پیام به کنفرانس در پاریس با حضور شخصیتها و منتخبان فرانسوی
دوستان عزیز مقاومت ایران،
با صمیمانهترین درودها به شما، احترام و قدردانی خود را نسبت به تکتک شما ابراز میکنم.
شما دوستان روزهای سخت این مقاومت هستید. مواضع شجاعانه شما همواره کمک مؤثری به مبارزه در برابر فاشیسم دینی بوده است؛ رژیمی که متأسفانه از حمایت مماشاتگران غربی برخوردار بوده است.
این رژیمی است که تا روز سرنگونی از سرکوب و تروریسم و تلاش برای دستیابی به بمب اتمی دست بر نمیدارد.
برای سالهای طولانی، دولتهای غرب میگفتند که بهخاطر حمایت از میانهروها با رژیم مماشات میکنند. ما از روز اول گفتیم که میانهروی در استبداد دینی، یک دروغ بزرگ است. اما مماشاتگران از این دروغ برای توجیه سیاست حمایت از یک فاشیسم دینی بهره میبردند.
حالا آخوندها نقاب میانهروی را دور انداختهاند. بهجای آن خامنهای یکی از جلادان اصلی قتلعام ۶۷ را رئیسجمهور کرده است. با این حال، مدافعان مماشات، همچنان از رژیم آخوندها دل نمیکنند. ابراهیم رئیسی در کشتار هزاران نفر بهطور مستقیم دست داشته است. او باید محاکمه شود؛ نه این که پای میز مذاکره بیاید.
حالا قرار است همین جنایتکار برای شرکت در مجمع عمومی ملل متحد، به نیویورک برود. این شرم بشریت است که این جنایتکار که دستش به خون هزاران زندانی بیگناه آلوده است، پشت تریبون ملل متحد قرار بگیرد.
از زمان ریاست جمهوری رئیسی، تعداد اعدامها دو برابر شده، سرکوب زنان ابعاد جدیدی به خود گرفته و دستگیری پیروان مذاهب مختلف افزایش یافته است. خامنه ای رئیسی را انتخاب کرد تا با کشتار و سرکوب در برابر خیزشهای اجتماعی و کانونهای شورشی سد ببندد. اما این طرح شکست خورد. در ماههای اخیر جنبش اعتراضی مردم ایران علیه گرانی، بیکاری، فقر و بیآبی و ستم و تبعیض، ادامه داشته است
مصونیت دادن به یک رژیم ضعیف
هیچوقت رژیم تا این حد ضعیف نبوده است. اما درست در همین وضعیت، دولتهای غرب به آخوندها در زمینههای مختلف مصونیت دادهاند. خامنهای، رئیسی و سایر سران رژیم، در قتلعام ۳۰هزار زندانی سیاسی در سال۶۷ مشارکت داشتند، اما از محاکمه و مجازات مصون ماندهاند.
در سال۹۸ خامنهای دستور کشتار قیامکنندگان را صادر کرد. حداقل ۱۵۰۰جوان بیگناه بهقتل رسیدند. در این مورد هم باز سران رژیم، از مصونیت برخوردار بودند.
آخوندها در کشورهای همسایه جنگافروزی کرده و به جنایت دست میزنند. به سوی این کشورها موشک شلیک میکنند و پهپاد میفرستند زیرا که میدانند هیچ واکنش جدی بینالمللی در مقابل آنها وجود ندارد.
تازهترین نمونه، معاهده بلژیک با رژیم ایران، برای مبادله زندانیان است. دولت بلژیک قصد دارد بر اساس این معاهده یک دیپلمات تروریست رژیم را به ایران بازگرداند این فرد همان کسی است که طرح کشتار بزرگ در گردهمایی مقاومت ایران در ویلپنت پاریس در سال۱۳۹۷ را هدایت کرده است.
هدف واقعی این معاهده، آزادی این تروریست است و برای این مبادله ننگین، قانونی تصویب شد و این قانون به تروریسم دولتی آخوندها مصونیت اعطا کرد.
نتایج روشن است: سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات در اروپا تروریسم خود را گسترش میدهند.
در داخل ایران هم هر یک از اتباع دولتهای اروپا یک گروگان بالقوه میشوند تا تروریستهای دستگیر شده را با آنها مبادله کنند.
زمان حسابرسی بینالمللی از رژیم ایران
اما واکنش صحیح، همچنان که رهبر مقاومت ایران گفته این است که: «باید در مقابل گروکشی و شانتاژ، پیگرد قضایی و محاکمه رئیسی، جلاد ۶۷ را بهجرم جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی و نسلکشی جلوی رژیم بگذارند».
سوال این است که اگر فردا آخوندها با بمب اتمی همه مردم اروپا را در معرض شانتاژ قرار بدهند، اروپا چه خواهد کرد؟ آیا تسلیم خواهد شد؟ پس درسها و تجارب مماشات و جنگ با نازیها به کجا رفته است؟
زمان آن است که کشورهای مختلف بهویژه اروپا و آمریکا، به چشمپوشی از دهها رشته اقدام تروریستی رژیم، پایان بدهند.
باید سفارتخانهها یعنی مراکز جاسوسی و تروریسم رژیم آخوندی را تعطیل کنند.
باید روابط سیاسی و اقتصادی خود با این رژیم را بهتوقف اعدام و توقف صدور تروریسم مشروط کنند؛
باید وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران در لیست تروریستی گذاشته شوند و عوامل و مزدورانشان محاکمه، سلب تابعیت اروپایی شده و اخراج شوند.
زمان آن فرا رسیده که جامعه بینالمللی از رژیم آخوندها حسابرسی کند..