان بودند. خمینی با استفاده از این خلأ رهبری انقلاب را ربود و یک حکومت دینی برقرار کرد که بههیچوجه خواست مردم ایران نبود.
این دیکتاتوری، یک استراتژی سه وجهی برای حفظ حکومت دارد: سرکوب بیرحمانه جامعه، صدور تروریزم و بنیادگرایی به کشورهای منطقه و برنامه بمبسازی اتمی. مقاومت ما آلترناتیوی برپا کرده که رژیم را درست در همین نقاط کلیدی بهچالش میکشد و آیندهیی بر اساس آزادی، دمکراسی و برابری ترسیم میکند.
در سال ۱۳۶۰ شورای ملی مقاومت را تأسیس کردیم که ائتلافی از احزاب، گروهها و شخصیتهایی با عقاید و گرایشهای گوناگوناند، اما در اعتقاد به سرنگونی رژیم و یک برنامه پیشرو برای آینده ایران که توسط همین شورا تصویب شده، اشتراک نظر دارند. ما در پی یک جمهوری بر اساس جدایی دین و دولت و کثرتگرایی هستیم که در آن برابری زن و مرد، پایبندی به حقوقبشر از جمله لغو حکم اعدام، خودمختاری در چارچوب تمامیت ارضی ایران برای ملیتهای ستمزده، فرصتهای برابر اقتصادی برای همه مردم، نجات محیطزیست، یک ایران غیراتمی و روابط همبسته و صلحآمیز با همسایگان تضمین شده باشد.
این شورا و اعضای تشکیل دهندهاش نه فقط در ارائه برنامه؛ بلکه در عمل سیاسی و مبارزاتی در برابر رژیم و تأسیس سنتهای دموکراتیک و بردبارانه در همین مبارزه نشان داده است که آلترناتیو رژیم است. نیروی محوری این آلترناتیو ـ مجاهدین ـ از شبکه سازمانیافتهیی در ایران برخوردار است و با برانگیختن و هدایت نبردها و قیامها و جنبشهای سیاسی و مبارزاتی بارها زمین را زیر پای آخوندها بهلرزه درآورده است. همانطور که گفتیم این آلترناتیو دمکراتیک، تضمین آن است که ایران با وضعیت مشابه کشورهایی که شما مثال زدید مواجه نخواهد شد.
۷-رژیم ایران تلاش کرد توطئهیی علیه کسانی که در جلسه سالانه اپوزیسیون ایران در ویلپنت در تیرماه ۱۳۹۷ شرکت کردند، به اجرا در بیاورد میتوانید در این رابطه توضیح بدهید؟
هر بار که در ایران قیامی برپا میشود، آخوندها تنها راهکار خود را ضربه زدن به مقاومت میدانند. زیرا بهدرستی فکر میکنند این مقاومت است که باعث سمتدادن قیامها بهسوی سرنگونی رژیم است و وجود این مقاومت است که قیامها را بهخطر سرنگونی تبدیل میکند.
پس از قیام دیماه ۹۶، بالاترین مقامهای امنیتی رژیم، از جمله شمخانی رئیس شورای عالی امنیت و رئیس سازمان اطلاعات سپاه پاسداران صریحاً تهدیدهایی را انجام دادند
از آن موقع وزارت اطلاعات ملاها با همکاری نیروی تروریستی قدس و وزارتخارجه و سفارتخانههای رژیم سوءقصدهای بزرگی را طراحی کردند. نخستین طرح بزرگ قرار بود در مراسم نوروزی مقاومت ایران در تیرانا اجرا شود. این طرح توسط نیروهای امنیتی آلبانی خنثی شد. طرح بزرگ بعدی آنها قرار بود در گردهمآیی سالانه مقاومت ایران در ویلپنت پاریس برگزار شود که در آن صدها شخصیت از پنجاه کشور اروپا و آمریکا و خاورمیانه شرکت داشتند.
آنها یک سلول خفته تروریستی در اروپا را بهکار گرفتند. بمب مورد نیاز را یک دیپلمات رژیم در وین به این سلول خفته تحویل داد. اما پلیس بلژیک این توطئه را کشف و تروریستها را دستگیر کرد. پلیس آلمان نیز دیپلمات رژیم را حین بازگشت از عملیات تحویل بمب در بلژیک دستگیر کرد که هنوز زندانی است. مقاومت ایران جزییات این طرح و اسامی مقامات ارشد رژیم را که در پشت آن قرار داشتند، افشا کرد.
در دو سال اخیر ما با توطئههای تروریستی دیگری از جانب رژیم علیه مقاومت مواجه شدیم؛ از جمله در آمریکا که پلیس دو مأمور رژیم را دستگیر کرد. و در اکتبر ۲۰۱۹پلیس آلبانی مجدداً ابعاد جدیدی از طرحهای تروریستی رژیم علیه مقاومت در این کشور توسط یک هسته وابسته به سپاه قدس را افشا کرد و اخیراً هم دو دیپلمات دیگر رژیم را در همین رابطه اخراج کرد.
سرویسهای اطلاعاتی آلمان و هلند بارها بهطور رسمی گزارش کردهاند که سفارتخانههای رژیم، مرکز هماهنگی توطئهها علیه مقاومت ایران است. بهموازات این طرحها، وزارت اطلاعات رژیم و وزارت خارجه و سپاه پاسداران و یک دوجین نهاد اطلاعاتی و تروریستی و سیاسی دیگر، دستاندرکار شیطانسازی و پخش دروغ علیه مقاومت هستند. با این کمپین کثیف، آخوندها میخواهند از جلب همبستگی بینالمللی با مبارزه مردم ایران برای سرنگونی رژیم جلوگیری کنند.
این دیکتاتوری یک استراتژی سهگانه را برای بقای خود دنبال میکند: سرکوب بیرحمانه، صدور تروریسم و مسابقه هستهیی
۸-بعد از دهها سال سکوت آیا فکر میکنید که افکار عمومی در نهایت در جریان وضعیت نقض حقوقبشر در ایران قرار گرفته؟ آیا فکر میکنید که از این پس یک حمایت گسترده از مخالفان ایرانی در افکار عمومی وجود دارد؟ نزد دولتهای غربی چطور؟ سازمانهای بینالمللی چه تدابیری را باید در قبال رژیم ایران اتخاذ کنند؟
ابعاد جنایتها، قتلعامها، زنستیزیها و آزادیکشیها در ایران و مدت طولانی آن، چنان نیست که برای افکار عمومی جهانی پوشیده باشد. بهعنوان مثال مجمع عمومی سازمان ملل و سایر نهادهای ملل متحد تا بهحال ۶۵بار در قطعنامهها و بیانیههای خود علیه نقض حقوقبشر در ایران موضعگیری کردهاند. بر اثر تلاشهای مقاومت ایران پارلمانهای مختلف جهان سرکوبگریهای رژیم را محکوم کردهاند. مقاومت ایران، اطلاعرسانیهایی گستردهیی انجام داده از جمله انتشار اسامی اعدامشدگان، فهرست دهها نوع شکنجه رایج در زندانهای رژیم، نشانی گورهای جمعی مخفی شهیدان، انتشار فیلم سنگسار زنان توسط پاسداران و آخوندها. مشکل اینجاست که بهرغم همه اینها، دولتها و در رأس آنها شورای امنیت ملل تاکنون نسبت به فاجعه نقض حقوقبشر در ایران تحت عنوان منافع تجاری و اقتصادی بیاعتنایی کردهاند.
ما دولتهای اروپا و آمریکا را فرا میخوانیم که روابط خود با رژیم آخوندها را منوط کنند بهتوقف دستگیری معترضان و آزادی هزاران نفر که از قیامهای نوامبر به بعد دستگیر شدهاند.
۹-آیا فکر میکنید که امکان آرامسازی منطقه در صورت تغییر رژیم ایران وجود دارد؟
صدور تروریزم و بنیادگرایی بخش مهمی از استراتژی حفظ رژیم است. خامنهای و فرماندهان سپاه پاسداران بارها تأکید کردهاند که اگر در سوریه یا عراق و یمن نجنگند، باید در تهران و سایر شهرهای ایران برای حفظ رژیم سنگربندی کنند. برای استمرار این سیاست، آخوندها بخش زیادی از درآمدهای کشور را صرف این عملیات نظامی میکنند. حضور سپاه پاسداران در سناریوهای جنگی مختلف از سال ۱۳۹۰تا بهحال، فشار سنگینی بردوش اقتصاد ایران وارد کرده. اما در حالی که کشور از ورشکستگی و رکود عمیق اقتصادی رنج میبرد، دولت باز هم از صرف مبالغ کلانی برای این سیاست دست برنمیدارد. دخالتهای جنایتکارانه در امور کشورهای منقطه با بیزاری وسیعی در جامعه ایران رو بهرو شده است.
تا جایی که به نیاز رژیم برای حفظ حکومت برمیگردد، آخوندها تا زمان سرنگونی هم از جنگافروزی و تروریسم و نقض حاکمیت ملی کشورهای منطقه دست بر نخواهند داشت. به این دلیل لازم است که دولتهای غرب و منطقه در مقابل این دخالتها سیاست قاطعانهیی در پیش بگیرند و از این رژیم در سراسر منطقه خلع ید کنند واقعیت این است که از بیروت و بغداد تا تهران، زمین زیر پای آخوندها بهلرزه درآمده است.