چهلمین سالگرد انقلاب ضدسلطنتی، گرامیداشت حماسه ۱۹بهمن۱۳۶۰ شهادت اشرف رجوی و سردار خیابانی.
در آستانه سالگرد انقلاب ضدسلطنتی و سالروز عاشورای مجاهدین و شهادت اشرف و موسی به راهگشایان و پیشوایان حقیقی آن انقلاب بزرگ و به شهیدان حماسه ۱۹بهمن درود میفرستیم.
همچنین با آنها تجدید عهد میکنیم برای بهپیروزی رساندن آرمان آزادی مردم ایران.
در نوزده بهمن ۱۳۶۰ ملت ایران خونبهای سنگینی پرداخت. فرمانده موسی را تقدیم کرد که از صدیقترین و شریفترین راهبران نسلی بود که به نبرد با رژیم شاه برخاست و بعد از انقلاب، خمینی را رسوا و منزوی کرد.
ملت ما در راه آزادی خود، اشرف زنان مجاهد را تقدیم کرد که الگوی نسل زنان بپا خاسته برای آزادی و برابری است.
از نظر سیاسی و تاریخی، ملت ایران با این فدای عظیم، نشان داد که هرگز، هرگز و هرگز تسلیم غاصبان انقلاب بهمن نشده و نخواهد شد.
نوزده بهمن، صدای خون گرفته ملتی که میگوید ما هرگز یک رژیم ارتجاعی را نخواسته بودیم و نمیخواهیم، ما شاه را بر زمین نزدیم که شیخ از حجرههای تاریک قرون وسطا برآید و استبدادی صدبار سفاکتر برقرار کند؛ ما نه آن گذشته منحط را میخواستیم و نه این حال ارتجاعی را؛ ما آزادی میخواهیم و حرکت بهسوی آینده را.
پس سلام بر اشرف سلام بر موسی
سلام بر آذر رضائی، محمد مقدم، مهشید فرزانهسا، عباسعلی جابرزاده، ثریا سنماری، تهمینه رحیمنژاد، طه میرصادقی، فاطمه نجاریان، شاهرخ شمیم، ناهید رأفتی، حسن مهدوی، محمد معینی، کاظم مرتضوی، خسرو رحیمی، مهناز کلانتری، حسن پورقاضی، سعید سعیدپور و حسین بخشافر.
و سلام بر آن مجاهدان اسیر در شکنجهگاههای خمینی، که شکنجه و تیرباران را پذیرفتند تا بتوانند به پیکرهای اشرف و موسی ادای احترام کنند.
راستی چه گفتید و چه کردید که سوگندهای مجسم ملت ایران شدید.
تو در نماز عشق چه خواندی که سالهاست
بالای دار رفتی و این شحنههای پیر، از مردهات هنوز پرهیز میکنند
چهلمین سالگرد انقلاب ضدسلطنتی
سی و هفت سال گذشت؛ اما همچنان از شنیدن نام موسی بهخود میلرزند؛ هنوز از اسم اشرف وحشت دارند و هنوز که هنوز است در حال ساختن فیلمها و داستانهای جعلی برای مقابله با اثرات حماسه اشرف و موسی هستند.
این حماسه، گوهر و روح تمام نبردها، مقاومتها و فداکاریهای مجاهدین از ۱۹بهمن سال ۶۰تا امروز را در خود دارد. این حماسه، رویکردی بس فراتر و بالاتر از تسلیمناپذیری است. پیام مجاهدین، هم از نظر فلسفی و انسانی و هم از نظر سیاسی و تاریخی این است که انسان انقلابی و جنبش انقلابی، تعیینکننده، دورانساز و تغییر دهنده است. و اوست که سرنوشت را میسازد. این پیام در عینحال، مضمون انقلاب درونی مجاهدین است که چیره شدن بر اجبار و تیرهروزی است. با همین نظرگاه انقلابی است که مجاهدین در قطب مخالف دو دیکتاتوری، در پنج دهه گذشته نیروی تعیینکننده تاریخ ایران بوده و هستند.
کسانی که انقلاب ضدسلطنتی را مساوی با حاکمیت منحوس خمینی معرفی میکنند، تاریخ را تحریف میکنند. آنها حقیقت انقلاب را نادیده میگیرند. انگار که تاریخ ایران در دیکتاتوریها و حکومتهای مطلقه و خودکامه خلاصه شده است. اما آیا در این تاریخ، مردم و نمایندگان واقعیشان جایی نداشتهاند؟ آیا فرزندان انقلابی آنها وجود خارجی نداشتهاند؟ آیا این ملت، جنبش و نیروی انقلابی و آلترناتیوی از خود نداشته و هر چه بوده یا شاه بوده یا شیخ؟
راستی حقیقت چیست؟
حقیقت این است که خمینی و خامنهای وارثان حقیقی شاهاند. آنها محصول خطای عظیم سیاست دولتهای غرباند که به کودتا علیه دولت ملی مصدق فقید دست زدند و راه نیروها و گرایشهای ملی و دموکراتیک را بستند و برای یک آلترناتیو ارتجاعی راه گشودند. این رژیم، نتیجه سرکوب جنبشهای انقلابی توسط شاه خائن است. بهطوری که از خلأ ناشی از آن خمینی سربرآورد. تاریخ ایران پیوسته شاهد بوده که شاه و شیخ در برقراری استبداد و ستم و در غارت مردم بینوا همدست و هماهنگ عمل کردهاند.
امروز هم میبینیم که از یک طرف، شکنجهگران و مظاهر فاسد دیکتاتوری سابق در زمره مستخدمان رژیم درآمدهاند. از طرف دیگر، مزدوران آخوندها، مبلغان سلطنت مدفون شدهاند تا این طور جا بیندازند که در ایران یا باید شاه، سلطنت کند یا ولایت شیخ برقرار باشد و جایی برای دموکراسی و حاکمیت جمهور مردم وجود ندارد.
میدانید که یکی از مهرههای کودتای ۲۸مرداد، سرلشکر زاهدی بود و پیش از کودتا قویاً تحت حمایت آخوند کاشانی قرار داشت. حالا پسر همان سرلشکر کودتاچی که داماد شاه هم بوده، به حمایت از رژیم ولایت فقیه رو آورده است. او در یک آگهی چند دههزار دلاری در روزنامه نیویورک تایمز از سیاستهای جنایتکارانه آخوندها در منطقه دفاع کرده و نوشته بود که چرا «گفته نمیشود که ایران در سوریه به دعوت دولت مشروع و کشور مستقل سوریه حضور دارد».
یک نمونه مفتضح دیگر کتابی است که چند سال پیش مهمترین سردژخیم شاه یعنی پرویز ثابتی منتشر کرد که ظاهراً شرح خدمات خودش برای دیکتاتوری شاه است. ولی در اصل هدفش تلاش برای مخدوش کردن چهره مقاومت ایران و بهخصوص رهبر این مقاومت یعنی مسعود رجوی است. جنبه قابل توجه انتشار این کتاب این است که یک مزدور نیروی تروریستی قدس که سوابق رسوایی هم دارد طرف مصاحبه دژخیم ثابتی است و انتشار کتاب دژخیم شاه توسط چنین مزدورانی انجام گرفته است.
چهلمین سالگرد انقلاب ضدسلطنتی
حقیقت دیگر در مورد انقلاب ضدسلطنتی این است که این انقلاب محصول رنج و خون و مبارزه طولانی مجاهدان و مبارزان ایران بهخصوص جنبشهای مسلحانه انقلابی بود. سازمانهایی مثل سازمان مجاهدین خلق ایران، سازمان چریکهای فدایی خلق ایران و سایر نیروهای آزادیخواه با فداکاری بسیار بذر انقلاب را در جامعه و تاریخ ایران افشاندند. همچنان که پدر طالقانی در مورد بنیانگذاران شهید مجاهدین گفت: آنها راه جهاد را گشودند.
در آن سالها، خمینی دجال در سکوت و سازش با رژیم شاه بود و حتی در موضعگیری ننگینی علیه جنبش انقلابی سیاهکل، نوشت: «از حادثهآفرینی استعمار در کشورهای اسلامی نظیر حادثه سیاهکل...فریب نخورید و اغفال نشوید».
خمینی نسبت به مجاهدین هم خصومت شدیدی داشت. ولی بهخاطر محبوبیت مجاهدین در بین مردم جرأت نمیکرد حرفی بزند. البته رژیم حاکم که در دروغگویی و فریبکاری از نمونههای کمنظیر تاریخ است، تلاش زیادی در جعل سوابق خمینی کرده. اما شیخ علی تهرانی این موضوع را فاش کرده که در سال ۴۲وقتی حبس خمینی به حبس خانگی تبدیل شد رئیس ساواک و وزیر کشور سراغ او رفته بودند و خمینی به ساواک تعهد داد و امضا کرد که در سیاست دخالت نکند.
کسانی که وقایع آن سالها را بهیاد دارند میدانند که مسعود بعد از آزادی از زندان ساواک شاه در ۳۰دی ۵۷، در اولین سخنرانیهایی که حتی قبل از پیروزی انقلاب داشت، مرزهای سیاسی و ایدئولوژیک مجاهدین با خمینی و دار و دسته مرتجع او را ترسیم کرد. ۳روز بعد از آزادی، یعنی در ۴بهمن، مسعود رجوی در سخنرانی در دانشگاه تهران رودروی خمینی به جای چیزی به نام انقلاب اسلامی که بوی دیکتاتوری تحت نام اسلام میداد، با صراحت تمام از انقلاب دموکراتیک مردم ایران دفاع کرد. مطرح کردن انقلاب دموکراتیک در آن زمان، شجاعت و جسارت زیادی میخواست.
بعد از پیروزی انقلاب، در همان روزهای اول، مسعود در سخنرانی در دانشگاه تهران و بعد در اجتماع عظیمی در احمدآباد، به مناسبت سالروز فقدان دکتر مصدق، مواضع مجاهدین را توضیح داد که بهروشنی سوءاستفادههای خمینی از اسلام و انقلاب را افشا میکرد.
در ششم اردیبهشت سال ۵۸ یعنی دو ماه و نیم پس از پیروزی انقلاب، مسعود همراه سردار خیابانی و هیأتی از مجاهدین در ملاقات با خمینی قسمتی از خطبه ۲۰۷نهجالبلاغه را برای او قرائت کرد که در آن علی علیهالسلام به مردم میگوید:
«با من آنچنانکه با جباران و دیکتاتورها سخن میگویید، حرف نزنید و آنچه از صاحبان خشم و قهر پنهان میکنید از من مخفی نکنید و با چاپلوسی با من برخورد نکنید».
میشود حدس زد که خمینی در نقطه اوج قدرتاش چقدر از این سخنان بهخود پیچیده است.
بعداً در مصاحبههای سال ۵۹، مسعود با بیان بسیار متین و بسیار محکم، یک بهیک مواضع و سیاستهای ارتجاعی شخص خمینی، فهرستی از اختلافهای عمیق میان مجاهدین و خمینی را برشمرد و نشان داد که مجاهدین از روز اول تأکید کردهاند که در ایران دو اسلام بهکلی متفاوت رو در روی هم صف کشیدهاند.
بخشی از همان مصاحبه را نقل میکنم:
«امروز نه فقط تمامی ایران، بلکه جهانیان نیز میدانند که در ایران، دو اسلام بهطور کلی متفاوت در برابر هم صف کشیدهاند. به این ترتیب فردا هیچکس و هیچ صاحب عقیده دیگری در هیچ کجای جهان نخواهد توانست انحصار طلبیها، قتل و شکنجهها، سنگسارها و شلاقها و حقکشیها را به حساب مکتب واقعی اسلام بگذارد...».
در قسمت دیگری از همان مصاحبه، مسعود مسئولیت مستقیم خمینی را در همه جنایتهایی که تحت حاکمیت او صورت میگرفت به او گوشزد کرد: «اکنون باید به اطلاع رهبر کشور رسانده شود که باکمال تأسف در برخی زندانها با شعار ”خمینی رهبر“ شلاق میزنند و اقدامات گروه موسوم به ”حزبالله “ با شعار ”روح الله“ انجام میشود. حال آن که تا کنون، بهرغم سؤال مکرر ما، فتوایی قاطع علیه چماقداران ندادهاند. بله، ما بهخود حق میدهیم که به سکوت ایشان در قبال جایگزین نمودن مجاهدین به جای دشمن اصلی ـ که زمانی آن همه بر آن تأکید داشتند ـ انتقاد کنیم...»
مسعود پیشاپیش نسبت به مسئولیت خمینی در صدور فرمان کشتار و سرکوب مجاهدین با این بیان به او هشدار داد که «رهبری که تا آخرین سالها و آخرین لحظات علیه طاغوت فتوای مبارزه و جهاد مسلحانه نداد، در نخستین سالهای انقلاب علیه مجاهدین که سالها با طاغوت جنگیده بودند، ولی در حکومت جدید یک تیر هم شلیک نکردهاند، به جنگ مسلحانه فتوا داد و بدینگونه لهیب خونریزی در تمام کشور به اوج رسید».
و باز این جملات هم از مصاحبه مسعود بسیار قابل توجه است که با صراحت و شهامت گفت: «قویاً معتقدیم همه مجیز گوییها، زیادهگوییها و مبالغههایی که گاه بهطور مشمئزکننده در رادیو یا سایر محافل و جماعات نسبت به (خمینی) اعمال میشود، بوی شرک میدهد و در بیان هیچ مسلمانی نیست»
اگر یک بهیک مواضع مجاهدین و مصاحبهها و سخنرانیهای خود مسعود را در دو سال و چند ماهه بعد از انقلاب بهمن را مرور کنیم، خیلی خوب نشان میدهد که مجاهدین با حداکثر صبر و متانت و احساس مسئولیت تا جایی که امکانش بود شروع دوران سرکوب و کشتار از جانب خمینی را عقب انداختند. بهطوری که اگر نقش مسئولانه و فداکارانه مجاهدین نبود، که بهرغم تحمل ۵۴شهید در آن مدت کاملاً خویشتنداری کردند، در این صورت خمینی آزادیهای نسبی بعد از انقلاب را خیلی زودتر از بین میبرد.
از طرف دیگر، باید به این واقعیت مهم هم توجه کرد که در مقابل هیولای خمینی که با یک اشاره، هر نیرو و گروهی را از صفحه روزگار محو میکرد، مجاهدین، تحت رهبری مسعود، با پایداری شگفتانگیز بر مبنای صدق و فدای خود توانستند یک جنبش انقلابی بزرگ را برپا کنند. این جنبش در مقابل سونامی کشتارها و قتلعامها دوام آورد و سرمایه عظیم مردم ایران برای کسب آزادی شد.
زمانی که مسعود در زندان ساواک شاه بود، بهخصوص پس از ضربه اپورتونیستهای چپنما و زمانی که در دو سه سال اول حاکمیت خمینی سازمان مجاهدین را در میان آتش و خون رهبری میکرد، موانع ایدئولوژیکی و سیاسی مهیبی در مقابل سازمان ما ایجاد شد. هر کدام از آن موانع دلیل واقعی کافی بود که بر اساس آن یک جنبش، نقطه پایان بر مبارزه خودش بگذارد. چنین تجربههایی در تاریخ معاصر کم نیست. ولی آن گوهر انقلابی، شکافنده، اثرگذار و تغییردهنده که در رهبری مسعود بوده و هست، سازمان ما را هدایت کرد که سدها را از سر راه آزادی این ملت اسیر بردارد. بله، موانع و سختیها هست، واقعی هم هست، اما هنر یک جنبش انقلابی همین است که تسلیم واقعیتها نشود؛ بهعکس، آن را به سود اهداف رهاییبخش خود و مردمش تغییر دهد. این راه و رسم مجاهدین است که از مسعود آموختهاند.
خواهران و برادران عزیز
از سرنگونی سلطنت شاه صحبت کردیم و حالا نوبت سرنگونی سلطنت شیخ است.
میدانید که خامنهای به مزدوران رژیم برای مقابله با سرنگونی رژیم در سال ۹۸ فراخوان داده است. از آن موقع باندهای حکومتی با تأکید بر این هشدار، یکدیگر را از چشمانداز سرنگونی نظام در سال ۹۸ میترسانند.
امام جمعه رژیم در مشهد گفته است: «جنگ ما با دشمن، بر سر موجودیت است. یعنی دشمنان ما میخواهند که سُر بر تن ما نباشد».
امام جمعه قم گفت: «آمادهباشهای ما باید ۱۰۰درصد باشد تا بتوانیم از بحرانهای پیشرو به سلامت عبور کنیم.».
سرکرده بسیج در دانشگاههای اشغال شده گفت: « سال ۹۸، کارگاه آموزشی رویارویی نظام با شورشهای (مجاهدین) است».
امام جمعه رژیم در تهران گفت: «دشمنان خیز براندازی برداشتهاند.... مسأله، زدن ولایت فقیه است».
بله، تمام مسأله همین است: «خیز براندازی». تمام مسأله همین است: دوران «زدن ولایت فقیه» توسط مردم و مقاومت ایران.
بههمین دلیل آخوندها دائماً در ترس و لرزند. آنها لحظه به لحظه مراقبند که اوضاع از دست نرود و این یکی از آسیبپذیرترین نقاط رژیم حاکم است. آنها بهقول خودشان در آمادهباشهای صد در صد هستند تا اوضاع رژیم را که در حال از دست رفتن است، بپوشانند.
چهلمین سالگرد انقلاب ضدسلطنتی
در این زمینه باید به چند واقعیت مهم توجه کرد:
نخست اینکه درماندگیها و تناقضها و سرآسیمگی رژیم، همه از تأثیرات مستقیم همین دوران است. چرا آخوندها درست در شرایطی که بهکنار آمدن با اروپاییها نیاز دارند، دیپلماتهایشان را مأمور عملیات تروریستی در قلب اروپا میکنند؟ چرا قادر به پاسخگویی به شروط اف. ای. تی. اف نیستند؟ چرا نمیتوانند یک راهحل سیاسی برای بحران فراگیر رژیم در پیش بگیرند؟ همه و همه به این خاطر است که رژیم ولایت فقیه با خطر بالفعل سرنگونی مواجه است.
دوم اینکه آخوندها نمیتوانند از پس خیزشها و اعتراضهای اجتماعی برآیند. آنها برون رفتی از این محاصره مرگبار ندارند و چنانکه مسعود گفته است: «ﺁخوندﻫا ﻭ پاسدﺍﺭﺍنش اﻥ ﺍﺯ پس این قیام ﻇﻔرنمون هر افت ﻭ خیزی هم که ﺩﺍشـته باشـد، برنمیآیند ﻭ جان بدر نخواهند برد.».
سوم، علاوه بر معضل اعتراضهای اجتماعی، رژیم با از همگسیختگی در اقتصاد کشور روبهرو شده است. تورم حدود ۴۰درصدی که در حال افزایش است، افت دست کم دو سوم از ارزش پول رسمی کشور در ده ماه اخیر، تعطیلی گسترده واحدهای تولیدی و موج عظیم بیکاری کارگران، کسری بودجه حداقل پنجاه درصدی و بسیاری معضلات مشابه. آنچنانکه رئیسجمهور رژیم اخیراً گفت: «کشور با سختترین وضعیت اقتصادی در ۴۰سال گذشته مواجه است».
پنج سال پیش آخوند روحانی، برای مهار موقتی این مشکلات، از زیر قبای خود و خامنهای کلیدی بیرون آورد که برجام و کمک گرفتن از سیاست مماشات دولت اوباما بود. حالا آن امدادهای مماشاتگرانه دود شده و آخوندها را بیدفاع گذاشته است.
چهارم، از آبان ماه گذشته که آمریکا با شروع تحریم نفتی رژیم، قطع شریان حیاتی آخوندها را در دستور کار خود گذاشت، روابط رژیم با آمریکا وارد فاز تعیینکنندهیی شد که تا بهحال سابقه نداشته است.
همچنان که وزیر امور خارجه آمریکا تصریح کرد: دوران محافظت و نوازش آخوندها دیگر تمام شده است. و همچنان که مشاور امنیت ملی آن کشور گفت: دوران صیانت رژیم بهپایان رسیده است. آخوندها بدون این صیانت و حفاظت که بهمدت سه دهه از جانب آمریکا تأمین میشد، در مقابل مردم و مقاومت ایران بهشدت آسیبپذیرند.
پنجم، تا جایی که به روابط رژیم با سایر دولتها مربوط است، اتحادیه اروپا که خامنهای و روحانی بهآن چشم امید داشتند، بخش اصلی وزارت بدنام اطلاعات را تحریم کرد. …آلمان، هواپیمایی ماهان ایر مرتبط به نیروی تروریستی قدس را تحریم کرد.
ولیفقیه رژیم مدعی بود با سیاست نگاه به شرق میتواند تکیهگاهی در سیاست بینالمللی پیدا کند. اما حالا روسیه میگوید خود را متحد این رژیم نمیداند، چین مدتهاست از حوزه گاز پارس جنوبیخارج شده و حالا برخلاف وعدههای قبلی حاضر به همکاری در نیروگاه اراک نیست. حتی دولت عراق با وجود روابط شناخته شدهاش با این رژیم، اعلام کرده است در تحریمها شرکت میکند.
و سرانجام خطری که هر روز، کاخ خامنهای را میلرزاند، برخاستن نسل نویی از جوانان مصمم و آگاه و پرانگیزه است که به میدان نبرد علیه تمامیت رژیم قدم گذاشتهاند. این همان نسل قیام ۹۶است که اراده رزمندهاش در کانونهای شورشی و هزار اشرف تجلی یافته است.
کانونهای شورشی، لالههای زیبایی هستند که از خون بهناحق ریخته شده قهرمانان ۱۹بهمن و ۱۲۰هزار شهید از جمله سی هزار سر بدار قتلعام شده در سال ۱۳۶۷و شهدای والای ارتش آزادیبخش و فروغ جاویدان روییدهاند. بذرهایی که پایداری ۱۴ساله اشرفیها افشاندند، حالا در خاک تشنه ایران سرسبز شده و هزار اشرف در همه جا در حال برپا شدن است.
این همان ارادهیی است که کانونهای شورشی از آن برمیخیزد و دست در دست مردم سراسر ایران رژیم ولایت فقیه را سرنگون میکند.
سلام بر آزادی
سلام بر اشرف و موسی و سلام بر شهدای عاشورای مجاهدین
سلام بر انقلابیون پاکبازی که راه انقلاب ضدسلطنتی را گشودند. سلام بر حنیفنژاد و محسن و بدیع زادگان، سلام بر جزنی، احمدزاده و پویان و پاکنژاد و سلام بر فاطمه امینی، مرضیه اسکویی و اعظم روحی آهنگران و درود بر همه شهیدان
سلام بر آزادی
چهلمین سالگرد انقلاب ضدسلطنتی