گزیده پیام مسعود رجوی:
اول مهر شکفت و نخستین روز درس دوباره فرا رسید.
حرف اول و درس اول همان است که در ابتدای پاییز در ۵مهر ۱۳۶۰ دانشآموزان در صفی بیانتها با خون سرخ خود نوشتند:
«آ» مثل «آزادی».
آنگاه کهکشان شهیدان و رزمندگان آزادی، با خون و رنج، درس را گام به گام تکمیل کردند: «ب» مثل «بهار» و «بهروزی». «پ» مثل «پایداری» و «پیروزی» …
درس آخر را ارتش آزادی خواهد داد و حرف آخر را مردم ایران میزنند.
حرف اول و درس اول همان است که در ابتدای پاییز در ۵مهر ۱۳۶۰ دانشآموزان در صفی بیانتها با خون سرخ خود نوشتند:
«آ» مثل «آزادی».
آنگاه کهکشان شهیدان و رزمندگان آزادی، با خون و رنج، درس را گام به گام تکمیل کردند: «ب» مثل «بهار» و «بهروزی». «پ» مثل «پایداری» و «پیروزی» …
درس آخر را ارتش آزادی خواهد داد و حرف آخر را مردم ایران میزنند.
***
در یک شبانه روز گذشته، همزمان با اول مهر، با تحولاتی مواجه بودیم که هریک اهمیتی بسزا دارد:
اول-بزرگترین تظاهرات ایرانیان در نیویورک همراه با سخنان شهردار پیشین این شهر پیرامون مقاومت ایران
دوم-بیشدریدگی و نعل وارونه پاسدار احمدینژاد بر سر چهارراه جهان در مجمع عمومی ملل متحد و این بار پیله کردن به ۱۱سپتامبر بهجای هولوکاست
سوم- سخنان رئیسجمهور آمریکا در پاسخ به رئیسجمهور ارتجاع با تصریح بر اینکه حکومت ایران مشروعیت خود را از دست داده است
چهارم- بیانیه ائتلاف برنده در انتخابات عراق (العراقیه) که رو در روی تلاشها و تشبثات رژیم ایران برای قالب کردن مالکی برای ۴سال دیگر بهعنوان نخستوزیر این کشور، اعلام کرد، چتر سیاسی مالکی برای این کار موسوم به «اتحاد ملی» را بهرسمیت نمیشناسد و تشکیل آن را تلاشی مذبوحانه برای تحکیم فرقهگرایی سیاسی میداند. نمونهٴ کنونی اداره کشور بهریاست مالکی تکرار شدنی نیست و بنابراین از همکاری یا مشارکت در هر دولتی بهریاست مالکی معذور است و آن را تحریم میکند.
***
در بزرگترین تظاهرات ایرانیان در برابر مقر ملل متحد، قبل از هر چیز پهلوان مسلم اسکندر فیلابی، بهجلوداری و نمایندگی از سوی همه پهلوانان و قهرمانان و رادمردان ایران زمین، بهرسم مجاهدان اشرف «حاضر» گفت و پیمان ایستادگی و استواری سلحشوران وطن و کاوههای میهن را در رزم بیامان با اهریمن و ضحاک ولایت، تجدید کرد.
صدا و تصویر و غریوی ماندگار، با حاضر گفتن پهلوان نامدار در روز اول مهر، نخستین روز درس، در کشتی و کارزار جهانی سرنوشت، سرنوشت ملت ایران، در میدان ملل متحد. فراتر از همه میدانهایی که از آن عبور کرده و در ورای همه افتخارات و مدالهایی که در مسابقات برای مردم ایران کسب کرده است.
***
آنگاه درخشش مهر تابان مقاومت و آزادی مردم ایران را در سیمای رئیسجمهور برگزیده مقاومت برای دوران انتقال حاکمیت به مردم ایران دیدیم. جوهر بهار و بالندگی. بشارت مجسم پیروزی که درفش کاویان را با سبز و سپید و سرخ، بهسوی پایتخت شیر و خورشید، بر دوش میکشد:
«پاسدار احمدینژاد دشمن ایران است و نه نماینده آن.
با فرستادن گماشته منفور خامنهای به سازمان ملل، نخواهید توانست خواست مردم ایران برای سرنگونی رژیم را از نظرها پنهان کنید.
یگانه راهحل مسأله ایران تغییر دموکراتیک به دست مردم و مقاومت ایران است.
نام اشرف که بر زبان شما جاری است کلمه و رمز آزادی و آزادیخواهی مردم ایران است.
۲۰ماه است که اشرف در محاصره است. اما از پس دیوارهای محاصره و از پس زوزهها و جیغهای نفرتانگیز جاسوسان و دژخیمان اعزامی رژیم باز این شعلههای آزادی است که از اشرف زبانه میکشد.
۲۰ماه است که اشرف در محاصره است. اما بیش از همیشه به قیامآفرینان راه و رسم ایستادگی میآموزد
خطاب به مجمع عمومی ملل متحد، به شورای امنیت و به کلیه دولتهای عضو ملل متحد تأکید میکنم که:
-با تشکیل یک دادگاه ویژه، سران این رژیم را بهخاطر جنایت علیه بشریت از جمله اعدام و قتلعام ۳۰هزار زندانی سیاسی محاکمه کنید.
-نمایندگان رژیم آخوندی که کرسی ایران را اشغال کردهاند از سازمان ملل اخراج کنید.
-مسئولیتهای خود در قبال حفاظت مجاهدان اشرف را برعهده بگیرید و با استقرار نیروهای آمریکا و تیم ناظر سازمان ملل متحد از ادامه و تشدید محاصره و سرکوب و توطئه و جنگ روانی علیه آنان جلوگیری کنید.
آزادی در راه است
و انقلاب دموکراتیک ایران پیروز میشود»
***
سپس جولیانی رشته سخن را بهدست گرفت. شهردار جامعه بینالمللی در نیویورک و کاندیدای پیشین ریاست جمهوری که خود یکی از برجستهترین حقوقدانان آمریکاست؛ با ۳۵سال تحقیق و تجربه درباره تروریسم، که به قول خودش، نمونه دست اول آن را در شهری که شهردار آن بود، از سر گذرانده است.
جولیانی گفت: اگر سازمان ملل، میخواهد هدف اساسی خودش را که حمایت از حقوقبشر است اثبات کند، پس باید در کنار شما و علیه رژیم ایران بایستد.
- «اگر تاریخ قرن بیستم به ما چیزی آموخته باشد. این است که ما باید با استبداد، دیکتاتوری و سرکوبگران در سریعترین شکل و به موقع به مقابله برخیریم. کوتاهی و مماشات در این زمینه فقط به هدر دادن بیشتر جان و آزادی انسانها منجر خواهد شد. زمان طولانی است که جهان دریافته است که مردم ایران، و بهخصوص شما آزادیخواهان، توسط رژیمی که حقی برای وجود ندارد، سرکوب و قتلعام شدهاید. اکنون زمان آن است که باید در این خواست با شما شریک شد».
- «مردم ایران مصمم هستند که برای آزادیشان بجنگند. آنها مصمم هستند که علیه وحشتناکترین جنایاتی که علیه بشریت اعمال میشود فریاد بزنند و هنگامی که آنها برای این کار بهپا میخیزند، این کشور (یعنی آمریکا) باید در کنار آنها بایستد و فریاد بزند. دیگر سکوت جایز نیست».
جولیانی تأکید کرد: «جشن آزادی مردم ایران، جشن همه ما خواهد بود. اما آن روز، با التماس کردن به احمدینژاد برای مذاکره بهدست نخواهد آمد. با ضعف نشاندادن بهدست نخواهد آمد. سرکوب و استبداد در مقابل برخورد ضعیف، قدرت میگیرد. آنها فقط یک زبان را میفهمند: زبان قدرت…».
***
آقای بولتون هم به سازمان ملل گوشزد کرد که با پذیرفتن رژیمهای نامشروعی مانند رژیم ایران قدرت معنوی خود را از دست میدهد. بولتون افزود:
- «در حقیقت حکومت ایران اساساً یک دیکتاتوری نظامی با لعاب مذهبی است».
- «اگر به مردم ایران شانس آزاد و منصفانهیی برای انتخاب داده شود، بهطور قطع حکومت ملاها و سپاه پاسداران را نفی میکنند. لذا سؤالی که در برابر ایالات متحده و سایر کشورهای جهان قرار دارد این است که سیاست ما در رابطه با رژیمهایی مانند احمدینژاد باید چه باشد؟ این سؤال فوریت دارد، زیرا این رژیم نه تنها در داخل ایران مستبد است و نه تنها اپوزیسیون خود را سرکوب میکند، بلکه… . بانکدار مرکزی تروریسم بینالمللی است. این رژیم تروریستها را، از دَم، حمایت میکند: حماس، حزبالله، تروریستها در عراق، تروریستها در افغانستان، و همچنین درصدد کسب هدف درازمدت خود یعنی سلاح اتمی قابل حمل است».
- «بدون هیچ ابهامی، راهحل درازمدت برای حل مشکل رژیم تهران، سرنگونی هر چه زودتر این رژیم است… حقیقت این است که اکثریت مردم ایران اگر میتوانستند، این رژیم را به سرعت یک ضربان قلب عوض میکردند».
- «بسیاری از اعضای خانوادههای این ایرانیان در کمپ اشرف زندگی میکنند و در خطر اقدامات دولت تهران و متحدین آن در داخل دولت عراق هستند. ما در دوران خطرناکی در منطقه قرار گرفتهایم… همه این مشکلات توسط دولت تهران بهوجود آمده است، به همین خاطر، بهخاطر مردم ایران و بهخاطر همه مردم خاورمیانه از هر نژاد و ملیت و بهخاطر آمریکا و صلح و امنیت جامعه بینالمللی، احمدینژاد و رژیم او باید سرنگون شوند».
***
سخنرانان برجسته دیگر از سایر کشورهای جهان بر همین حقایق پای فشردند. از جمله دیوید ایمس به نمایندگی از اکثریت مجلس عوام انگلستان و ۲۰۰تن از اعضای مجلس اعیان گفت، کاملاًً خجالتآور است که احمدینژاد به نمایندگی از یک دیکتاتوری منفور در سازمان ملل پذیرفته شود. سازمان ملل نباید میزبان دیکتاتوری باشد که رژیمش تلاش دارد ۷۰ میلیون ایرانی بیگناه را با زور ساکت کند.
- «زمان آن فرارسیده است که از آمال مردم ایران برای تغییر حمایت کنیم. ما آمال آنان را در فریادهای میلیونها انسان در خیابانها و کوچههای تاریک شهرهای ایران شنیدهایم. این تغییر دموکراتیک در دسترس است و جواب در اپوزیسیون سازمانیافته ایران و بهطور خاص در اشرف نهفته است».
- «من بسیار ناراحتم که میبینم آنها بوسیله عوامل رژیم ایران برای ۲۰ماه طولانی تحت محاصره قرار دارند. اینکار تقریباً تمامی قوانین بینالمللی را نقض میکند. آنها بهگونهیی جدی از دسترسی به غذا، دارو، سوخت و دیگر ضروریات محروم شدهاند تا زندگی را برایشان دردآور کنند و این کار از جانب رژیم ظالمی است که احمدینژاد امروز برای تبلیغ آن آمده است. پس اجازه بدهید همانگونه که امروز احمدینژاد را محکوم میکنیم، اشرفیان را ستایش کنیم که در مقابل احمدینژاد و همپالکیهای او، در تمامی این سالیان، ایستادهاند. آنان مظاهر شهامت، خردمندی و استقامت هستند. بگذارید خواهان آن شویم که محاصره ظالمانه اشرف فوراً پایان یابد».
- «ما همچنین خواهان متوقف شدن شکنجه روانی ساکنان هستیم. رژیم ایران از ماه فوریه عوامل اطلاعاتی خود را در جلو در کمپ مستقر کرده است تا آنها بتوانند ۲۴ساعته توسط بلندگوهای قوی اظهارات ننگین خود را علیه ساکنان اشرف ادا کنند. این شکنجه روانی بدون توقف مدت هشت ماه است که جریان دارد و باید متوقف شود».
***
از آنچه دیدیم و شنیدیم به روشنی بر میآید که جهان در خصوص مسأله ایران، به سوی راهحل سوم میرود. به جامعه بینالمللی و به آمریکا و اروپا گفته بودیم که این راهحل نه فقط مطلوب ما و ملت ما بلکه نیاز مبرم خود آنها و ملتهای آنها هم هست:
«بگذارید بدون ذرهیی مبالغه، تصریح کنم: ما به جامعه بینالمللی و به آمریکا و اروپا راهحل مریم را پیشنهاد میکنیم. این راهحل نه فقط مطلوب ما و ملت ما بلکه نیاز مبرم خود آنها و ملتهای آنها هم هست. زیرا که صلح و امنیت و دموکراسی و حقوقبشر و ثبات و سازندگی و دوستی و یک ایران غیراتمی و همکاری و توسعه اقتصادی را در این منطقه از جهان پیشنهاد میکند و به قوانین و کنوانسیونهای بینالمللی احترام میگذارد.
اکنون که روزگار مماشات و استمالت از آخوندها به بهای سرکوب ملت و مقاومت ایران و به بهای پایداری شگفت فرزندان رشید این مرز و بوم مفتضح شده و بلاجواب مانده است، تأکید میکنیم که دخالت نظامی نه لازم است و نه گرهگشا.
بگذارید مردم ایران خود با این رژیم که بانکدار مرکزی و پدرخواننده تروریسم بینالمللی و کانون صدور بنیادگرایی است تعیینتکلیف کنند. کافی است راهبند تروریستی به سود فاشیسم افسار گسیخته مذهبی را رسماًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًً و صریحاً و علناً از روی این مقاومت مشروع و برحق یک ملت تحت ستم بردارید و محدودیتهای اعمال شده در عراق و آمریکا و اروپا را بالکل به کنار بگذارید و بساط پرونده ننگین و شبه کودتای ۱۷ژوئن را جمع و ختم آن را اعلام کنید.
حال اگر راهحل بهتری سراغ دارید که بهای کمتری دارد، خود دانید، بفرمایید باز هم آزمایش کنید. بفرمایید باز هم با همین رژیم مذاکره و معامله و مصالحه کنید. فقط به یاد داشته باشید که یک ضربالمثل ایرانی میگوید، خود کرده را تدبیر نیست…
سیاست سنگ- آن هم سنگ صبور- را بستن و سگ- آن هم سگ هار- را گشودن و استمالت کردن، دیگر چارهساز نیست» (۳ دی ۱۳۸۵ ).
***
اکنون «روزگار غریب» را بنگرید که این «سگ هار» و وحشی، که برای اهلی کردنش، آن همه بمب و برچسب و ناسزا و پرونده، بر سر ما ریختند، به کجا رسیده، که در مجمع عمومی ملل متحد و در محل حادثه، یعنی در نیویورک، بهخاطر ۱۱سپتامبر پاچه دولت آمریکا را گرفته است. همچنانکه در عراق، جایی که خودش جنگ را با سیل اطلاعات گمراه کننده زمینهسازی کرد، دو قورت و نیمش باقی است و یقه دولتمردان آمریکایی را گرفته که بایستی بیایند و محاکمه و قصاص شوند!
روز عیدفطر هم به این قبیل فرافکنیهای احمدینژاد اشاره کردم:
«پررویی و وقاحت احمدینژاد را ببینید که روز ۱۰شهریور «ضمن استقبال از خروج نیروهای آمریکایی از عراق، تأکید کرد عاملان لشکرکشی به عراق، باید در یک دادگاه بینالمللی محاکمه و مجازات شوند» ! در صف اول که باید خودت و ولیفقیهات بشینید! مگر چه کسی بود که تسلیحات کشتار جمعی عراق را نشانی میداد تا جنگ را برانگیزد، بالاخص درقرارگاههای مجاهدین؟! چنین کسی مگر نباید در صف اول بشیند؟! احمدینژاد همچنین گفت اگر اوباما میخواهد کار مفیدی انجام بدهد، ابتدا باید تعهد بدهد که در امور عراق دخالت نکند. یعنی کاری را که اول خودش باید بکند، فرافکنی میکند روی دیگری!» (۲۰شهریور۸۹ )
واینهم نمونهیی دیگر از سابقه دعاوی احمدینژاد در اسفند گذشته:
«… خودشان یک بهانهیی درست کردند با تبلیغات شدید ضد صدام، حمله کردند به بهانه اینکه میخواهند صدام را ساقط کنند، آمدند که بر چاههای نفت عراق و منطقه ما مسلط بشوند، بعثیها را از کار برکنار کردند، تبلیغات کردند، شعار دادند، بالاخره صدام را اعدام کردند، همانها دوباره الآن آمدهاند میخواهند بعثیها را تحمیل کنند بر ملت عراق. آمدند توی افغانستان یک بازی درست کردند بهنام ۱۱سپتامبر و برجهای دوقلو، خودشان آن کارها را ترتیب دادند و تنظیم کردند. معلوم بود که آن یک طراحی از قبل است. اما با تبلیغات کاری کردند که همه دولتها، همه ملتها شروع کردند محکوم کردن اون حادثه و ابرازی همدردی با دولت و مردم آمریکا و همین را بهانه کردند برای حمله به منطقه، برای حمله به افغانستان» (تلویزیون رژیم۶اسفند۱۳۸۸ ).
***
قبل از ادامه مطلب، انصاف بدهید، رژیمی که درمجمع عمومی ملل متحد در روز روشن در برابر دیدگان ۱۹۲ کشور و در برابر انبوه کارشناسان و ناظران حرفهیی و خبرنگاران، در مورد موضوع بسیار روشنی مانند ۱۱سپتامبر چنین میگوید، پس بامخالفان خود در ایران و بهویژه با سازمان مجاهدین خلق ایران چه میکند و چه میگوید؟
این تازه دولت آمریکاست که آن همه از همین رژیم استمالت کرده و در عراق به کیسه آن ریخته و حتی مخالفانش را بمباران و خلعسلاح کرده و در لیست گذاشته است. پس چه رسد به مجاهدین و مقاومت ایران که یک آن با این رژیم از روز نخست سر سازگاری نداشتهاند.
به راستی که کارزار شیطانسازی و باتلاق بیکران لجنپراکنی و دروغ و دغل و فرافکنی این رژیم و مزدورانش علیه مجاهدین، غیرقابل قیاس با هر مورد دیگری است.
بنگرید که این رژیم در ۳۲سال گذشته در این پهنه تا کجا و در چه حجم و ابعاد نجومی دستاندرکار همین قبیل لاطائلات و واژگونه گویی علیه ما بوده است.
به راستی طی این مدت، آیا این رژیم حتی یک جمله یا یک عبارت یا یک کلمه درست درباره مجاهدین بر زبان رانده است؟
آیا هیچ حق و حقیقتی هست که رژیم آن را در مورد ما وارونه و واژگونه و لوث نکرده باشد؟
از یکسو خوشا به مجاهدت و مقاومتی که در برابر چنین رژیمی سینه سپر کرده و در سیلاب و رگبار بیوقفه دروغ و دنائت ۳۲ساله، سرخم نکرده باشد.
از سوی دیگر، شرم و سرشکستگی و روسیاهی بر آنانی باد که در این گنداب دروغ و مرداب دنائت علیه مجاهدین و مقاومت ایران کم یا بیش با آخوندهای حاکم همکاسه و هم زبان و هم خط شدند.
***
اگر کسی با خصایص و کارکردهای ویژه رژیم ولایتفقیه آشنایی نداشته باشد، گمان میکند که این قبیل فرافکنیهای حیرتآور و این حد از دریدگی و وقاحت، بهلحاظ سیاسی، اشتباه محض و عملکرد یک تیغکش حرفهیی یا یک جاهل کلهپوک در سر گذر یا بازارچه است!
اما واقعیت این نیست. خامنهای و احمدینژاد از سر سیری یا اشتباه محاسبه سیاسی، به نعل وارونه زدن مبادرت نکردهاند. این نیاز مبرم و سیر و سلوک اجتنابناپذیر ولایت در منزل نهایت است. «باد» است که آهستگی و فرو نشستن، عدم اوست!
چنین است که در حضیض درماندگی، بهترین تدافع را در تهاجم با هر لوش و لجنی یافته است. برای فرار از اصل موضوع و اینکه دم خودش به تله نیفتد، به هر یاوه و رطب و یابسی چنگ میزند.
یک روز به هولوکاست، یک روز به جنگ در عراق و یک روز هم به ۱۱سپتامبر پیله میکند. اگر در تعرض نباشد، به سرعت به گوشه رینگ و سپس به بیرون از رینگ پرتاب میشود. و الّا باید دریافت کننده ضربات و پاسخگوی سوالاتی باشد که حتی یکی از آنها را هم بر نمی تابد. از قدیم گفتهاند:
تا نشان سم اسبت گم کنند
ترکمانا، نعل را وارونه زن
بله پاسدار احمدینژاد، نه برای گفتگو یا مصاحبه کردن و مطرح شدن، بلکه بهطور کاملاًً حساب شده و برنامهریزی شده از سوی خامنهای، مشخصاً برای پرتاب عامدانه همین موضوع به مجمع عمومی ملل متحد آمده است. آرایش بینالمللی این رژیم در بحبوحه تحریمها و در شرایطی که گزینه نظامی در برابر چنین رژیمی هر روز در رسانهها و افکار عمومی جای بیشتر باز میکند، نمیتواند جز این باشد. هدف، خنثی کردن و آب بندی ضربه محتمل جنگی، بههرقیمت است. هزینه آن را هم، که انزجار و انزوای بیش از پیشبینالمللی است، با طیب خاطر میپردازد. به شرط اینکه مانع بمبسازی او نشوند و بگذارند بمب اتمی را تکمیل کند.
واشنگتن تایمز در سرمقاله امروز خود نوشته است، احمدینژاد هنگامی که در سخنرانی خود در مجمع عمومیگفت حملات ۱۱سپتامبر به آمریکا بهانه اعزام نیرو به تمام دنیا را داد، «عملاً در را کوبید و بست».
واشنگتن تایمز میافزاید: اما «حرفهای خشن» احمدینژاد «در مغایرت شدید با موعظه ضعیف آقای اوباما است».
***
ترس ولیفقیه ارتجاع از جرقه و ضربه محتمل نظامی، که او را به چنین نعل وارونهیی در عرصه بینالمللی ناگزیر کرده، شمّهیی از وضعیت داخلی رژیم در مرحله اضمحلال و ریزش را بازتاب میکند.
وقتی پایههای آخوندی و روحانی ولایت یکی پس از دیگری فرو میریزد، چارهیی جز دلقک بازی پیرامون کوروش و بسیجی کردن و بسیجی خواندن او نمییابد. اگر کار به خامنهای و گماشته او باشد، لابد در قدم بعد، بر سر کوروش و همه افتخارات تاریخی ایران، عمامه هم خواهند گذاشت! از سوی دیگر، رحیم مشایی را با کیسه پر پول ۵۰ میلیون دلاری به سراغ «عوامل استکبار جهانی» میفرستند تا به گفته خودش به جذب ایرانیان خارج از کشور بپردازد. چندی پیش نیویورک تایمز در همین باره خبر داد که دولت ایران در نیمه تابستان « برای ترمیم تصویر» منفور خود، هزینه چند صد ایرانی را که در خارج زندگی میکنند با همه مخارج آنها برای یک دیدار سه روزه از ایران تأمین کرد و این خود باعث مشاجره و جیغ و داد در میان «محافظه کاران» شد.
نیویورک تایمز نوشت: «این مهمانان، به یک نمایش موسیقی، یک سخنرانی تملق آمیز توسط محمود احمدینژاد همراه با اظهارات طعنه آمیز، عجیب و نامناسب و سفری به یک مکان توریستی به انتخاب خودشان، دعوت شدند. طرحهای مزبور دقیقاً آنطور که برنامهریزی شده بود پیش نرفت… .
دیری نپایید که بعد از ورود این مهمانان به تهران، تندروها، آنها را بهعنوان خائن محکوم کردند…
این دیدار، چنان توفانی در رسانهها بهپاکرد که شورای شهر تهران، تمامی آگهیها در مورد آن را از روی تابلوها و سایر نقاط، برداشت…
در نتیجه، برنامهیی که قرار بود تصویر ایران را جلا دهد، منجر به این شد که بسیاری از اختلافات تلخ داخلی در معرض انظار قرار گیرد.
از نظر برخی از مهمانان، این سفر چیزی بیش از یک دیدار تفریحی با اقوام، که مخارج آن را دولت پرداخت نبود، دولتی که آنها آن را یک دولت حقیر میدانند. وقتی از یکی از این مهمانان در مورد کنفرانس مزبور سؤال شد، با تمسخر گفت، ”آنها ۲۰۰تن از ما را به اینجا آوردند… فقط برای اینکه به تبلیغات آنها گوش دهیم… بسیاری از ما، تنها میخواستیم خانوادههایمان را ببینیم… “
اصلاح طلبان، این کنفرانس را بهعنوان یک ژست توخالی توسط دولتی که با سیاستهایش، ایرانیان خارج از کشور را رویگردان کرده، محکوم کردند» (نیویورک تایمز ۱۷مرداد۸۹ )
***
تاریخچه رژیم ولایت در مقاطع مختلف آکنده از نعلهای وارونه است:
خمینی جنگ با عراق را آشکارا تحت عنوان صدور انقلاب زمینهسازی کرد اما بعداً به شکلی وارونه، جنگ توسعه طلبانه ضدمیهنی را که شعار رسمی آن «قدس از طریق کربلا» بود، «دفاع مقدس» خواند. این در شرایطی بود که دولت وقت عراق، پس از شکست تجاوز زمینی به خاک ما، قطعنامههای شورای امنیت درباره آتشبس و خاتمه جنگ بین ایران و عراق را سالهای متوالی یکی پس از دیگری میپذیرفت اما رژیم خمینی از از قبول آنها سر باز میزد. عراق بهخاطر جغرافیای سیاسیاش در همسایگی ایران، از آغاز نخستین طعمه «توسعه» و صدور ارتجاع بود و بههمین خاطر خمینی جنگ با عراق را «موهبت بزرگ الهی» اعلام کرد.
***
نمونه دیگر، کارزار شیطانسازی و دادن آدرس تسلیحات موهوم کشتار جمعی عراق در قرارگاههای مجاهدین بود که درگذشته راجع به آن بارها صحبت کردهایم.
رژیم جنگطلب آخوندی، با دادن اطلاعات گمراه کننده و دروغ درباره تسلیحات کشتار جمعی عراق از طریق مزدوران و جاسوسانش، نقش بسزایی در برانگیختن جنگ ایفا کرد. اما وقتی نوبت به خودش و افشای مراکز تاسیسات واقعی که برای ساختن بمب اتمی دایر کرده بود، رسید، وقتی خطر روبهروشدن با عواقب آن را احساس کرد، بهناگهان آخوندهای جنگطلب، بهکلی مسالمت جو و صلحطلب شدند و به دامن جنبش جهانی صلح آویختند. در این باره گفته بودیم:
«اکنون ”استفاده ابزاری“ از جنبش جهانی صلح طلبی را بنگرید که آخوندها میخواهند آن را به جنبش صلح و سازش با فاشیسم مذهبی تبدیل کنند.
عجبا کسانی که درآمد و حتی موجودیتشان مدیون جنگ ۸ساله و جنگ در کویت و افغانستان و عراق است، کسانیکه شعار رسمی آنها و امام ملعون راحل شان، «جنگ، جنگ تا پیروزی» و «جنگ، تا رفع فتنه از عالم» بود، همانها که با سیلی از اطلاعات دروغ و گمراه کننده دعوت به جنگ در عراق میکردند، همانها که برای ”خودشوئی“ و رد گم کردن، نعل وارونه میزدند و از هزارو یک طریق با همه مزدورانشان، آدرس تسلیحات کشتار جمعی عراق از جمله در قرارگاههای مجاهدین را به آمریکا میدادند، اکنون برآنند تا جنبش برحق صلح خواهی را که نیاز و آرمان تمامی بشریت است به خدمت صلح با رژیم آخوندی بگیرند تا بیش از پیش فرصت جنایت و کشتار و سرکوب و حلقآویز در ملاء عام پیدا کند. همین رژیم بود که ”غارهای زیرزمینی“ در قرارگاههای مجاهدین در خاک عراق را که مملو از ”تسلیحات هستهیی“ و ”شیمیایی و میکروبی“ است نشانی میداد و ادعا میکرد ”آمریکا این امکان را برای رئیسجمهور عراق فراهم کرده که سلاحهای خود را به انبارهای امن مجاهدین منتقل نماید“ (جمهوری اسلامی- اول آذر ۱۳۸۰ ).
… مطبوعات بینالمللی (ساندی تایمز، نیوزویک، لسآنجلس تایمز ـ مه ۲۰۰۴ ) فاش کردند که دستگاه اطلاعات همین رژیم از طریق عوامل عراقی خود، با سیلی از «اطلاعات نادرست» در «یکی از بزرگترین عملیات جاسوسی تاریخ معاصر» دنیا را در مورد سلاحهای کشتار جمعی در عراق فریب داده است تا آنچنان که مدیر سابق اطلاعات نظامی آمریکا در خاورمیانه گوشزد نمود، جنگ در عراق را برانگیزد» (۷آبان۱۳۸۶ )
***
نمونه دیگر، حکم دادگاه انگلستان در مورد لغو برچسب تروریستی است که باز هم رژیم با یک فقره نعل وارونه سعی کرد در برابر دولت وقت انگلیس، بستانکار هم از آب در بیاید. ترجیح میدهم در این باره قسمتی از پیام۲۸آذر ماه ۱۳۸۶ را مرور کنیم:
«در نهم آذر ماه، کمیسیون استیناف سازمانهای ممنوعه در انگلستان پس از رسیدگی مبسوط به شکایت ۳۵تن از نمایندگان مجلسهای عوام و اعیان علیه ممنوعه کردن مجاهدین، رأی خود را صادر کرد. همچنان که در پیام مریم آمده بود، دولت انگلیس تا توانست، فشارآورد، مزدوران پیشانی سیاه را بهکار گرفت، چوب لای چرخ گذاشت و به تاخیر انداخت. با این همه دادگاه در رأی خود با تصریح بر اینکه ”مدارک پیش روی ما، گستردهتر، فراتر و دارای جزئیات بیشتر از شواهدی است که معمولاً در مقابل یک قاضی در دادگاه اداری قرار دارد“ به دولت انگلیس حکم کرد، بساط غیرقانونی و بهغایت غیرعقلانی و گمراه کننده برچسب تروریستی علیه مجاهدین را جمع کند. دادگاه همچنین دستور داد که دولت انگلیس لایحه حذف نام سازمان مجاهدین خلق ایران از لیست سازمانهای ممنوعه را به پارلمان این کشور ارائه دهد.
چنین بود که ساندی تلگراف (۱۱آذر۱۳۸۶ ) بر ”خجالت زدگی عمیق“ دولت انگلستان، انگشت گذاشت و نوشت: ”در قلب این داستان شرمآور یکی از معماهای مرموز سیاست مدرن قرار دارد: چرا دولت ما باید مکررا نقض قانون کند تا رژیم جنایتکار تهران را استمالت نماید… “.
روز جمعه (۹آذر۸۶ ) هر سه قاضی به نفع مجاهدین رای دادند و گفتند وزارت کشور واقعیتهای مهم را نادیده گرفته، قانون را اشتباه فهمیده و به یک تصمبم ”غیرعقلانی“ مبادرت کرده است… … .
این حقیقت که نشان داده شده دولت ما طی اینمدت غیرقانونی عمل کرده تا رژیمی را استمالت کند که با حلقآویز مخالفان سیاسی در ملاء عام شاد میشود، باید نهایتاً بقیه اتحادیه اروپا را متقاعد کند که بفهمند چقدر توسط وزیران انگلیسی به انحراف کشیده شدهاند و عمل شرمآور خود را همسو با حکم قاطع دادگاه انگلیس تصحیح کنند.
یک روز خوب برای عدالت انگلیس ولی روزی که آقای استراو و همکارانش را با سوالات بسیار ناراحت کنندهیی که باید پاسخ دهند بر جا میگذارد.
با اینهمه، زیاده خواهی و ”تکاثر“ رژیم آخوندها را بنگرید که البته تا رسیدن رژیم به قبر هم ادامه خواهد یافت. رژیم سعی دارد حکم دادگاه را در تبلیغات خود در داخل ایران تحت عنوان ”حمایت استعمار پیر از تروریستها“ بخورد مردم بدهد. به این میگویند نعل وارونه ارتجاع فرتوت در زیر بغل ”استعمار پیر“ !
***
اکنون به عراق که به میدان نفوذ و تاخت و تاز و به شکارگاهی برای رژیم ولایتفقیه تبدیل شده است، میپردازیم.
رویتر یک ماه پیش بهنقل از کارشناسان میزان بیکاری (در عراق) را ۳۰ درصد گزارش کرده بود
در کنار دجله و فرات، یک چهارم جمعیت به آب آشامیدنی دسترسی ندارند. ۷ میلیون نفر زیر خط فقر زندگی میکنند. اکثریت عظیم مردم روزانه فقط چند ساعت برق دارند.
بنابرهمین گزارش در پایان سال ۲۰۰۹ ، حدود ۱۲۰۰نفر در انتظار اعدام بودهاند.
این کشوری است که بهنوشته روزنامه بغداد ارگان جنبش ملی عراق، با چهار میلیون مهاجر، سه میلیون یتیم، دو میلیون کشته، یک میلیون بیوه، ۳۵۰هزار معلول و ۱۶۰هزار مفقود یا ربوده شده، روبه روست.
دیروز دبیرکل هیأت علمای مسلمین عراق، شیخ حارث الضاری، در تلویزیون الجزیره با تأکید بر مسئولیت پذیری در قبال آماری که ارائه میدهد گفت: «دوران حکومت المالکی بدترین دورانی است که (عراق) از زمان ورود اسلام به این کشور شاهد آن بوده است… در دوران حکومت المالکی حدود یک میلیون عراقی کشته شده و بیش از نیم میلیون تن از مردم در همین مدت دستگیر شدند… و بیش از ۳۵۰میلیارد دلار در رابطه با پروژههای غیرواقعی و چیزهای بیاهمیت مصرف شد. بسیاری از اینها به سرقت رفته و به بانکهای خارج منتقل شده است» (الجزیره – اول مهر ۸۹).
چندی پیش واشنگتن تایمز در سرمقاله خود نوشت، زمانی بود که صدام موثرترین سد در برابر جاهطلبیهای منطقهیی رژیم ایران بود، اما اکنون «تصویر واضحتری از عکسهای خبری مربوط به صف طولانی تانکرهای بهم چسبیده سوخت که عراق را برای ورود به ایران ترک میکنند، برای اثبات بیهودگی یک تریلیون دلار هزینه جنگ در عراق وجود ندارد» (واشنگتن تایمز- ۲۱تیر۱۳۸۹ ).
یکماه پیش رایان کراکر سفیر قبلی آمریکا در عراق به فایننشال تایمز گفت، رژیم ایران در عراق و در لبنان به حدی نفوذ کرده که «از وتوی واقعی برخوردار است» یعنی «نفوذ کافی دارد تا هرگونه تصمیمگیری جدی را که خلاف منافع آن باشد، بلوکه کند».
سفیر افزود «آنها مشغول یک بازی طولانی هستند، آنها منتظرند ما برویم تا زندگی را برای عراقیها سختتر کنند» (فایننشال تایمز ۲شهریور۱۳۸۹ )
حالا همه در عراق به ستوه آمدهاند و رژیم ایران را مانع اصلی تشکیل دولت جدید عراق بر اساس نتایج انتخابات این کشور میدانند. رژیم در «یک بازی طولانی» میخواهد همه طرفهای سیاسی را خسته و فرسوده و از میدان به در کند تا به نخستوزیری مجدد نوری مالکی تن بدهند.
بیانیه ائتلاف برنده در انتخابات عراق که ساعتی پیش منتشر شده است در این باره میگوید:
«هفت ماه و اندی از انتخاباتی که فراکسیون العراقیه در آن برنده شد، گذشته است. در این هفت ماه صحنه سیاسی شاهد موج تخلفات از قانون و مانعتراشیهای عمدی مبنی بر تلاشهای آشکار توسط دولت مالکی برای سلب حق قانونی و دموکراتیک فراکسیون العراقیه بوده است… .
علاوه بر این، دخالتهای برخی کشورهای همسایه در روند سیاسی عراق از طریق دیکته منافع و اهداف خود، اوضاع را پیچیدهتر کرده تا روند سیاسی را از مسیر ملی و انتخاب و خواست مردم عراق منحرف کنند…
هماکنون نیز با نهایت تأسف این تلاشها و دخالتها با هدایت دولت برای کنار زدن و حذف دیگران و دور زدن اراده و خواست مردم عراق ادامه دارد».
العراقیه نتیجه میگیرد که «نمونه کنونی اداره کشور بهریاست آقای مالکی تکرار شدنی نیست. بنابراین العراقیه از همکاری یا مشارکت در هر دولتی در آینده که بهریاست آقای مالکی باشد معذور خواهد بود».
بهدنبال این بیانیه، دبیرکل جنبش ملی عراق دکتر صالح المطلک در اشاره آشکار به مالکی و رژیم ایران گفت:
- «ما به این باور رسیدهایم که کسانی هستند که میخواهند به قدرت چنگ بزنند آنها آماده انتقال مسالمتآمیز قدرت به هیچ شکل از اشکال نیستند… لذا ممکن نیست بپذیریم که کسی بخواهد با زور و به شیوهیی که امروز رخ میدهد، به قدرت چنگ بزند».
- «ممکن نیست که من با تاریخم و با برادرانم در العراقیه قبول کنیم که تجربه تلخ و دردناک چهارسال گذشته تکرار شود. ممکن نیست که قبول کنیم فاجعه تجاوز به زنان و مردان تکرار شود. ممکن نیست که قبول کنیم روزانه با سلاحها و کلتهای مجهز به صداخفهکن و غیرصداخفهکن و مواد انفجاری قربانی بدهیم.
ممکن نیست بپذیریم مردم عراق آنطور که امروز گرسنه هستند، همچنان گرسنگی تحمل کنند. ممکن نیست بپذیریم که یک افسر اطلاعات از کشور مشخصی، به ما یک کاندیدای مشخص را برای منصب نخستوزیری تحمیل کند. و ممکن نیست اجازه بدهیم که رئیسجمهور کشوری، کشورهای جهان را بچرخد تا کاندیدایی را که میخواهد بر جهان و بر عراقیان تحمیل کند. عراقیان خودشان رئیسجمهور و نخستوزیر خودشان را انتخاب خواهند کرد… . و بههیچوجه ممکن نیست که در برابر این یا آن طرف کرنش کنند».
***
آن روی سکه باقی ماندن مالکی در قدرت تا همین امروز و خیز برداشتن رژیم برای تجدید نخستوزیری او، پرداختهای مستمر رذیلانه و ننگین از سوی مالکی به رژیم از کیسه مجاهدین و مقاومت ایران، از این قرار است:
-محاصره ۲۰ماهه اشرف که به گفته فلسطینیها از محاصره غزه سنگینتر و بیشکافتر است،
-کشتار ۶ و ۷مرداد سال گذشته،
-گروگانگیری،
-اقدام برای جابجایی اجباری،
-صدور احکام پوشالی استرداد و دستگیری با بازیچه قراردادن قضاییه عراق،
- پروندهسازی مضحک علیه زمینهای اشرف و ادعای غصبی بودن آنها،
-انبوه شکایتهای مجازی،
-استقرار ۸ماهه مزدوران اطلاعات آخوندی و نیروی تروریستی قدس در ورودی اشرف با ۴۰ بلندگو برای لجنپراکنی و شکنجه روانی،
-دایر کردن نمایشگاه عکس در شهر خالص علیه مجاهدین، دقیقاً با همان شیوه روز قدس در تهران
-برنامه ریزی برای تزریق انجمن نجاست اطلاعات آخوندها و مزدوران ورودی اشرف به کلوپ فرهنگ و هنر وزارت جوانان عراق در کاظمیه بغداد که قرار است فردا (شنبه سوم مهر) به اجرا در بیاید،
همینهاست که حمیت اقشار مختلف مردم عراق را برانگیخته و اعتراضها و موضعگیریها و محکومیتهای بسیاری را موجب شده است. رهبران و شخصیتها و عشایر و حقوقدانان و روشنفکران و نویسندگان عراقی آن را «تجاوز به حاکمیت عراق» و «فعالیت سفارت ایران و دخالت آن در امور عراق» خواندند.
به گفته سخنگوی وزارتخارجه آخوندها، حضور مجاهدین در عراق در هر حال برای رژیم، بسیار خطرناک است. مزید بر آن، بهنظر میرسد که رژیم در هر کجا- از تاورنی تا نیویورک و افشای تاسیسات پنهان اتمی -کلان ضربهیی دریافت میکند، چارهیی جز تلافی بر سر مجاهدان اشرف نمییابد.
ثابت شد که دعوای سنگین و خونین مالکی با اشرف و مجاهدین، نه بر سر حاکمیت عراق بلکه بر سر حاکمیت رژیم ولایتفقیه در عراق است.
اگر رژیم و دست نشاندگانش در عراق جرات داشتند کافی بود که فقط یکروز به مجاهدین اجازه بیان و تظاهرات آزاد داده شود. کافی بود که فقط یک روز در این ۲۰ماه در اشرف به روی تودههای مردم عراق مانند گذشته باز می بود.
اما اکنون باز هم سنگ را بسته و سگ را در ورودی اشرف از قلاده گشادهاند. از فرط حقد و کین حتی آسفالتها را آتش میزنند تا زمین را حفر کنند و به قطع لولههای آب بپردازند.
اقدام ضدانسانی مزدوران جنایتکار اطلاعات آخوندی و نیروی تروریستی قدس به قطع لولههای آب در شرایطی صورت میگیرد که هماکنون مطابق اسناد رسمی، آب ۴۶ روستا از اشرف تأمین میشود.
در زمینه برق نیز به گفته اداره برق استان، ۲۵درصد کل مبالغ دریافتی استان دیالی که نزدیک به 1. 5میلیون جمیعت دارد از اشرف یعنی تنها از ۳۴۰۰تن گرفته میشود زیرا کسی غیر از مجاهدین چندان پولی برای برق نمیدهد.
از اوت ۲۰۰۶ تا آوریل ۲۰۱۰ مبلغ دو ونیم میلیارد دینار بابت برق مصرفی در اشرف به ۵ برابر قیمت معمول، برای پرداخت حقوق کارکنان و مخارج اداره برق استان از مجاهدین وصول شده است.
دبیرکل هیأت علمای مسلمین گفت در حکومت مالکی بیش از ۳۵۰میلیارد دلار در رابطه با پروژههای غیرواقعی مصرف شده و بسیاری به سرقت رفته و به بانکهای خارج منتقل شده است. پس عجب نیست که برای پرداخت حقوق کارکنان اداره برق چیزی باقی نمانده باشد!
به قرار اطلاع، ولیفقیه ارتجاع برای بستن آب بر روی مجاهدین، کمیته سرکوب اشرف در حکومت مالکی را موظف کرده است که یکی از شاه لولههای اصلی آب رسانی را قطع کند و آب مصرفی مجاهدین را به منطقه دیگری هدایت کند. خامنهای همچنین مقرر کرده است که اگر جابهجایی اجباری مجاهدین امکانپذیر نیست لااقل به دور اشرف دیوار بتونی کشیده شود. کمیته سرکوب اشرف در نخستوزیری مالکی هماکنون به بحث و بررسی درباره طول و نوع دیوار و الزامات آن اشتغال دارد. سند مربوطه بهعنوان نمونه بارز جنایت علیه بشریت قابل ارائه به هر دادگاه بینالمللی است.
***
حکومت مالکی و مزدوران ولایتفقیه در ورودی اشرف اشتهای وافری برای به محاکمه کشیدن ما نشان میدهند. تاکتیک نعل وارونه را از احمدینژاد بهخوبی آموختهاند و برای فرار از محاکمه و پاسخگویی بهخاطر کشتار ۶ و ۷مرداد سال گذشته در اشرف با ۱۱ شهید و ۵۰۰ مجروح و بیش از ۱۰۰۰ مصدوم و ۳۶ گروگان، همچنین بهمنظور فرار از محاکمه و پاسخگویی درباره موج ترورها و انفجارهایی که تعداد آنها در عراق روزانه دستکم به ۱۵ فقره میرسد، تابلو میزنند که مجاهدین ۲۵۰۰۰ شهروندان عراق را کشتهاند!
در کشوری که لگدمال سّم ستوران ولایتفقیه شده و هم سربریدن و سرقت و هم سفلگی و سبعیت، ابعاد نجومی دارد، لجنپراکنی و آنچه را هم که به مجاهدین نسبت میدهند بایستی چنین ابعادی داشته باشد! والا مهمل بافیهای آنها، هیچ توجهی را بر نمیانگیخت!
واقعیت ساده و روشن، در پس همه وارونه گوییها، این است که در عراق مالکی را جز رژیم کسی نمیخواهد. آمریکاییها هم با توجه به مجموعه تضادهایی که با این رژیم دارند، سعی میکنند تا آنجا که امکان دارد با رژیم بر سر این موضوع دست به گریبان نشوند یا آن را به تأخیر بیندازند.
همچنانکه قبلاً گفتهایم، سیاست رئیسجمهور کنونی آمریکا و خط قرمز حفظ عراق در برابر رژیم ایران در بوته آزمایش است
العراقیه، آلترناتیو ملی عراق، امشب اعلام کرده است که پوشش و چتر سیاسی موسوم به «اتحاد ملی» برای تجدید دوره نخستوزیری مالکی را بهرسمیت نمیشناسد و آن را تلاشی مذبوحانه برای تحکیم فرقهگرایی و تحمیل مالکی از سوی برخی کشورهای همسایه (یعنی رژیم ایران) میداند.
حرف مجاهدین و مقاومت ایران هم این است که آلت دستها و ابزارهای سرکوب اپوزیسیون ایران توسط رژیم نامشروع ولایتفقیه در حکومت کنونی و قضاییه عراق را تحت نام و پوش دولت عراق بهرسمیت نمیشناسند.
در صورت تعرض مزدوران تحت امر دیکتاتور خونریز ایران تحت هر نام و هر عنوان، مجاهدان اشرف، از حق مشروع دفاع از خود برخوردارند. محکومیتهای جهانی حملات ۶ و ۷مرداد علیه مجاهدین گواه همین حقانیت است.
دولت عراق به سادگی و به روشنی میتواند با پذیرش رسمی قطعنامه ۲۴آوریل۲۰۰۹ پارلمان اروپا درباره حفاظتها و حقوق ساکنان اشرف طبق کنوانسیون چهارم ژنو، که از حمایت ۴۰۰۰ نماینده منتخب بیش از یک میلیارد مردم جهان، برخوردار است، التزام خود را به قوانین بینالمللی و خروج خود از چنبره تبعیت از ولایتفقیه را اثبات کند.
همچنانکه رئیسجمهور برگزیده مقاومت گفته است، ایالات متحده باید مسئولیتهای خود در قبال حفاظت از مجاهدان اشرف را برعهده بگیرد و با استقرار نیروهای آمریکا و تیم ناظر ملل متحد از ادامه محاصره و از سرکوب و توطئه و جنگ کثیف روانی علیه آنان ممانعت کند.
دشمن زبون ضدبشر، البته از چیزی فروگذار نمیکند؛ اما تجربه پایداری پرشکوه اشرف در هفت سال و نیم گذشته، بشارت پیروزی ماست.
انقلاب دموکراتیک مردم ایران پیروز میشود
رود خروشان خون شهیدان
درپرتو مهر تابان مقاومت و آزادی ایران
ضامن پیروزی محتوم خلق ماست
سلام بر خلق -سلام بر آزادی
مسعود رجوی – ۲مهر ۱۳۸۹