728 x 90

مسعود رجوی، کاندیدای نسل انقلاب

مسعود رجوی - کاندید نسل انقلاب در سال ۱۳۵۸
مسعود رجوی - کاندید نسل انقلاب در سال ۱۳۵۸

رویارویی سیاسی مجاهدین با رژیم خمینی در دو سال‌و‌نیم اول حاکمیت این رژیم، فرازهای بسیاری داشته است. یکی ازحساسترین و مهمترین فرازهای آن، کاندیداتوری مسعود رجوی در اولین انتخابات ریاست جمهوری- پس از انقلاب ۲۲بهمن- است؛ سناریویی که می‌توانست در صورت موفقیت، صورت مسأله ایران را عوض کند.. روز۱۵دیماه سال ۱۳۵۸، مجاهدین آقای مسعود رجوی را به‌عنوان کاندیدای نسل انقلاب برای انتخابات ریاست‌جمهوری ایران معرفی کردند.این رویکرد، منشأ بسیاری فعل و ‌انفعالات در صحنه سیاسی ایران شد و مجاهدین و نیروهای دموکرات حامی آنان را یک گام بزرگ به پیش برد و رژیم خمینی را در سطح توده‌های گسترده مردم رسوا و منزوی ساخت.
یکی از هدفهای مهم مجاهدین و رهبری آنها در این رویکرد، هویت دادن به وحدت نیروهای آزادیخواه و شکل دادن جبهه ضدارتجاع بود، تا بتواند در مقابل نیروی عظیمی که خمینی با دجالیت گرد آورده و شیوه زورمداری و چماقداری را در پیش گرفته بود، مقاومت کند.
با معرفی مسعود رجوی به‌عنوان کاندیدای ریاست جمهوری،‌ کلیه نیروهای مترقی، غالب اقلیتهای قومی و مذهبی ایران، بسیاری از زنان و جوانان و نیروهای آزادیخواه از این کاندیدا حمایت کردند و مجاهدین در مرکز ثقل این جبهه ضد‌ارتجاعی قرار گرفتند. بدین ترتیب با پیشگامی مجاهدین،‌پایه‌های جبهه رهائی‌بخش در برابر ارتجاع حاکم شکل گرفت.
از سوی دیگربا اعلام نامزدی مسعود رجوی در انتخابات ریاست جمهوری، شوری انقلابی فضای جامعه را فرا گرفت و میلیشیا با تمام قوا برای معرفی برنامه مجاهدین و جلب حمایت مردم از کاندیدای نسل انقلاب در سراسر کشوربه‌پاخاست. در نتیجه این فضای اجتماعی که با سرعتی فزاینده معادلات را به زیان ارتجاع و به سود مجاهدین و اتحاد نیروهای ضد‌ارتجاعی تغییر می‌داد، خمینی چنان وحشت‌زده شد که تمام تعارفها را کنار گذاشت و به‌رغم آن که قول داده بود در این انتخابات اصلاً دخالت نکند و به انتخاب مردم احترام بگذارد، شخصاً دخالت کرد و فتوای حذف مسعود رجوی از کاندیداتوری را به این بهانه که او به قانون اساسی رأی نداده، صادر نمود.


خمینی با این اقدام به آشکارترین صورت به همگان نشان داد که مبارزه مسالمت‌آمیز را تحمل نمی‌کند. و به راه‌حل مبتنی بر دموکراسی و آرای مردم تن نمی‌دهد. مسعود رجوی در پیامی که پس از فتوای خمینی در روز ۲۹دی برای مردم فرستاد،‌ضمن فراخواندن هواداران و عموم مردم به آرامش و خویشتنداری و با تأکید بر این‌که هدف از آغاز انتخاب شدن نبود، به اشاره گفت که هدف،‌روشن کردن این مسأله بود که آیا رژیم خمینی تاب تحمل تحول مسالمت‌آمیز را دارد یا نه؟ او در آن پیام همچنین گفت: اگر این مبارزه انتخاباتی بازنده‌یی داشته باشد، من نیستم. آری بازنده بزرگ این کارزار درخشان که تنها دو هفته به طول انجامید، خمینی بود!

سناریویی‌که می‌رفت سرنوشت ایران را عوض کند

در گزارش حاضر، نگاهی داریم به پروسه رویدادهایی که به کاندیداتوری آقای مسعود رجوی برای انتخابات ریاست‌جمهوری ایران منتهی شد و آنچه این رویداد به ارمغان آورد:
روز پیروزی انقلاب 57، روز اوج امیدها و آرزوها بود. یک دیکتاتوری سلطنتی پنجاه ساله، سرنگون شده بود و اکنون، امید به بازسازی همه چیز، امید به برقراری عدالت، محو فقر، محو نابسامانیها و شروع زندگی درآزادی، همه خانه‌ها و همه قلبها را پرکرده بود. اما متأسفانه، روزهای پس از روی کار آمدن خمینی، روزهای لگدمال شدن روزمره تک‌تک این امیدها بود.
اولین اقدام علیه زنان صورت گرفت، وقتی چماق به دستان خمینی، با شعار یا روسری یا توسری، موجی ازارعاب را در جامعه ایجاد کردند.


دومین موج ناامیدی با حمله‌یچماقداران به مراکز فعالیت مسالمت‌آمیز گروه‌های سیاسی، در جامعه ایجاد شد. وقتی عربده‌کشیهای عوامل حزب جمهوری به‌اصطلاح اسلامی صحنه‌های ناخوشایندی را در خیابانها ایجاد کرد، و صدای گام های یک دیکتاتوری قرون‌وسطایی را درگوشهای آگاهان جامعه طنین‌انداز ساخت.
23مهر ماه 1358، جنگ کردستان یکباره منطقه را به آتش و خون کشید. یک هفته قبل از آن مجاهدین نسبت به‌وقوع چنین حوادث ناگواری پیشاپیش هشدار داده بودند.
عناوین روزنامه مجاهد که هرهفته منتشر می‌شد گویای وخامت روز‌افزون اوضاع جامعه و شدت‌گرفتن گام های دیکتاتوری بود:
عناوینی مثل:
حمله به کتابفروشیها ماهیت ارتجاع را روشن‌تر کرد
سیاست‌های ابهام‌آمیز دولت
راه‌حل‌های بنیادی در امور اقتصادی
چرا به خواست مردم پاسخ مثبت نمی‌دهید؟
چماق به‌دست ها‌ دوباره می‌آیند
چرا وزارت کار با تشکیل شوراها مخالفت می‌کند
ادامه تجاوز به حقوق روستاییان وجدانهای آگاه را به حرکت در می‌آورد
کارگران از ضوابط محیط کار شکایت دارند
وضع اقتصادی و اجتماعی روستاییان رقت‌انگیز است
چندین کشته و 90زخمی نتیجه سرکوب خونین صیادان به وسیله پاسداران است.
به موازات گسترش سرکوب اقشار مردم، رژیم خمینی در مطبوعات و رادیو تلویزیون نیز اختناق را حاکم می‌کرد و حمله به دفاتر مطبوعات و تصفیه اعضای رسانه‌های عمومی را نیز پیش می‌برد.
افشای ماهیت ارتجاعی رژیم خمینی توسط مجاهدین و دفاع از آزادیها و حقوق مردم هر روز آگاهی مردم را ارتقاء داده و اعتماد آنها را نسبت به حقانیت مواضع مجاهدین، به‌عنوان پیشتاز نیروهای ترقیخواه، بیشترمی‌کرد و باعث گسترش سریع پایگاه اجتماعی مجاهدین در سراسر کشور می‌گردید. این همان عامل اصلی نگرانی خمینی بود. خمینی در این روزها یک هدف استراتژیک را دنبال می‌کرد: استقرار حاکمیت ارتجاعی و بلامنازع خودش. امری که در بیرون رژیم مستلزم از دور خارج کردن نیروهای مردمی و در رأس همه مجاهدین بود.
خمینی در جهت پیشبرد اهداف فوق، در سیزدهم آبان1358، ماجرای اشغال سفارت آمریکا و گروگانگیری اعضای سفارت آن کشور را به راه انداخت.
از سوی دیگر کار ساقط کردن دولت بازرگان در همان روزهای اول گروگانگیری با رسوایی تمام به انجام ‌رسید. خمینی از طریق نیروهای موسوم به دانشجوی پیرو خط امام با تبلیغ علیه دولت بازرگان و افشای برخی وزیران کابینه‌اش و ارائه اسنادی در مورد وابستگی آنها به آمریکا او را وادار به استعفا کرد و به این ترتیب دولتی را که زمانی خود برای به گردش‌درآوردن چرخهای حکومتش به آن شدیداً نیاز داشت و به آن عنوان دولت امام زمان داده بود ساقط نمود.
در چنین شرایطی موعد انتخابات ریاست‌جمهوری فرا رسید. از اطراف و اکناف، شخصیتهای سیاسی، روشنفکران ونمایندگان گروه‌ها، از مسعودرجوی خواستند که برای این‌که کسی باشد که از آزادی جامعه حراست کند، نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری شود، تا نیروهای انقلابی و ترقیخواه بتوانند در انتخابات به او رأی بدهند، از جمله‌ی این متفکران و روشنفکران، انقلابی بزرگ، شهید شکرالله‌پاک‌نژاد بود که با درایت سیاسی، بر ضرورت کاندیدا شدن مسعودرجوی تأکید می‌کرد. او معتقد بود که ضروریست نیروهای انقلابی در این مرحله از تاریخ ایران پیشتازی مجاهدین را بپذیرند و بپذیرند که مسعودرجوی هدایت امور انقلاب را در دست داشته باشد تا این‌که آنها هم بتوانند نقش خودشان را در مسأله آزادی و ترقی‌خواهی در ایران ایفا کنند. این اعتقاد شکرالله‌پاک‌نژاد ناشی از آن بود که او می‌دانست مشکل ایران مسأله آزادیهاست.


یکی از ایده‌های مهم مسعود رجوی عبارت بود از وحدت نیروهای آزادیخواه. در مقابل نیروی خمینی که یک نیروی انحصارطلب و مرتجع کامل بود، هدف مجاهدین و مسعود رجوی این بود که بتوانند در مقابل آن نیروی ارتجاعی مطلق، یک نیروی آزادیخواه و مترقی به‌وجود بیاورد. یعنی بتواند از هر امکانی که وجود دارد استفاده کرده، این نیروها را حول محوری جمع کند تا در مقابل نیروی عظیمی که خمینی به‌صورت دجالیت و همین‌طور به‌صورت زور و چماق فراهم کرده بود، مقاومت کند و بتواند خط و خطوط خودش را پیش ببرد. بالاترین قله این وحدت، کاندیداتوری ریاست‌جمهوری مسعود به‌عنوان کاندیدای نسل انقلاب بود در اینجا بود که همه سازمانهای مترقی، همه شخصیتها، همه اقوام و همین‌طور ملیتها و مذاهب از کاندیداتوری ریاست‌جمهوری مسعود استقبال کردند و او را کاندیدای خود معرفی کردند.


با معرفی مسعود رجوی به‌عنوان کاندیدای ریاست جمهوری، مجاهدین و رهبرشان پرچمدار و مرکز‌ثقل یک جبهه بزرگ ضد‌ارتجاعی شدند. با حمایت اقشار وسیع مردم در سراسر ایران از مسعود رجوی، برای نخستین‌بار پایگاه گسترده مردمی مجاهدین عینیت یافت و برای همگان آشکار شد که در یک شرایط بالنسبه دموکراتیک و در یک انتخابات آزاد، مجاهدین به سرعت پیش خواهند رفت و ارتجاع گام به گام مجبور به عقب‌نشینی و شکست خواهد شد.
روز شنبه پانزدهم دیماه 58مسعود رجوی رسماًًً به‌عنوان کاندیدای ریاست‌جمهوری از طرف سازمان مجاهدین خلق ایران معرفی شد و یک دوران پر از تلاشهای مجاهدین برای ایجاد وحدت اصولی بین نیروهای مترقی و مردمی در برابر ارتجاع و دیکتاتوری خمینی آغاز گردید. با پیشگامی مجاهدین پایه‌های جبهه رهایی‌بخش در برابر ارتجاع حاکم شکل گرفت. این وحدت حول یک برنامه مترقی که برنامه کاندیدای این جبهه یعنی مسعود و با حضور مسعود به‌عنوان نماینده مجاهدین در رأس این جبهه ممکن گردید. مسعود رجوی و سردار شهید خلق موسی خیابانی در یک مصاحبه مطبوعاتی در دیماه 58هدف مجاهدین از شرکت در انتخابات ریاست‌جمهوری را بیان کردند.


مسعود رجوی اهداف مجاهدین از شرکت در انتخابات ریاست‌جمهوری را چنین بر شمرد:
ما بدون این‌که در فکر و در خیال برد و باخت باشیم، یا کسب عنوان و مقام نظرمان را جلب کرده باشد، کما این‌که طی این مدت لااقل این را به اثبات رساندیم. از ابتدای این راه هم در فکر این چیزها نبودیم، موفقیت نفس این تجربه را که همان مشارکت فعال نیروهای انقـلابی از این قبیل هست آزمودیم.
با اعلام کاندیداتوری مسعود رجوی برای انتخابات ریاست‌جمهوری شوری انقلابی، فضای سیاسی جامعه را فرا گرفت، و میلیشیا با تمام قوا برای معرفی برنامه‌ی مسعود و جلب حمایت مردم از کاندیدای نسل انقلاب بپا خاست:
در فاصله‌یی بسیار کوتاه، احزاب، سازمانها و گروهها و شخصیتهای مترقی،نمایندگان اقوام و مذاهب و طیف گسترده‌یی از کارگران، دانشجویان، دانشگاهیان، معلمین، کارکنان و کارمندان مؤسسات مختلف و اصناف حمایت خود را از کاندیداتوری مسعود و برنامه اعلام شده او ابراز کردند.


سازمانها و گروه‌های حمایت کننده از کاندیدای نسل انقلاب، مسعود رجوی، عبارت بودند از: جبهه دموکراتیک ملی ایران، سازمان چریکهای فدایی خلق ایران، جامعه سوسیالیستهای ایران، حزب دموکرات کردستان ایران، سازمان انقلابی زحمتکشان کردستانکومله، کانون سیاسی خلق ترکمن، سازمان اسلامی شوراساش، گروه مشترک اقلیتهای ارامنه، زرتشتی و کلیمی، گروه بررسی مسایل ارامنه، مرکز کانون ناشران و کتابفروشان مسلمان، کانون پژوهشگران ملی‌گرا، انجمن مادران مسلمان، بخشی از مبارزان خلق عرب، هیأت نمایندگی خلق کرد، جوانان آشوری، سازمان همیاری ملی، دهها انجمن و کانون معلمین، بیش از ۸۰انجمن و کانون دانشجویی، بیش از ۱۵۰کانون و تشکل کارگری، صدها انجمن دانش‌آموزی، صدها شورا و انجمن محلی، ۵۰۰نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاههای ایران، صدها تن از اساتید دانشگاهها و مدارس عالی کشور. همچنین بسیاری از شخصیتها و اقطاب اجتماعی، با ارسال تلگرام و با موضعگیری سیاسی، حمایت خود را از کاندیداتوری مسعود رجوی برای انتخابات ریاست‌جمهوری اعلام کردند. این اعلام حمایتها اغلب با شرکت فعال و شبانه‌روزی نیروها و تشکل‌های فوق‌الذکر در مبارزات انتخاباتی و تبلیغ برای کاندیداتوری مسعود همراه بود.
سردار شهید خلق موسی خیابانی در میتینگ انتخاباتی مجاهدین در زمین چمن دانشگاه تهران در سال58اهداف مجاهدین از شرکت در انتخابات ریاست‌جمهوری را ‌چنین بیان نمود:
سازمان ما در این 11ماه نیز تا آنجایی که می‌توانست به وظایف و مسئولیتهای خودش عمل کرد. و بر همین اساس هم بود که وقتی مسأله انتخابات ریاست‌جمهوری مطرح شد، سازمان ما شروع به بررسی جوانب امر نمود و پس از بررسیهای کافی به این نتیجه رسید که هر چه فعالتر در این جریان شرکت بکند. ما به این نتیجه رسیدیم که مسئولیتهای ما، امروز ایجاب می‌کند که با نهایت توان که با تمام قدرت در این صحنه فعالیت جدید، در صحنه فعالیت برای انتخابات ریاست‌جمهوری وارد بشویم. طبیعی است اهداف و آرمانهایی که ما در این حرکت مشخص دنبال می‌کنیم، همان اهدافی است که از پیش آن را دنبال می‌کردیم اگر ما حاضر به گذشت از اصول خودمان بودیم طبیعتاًً اکنون شرایطی متفاوت‌تر از آنچه که داریم می‌داشتیم. اگر ما اهل چانه زدن و اهل گذشتن از اصول بودیم، دیگر لزومی نداشت که ما این همه رنج، این همه جنگ اعصاب و این همه فشار تحمل کنیم. و اکنون هم که ما وارد این میدان شده‌ایم، میدانی که قاعدتاً برای ما فشارهای دیگری به‌دنبال خواهد داشت، که شما آثار آن را همین الآن هم مشاهده می‌کنید، باز ما حاضر به گذشتن و عدول از اصول خودمان نه خواهیم بود. طبیعی است که ما برحسب مسئولیتها و وظایفمان وارد این صحنه شده‌ایم و نه از روی جاه‌طلبی. ما اگر اهل جاه‌طلبی بودیم، درها به روی ما بسته نبود. ما اگر اهل جاه‌طلبی بودیم، اکنون این همه منافق نثار ما نمی‌شد.


ما می‌دانیم چکار می‌کنیم. ما کور حرکت نمی‌کنیم. ما معنی حرف‌مان را می‌فهمیم. ما راه درست را از انحراف تشخیص می‌دهیم. ما اهل تبلیغات دروغین و توخالی نیستیم. هیچ نیروی انقلابی چنین کاری نمی‌کند. و ما همه اینها را از درون ۱۴سال مبارزه بیرون آورده‌ایم. اما در این مدت که به آزمون فعلی منجر شده است و برادرمان مسعود را به‌عنوان کاندیدای ریاست‌جمهوری نامزد کردیم.
ما شایسته‌ترین، برجسته‌ترین، ما صالحترین فردی را که به نظر مان می‌رسید از روی همان احساس مسئولیتی که داشتیم نامزد کرده‌ایم.
در مصاحبه‌یی که داشتیم من عرض کردم، که این کار برای ما مشکل است که بتوانیم از خودمان از اعضایمان و از سازمانمان تعریف و تمجید کنیم ولی بعضی وقتها، مسئولیتها اقتضا می‌کند، که واقعیت گفته شود.
در تمام این مدت 14سال برادرمان مسعود از همان اوایل بنیانگذاری سازمان از اوایل سال 46، در کوران این مبارزات بوده است، از نزدیک و در بالاترین سطح با تمام تجارب سازمانی ما آشنا بوده و آشناست. مسعود تنها باقیمانده کادر مرکزی سازمان پیش از سال 50است.
به‌لحاظ ایدئولوژیک که رسالت ویژه سازمان ما بود، یک فرد صاحب‌نظر مکتبی است.
. در گروه ایدئولوژی سازمان در کنار شهید حنیف‌نژاد، به کار تحقیق و تدوین ایدئولوژی مشغول بود و بعد از 50ضمن 7سال و نیم تحمل شکنجه و زندان رسالت مبارزاتی خود را در زندان دنبال نموده است. در این سالها می‌توانم به‌جرأت بگویم که بیشترین فشارها را تحمل کرده و به‌خصوص بعد از سال 53بعد از ضربه اپورتونیست‌ها بیشترین فشارها و سختیها را تحمل کرده تا از میراث ایدئولوژی سازمان که در معرض تهدید و خطر قرار گرفته بود حراست کند. بنابراین به‌علت عبور از این کوران مبارزاتی، او معنی حرف هایش را می‌فهمد. اگر برنامه‌یی دارد، معنی این برنامه را می‌فهمد. و به الزامات و مشکلات پیاده شدن این برنامه واقف است. سازمان ما افتخار می‌کند که در پیگیری خطوط انقلابی و مبارزاتی خودش در این مرحله شایسته‌ترین فرد خود را به‌عنوان نامزد ریاست‌جمهوری به خلق قهرمانمان معرفی کند. بنابراین من از همه شما می‌خواهم که اگر به این خطی که به اختصار تشریح کردم اعتقاد داشته باشید هرچه فعالتر با تمام قدرت و توان در این میدان وارد شوید. در میدان مبارزه برای انتخابات ریاست جمهوری. صحبت اصلی مال برادرم مسعود است. من صحبتم را تمام می‌کنم. انقلاب مال شماست. بار اصلی انقلاب را شما به دوش کشیده‌اید. آنهایی را که سر سفره‌های حاضر و آماده آمده‌اند، کاری به آنها نداریم. آنهایی که بار اصلی انقلاب را به دوش کشیده‌اند، انقلاب مال آنهاست. انقلاب مال نسل جوان جامعه ماست. سازمان ما، سازمان مجاهدین هم مال شماست. تا حالا با حمایت شما روی پای خودش ایستاده است. شما بو دید که وقتی ستاد ما مورد حمله قرار گرفت در پیرامون آن جمع شدید، دیوار گوشتی انسانی دورش ایجاد کردید. سازمان ما مال شماست. گفتم هیچ سازمانی نمی‌تواند جدا از توده‌های اجتماعیش به حیات خودش ادامه بدهد. و مسعود کاندید شماست. و آینده، آینده مال شماست. به این نکته ایمان داشته باشید. یقین داشته باشید که آینده مال شماست. آینده مال انقلابیون است. نیروهای میرا از صحنه حذف خواهند شد. پیروز باشید.

 

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/1e06f794-420b-4715-aef9-1aaebdcf6de0"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات