هموطنان عزیز!
۲۹سال پیش در همین روزها دژخیم قرن، خمینی جلاد، قتلعام سی هزار زندانی سیاسی مجاهد و مبارز را آغاز کرد.
او میخواست برای حفظ حکومت خود، جنبش مقاومت را ریشهکن کند، میخواست کاری کند که دیگر هیچکس فکر تغییر و آرزوی آزادی را بهذهن خود هم راه ندهد و این همه را
در نابودی هرچه سریعتر مجاهدین و همه کسانی یافته بود، که بر سر آرمان آزادی استوار بودند.
اما در مقابل این شقاوت بیسابقه، مجاهدین، هزار هزار سر دارها را از خود بلند کردند، در وجدان تاریخی ملت ایران، سوگند مجسم وفاداری بهآزادی شدند، و تاریخ ایران را با اسطوره تسلیمناپذیری خود، روشنایی و امید بخشیدند.
خونهای مجاهدین و مبارزین آرمانخواه، هرگز از جوشش بازنمیماند و در تمام این سالیان، روح عصیان و اعتراض جامعه ایران در پیکار با رژیم ولایت فقیه بوده است.
درودهای بیپایان به همه زندانیان قتلعامشده سال ۶۷ که از لحظهای که در اتاقهای بازجویی گفتند بر سر موضع خود علیه ولایت فقیه و برای آزادی ایستادهاند، تا همین امروز، نبرد و پیکارشان رژیم آخوندی را درهم میکوبد.
نامهای آنها را خمینی پنهان کرد، اما نامآورترین زنان و مردان تاریخ معاصر ایراناند.
مزارهایشان را مخفی کردهاند، اما حاضرترین و آشکارترین وجود رزمنده ملت ایراناند.
و سالهاست بر سر دار رفتهاند، اما سرود سرخ آزادی بر زبان آنها جاری است.
هموطنان، جوانان، قیامآفرینان!
سال گذشته در هفتم مرداد ماه، «خانوادههای شهیدان و زندانیان سیاسی» با انتشار اطلاعیهیی «کارزار بزرگداشت شهیدان قتلعام ۶۷» را بهاطلاع همه رساندند. حالا یک سال، از آغاز جنبش دادخواهی قتلعامشدگان میگذرد. و کارزاری که از جوشش خون شهیدان و از اراده ملت ایران برای کسب آزادی نیرو میگیرد، در این مدت، بارها نظام قتلعام را بهلرزه درآورد:
آگاهی وسیعی در جامعه ایران، بهویژه در میان جوانان درباره این جنایت هولناک توسط رژیم ولایت فقیه بهوجود آورد، توطئه سکوت و پنهانکاری آخوندها درباره کشتار سال ۶۷را درهم شکست و آخوندهای حاکم را وادار ساخت که به مشارکت خود در جنایت علیه بشریت اقرار کنند.
جنبش دادخواهی طرح خامنهای را که میخواست یک عضو هیأت مرگ را بر صندلی ریاستجمهوری رژیماش بنشاند، بر سر او خراب کرد.
کل رژیم را در خیمهشببازی انتخابات بهشکست کشانید، شعار نه شیاد نه جلاد را اجتماعی کرد و پرونده این کشتار را که بر اثر سیاست مماشات دولتهای غرب مسکوت مانده بود، در سطح بینالمللی مطرح ساخت.
همین تلاشها باعث شد که دبیرکل ملل متحد، قتلعام سال ۶۷را در گزارش امسال خود مورد توجه قرار دهد.
کارزار این یک ساله، نشان داد که رژیم ولایت فقیه بر سر کشتاری که پایههای خود را بر آن بنا کرده، بهشدت آسیبپذیر است؛ در نتیجه آخوندها بههر کاری دست میزنند تا مجاهدین را مقصر جلوه بدهند، اما خودشان بیشتر در گرداب رسوایی فرو میروند.
مقاومت ایران، از نخستین روزهایی که اخبار قتلعام به بیرون زندانها درز کرد، برای افشای جهانی این جنایت تلاش کرده است. در همان زمان مسعود در نامهیی به دبیرکل مللمتحد گفته بود: «جامعه بینالمللی بایستی این رژیم را مجبور کند تا به سؤالاتی از قبیل مشخصات تمام اعدامشدگان، زمان، مکان و چگونگی اعدام و محل دفن آنها پاسخ دهد و مسئولان و مجریان این جنایت بزرگ را معرفی کند».
در یک سال اخیر، یاران و هواداران مقاومت با بهخطر انداختن جان و زندگی خود، اسامی شمار دیگری از قتلعامشدگان و نشانی مزارها و نیز اطلاعات مربوط به اعضای هیأتهای مرگ در استانها را جمعآوری کردهاند.
از همه آنها و از عموم کسانی که طی یک سال گذشته، به جنبش دادخواهی پیوستند، از جوانان و دانشجویانی که در هر فرصت، فریاد دادخواهی قتلعام ۶۷را سردادند و زندانیانی که در سختترین شرایط از این جنبش، حمایت کردند، قدردانی میکنم.
با اینهمه، آنچه انجام شده هنوز گام اول است. مردم و مقاومت ایران از پا نخواهند نشست تا زمانی که مسئولان قتلعام زندانیان سیاسی یعنی کسانی که امروز در بالاترین مناصب حکومتی نشستهاند، در برابر عدالت قرار بگیرند.
در شروع دومین سال جنبش دادخواهی، همگان را به گسترش این جنبش فرا میخوانم. این بخشی از جنبش آزادی ملت ایران برای سرنگونی تمامیت رژیم ولایت فقیه است.
بر این اساس:
۱ـ جوانان دلیر و قیامآفرین در سراسر میهن اسیر را فرا میخوانم که برای واداشتن سران رژیم، به انتشار اسامی کامل قتلعامشدگان و نشانی مزارهای آنها و اسامی جلادان این کشتار، دست به اعتراض بزنند.
۲ـ از خانوادههای شهیدان و زندانیان سیاسی میخواهم که با حضور بر سر مزار شهیدان، حق پایمالشده خود برای برپایی مراسم بزرگداشت فرزندان قهرمان خود را به رژیم آخوندی تحمیل کنند.
۳ـ از عموم هموطنان میخواهم در کارزار ملی جمعآوری اطلاعات شهیدان، پیدا کردن مزارهای پنهانشده، و افشای آخوندها و جلادان دستاندرکار این جنایت، فعالانه مشارکت کنند.
۴ـ طلاب جوان و آن دسته از روحانیان که از نظام منحوس ولایت فقیه فاصله دارند را فرامیخوانم که با محکوم کردن صریح این کشتار، حساب خود را از خمینی و نظام ضدانسانی و ضداسلامی ولایت فقیه جدا کنند.
۵- پارلمانها، احزاب سیاسی، سازمانهای مدافع حقوقبشر، رهبران مذهبی و شخصیتهای سیاسی و اجتماعی در کشورهای مختلف را فرا میخوانم که برای همبستگی با مردم ایران، قتلعام زندانیان سیاسی ایران را قاطعانه محکوم کرده و از دولتهای خود بخواهند ادامه روابط سیاسی و تجاری با استبداد مذهبی را به توقف اعدام و شکنجه در ایران مشروط کنند.
۶ ـ از کمیسر عالی حقوقبشر میخواهم که سریعاً یک کمیسیون مستقل برای تحقیق در مورد قتلعام سال ۶۷و متعاقباً قرار دادن مسئولان آن در مقابل عدالت، تشکیل دهد و از شورای امنیت مللمتحد میخواهم که ترتیبات محاکمه سران این رژیم، به اتهام جنایت علیه بشریت را فراهم کند.
تمام پروندههای بزرگ کشتار و سرکوب در ربع قرن اخیر در ایران، در شخص خامنهای و بیتالعنکبوت پرفساد او گره خورده است. او جانشینی خمینی را با مشارکت فعال در قتلعام سال ۶۷بهدست آورد و باید پیشاپیش همه سران رژیماش بهخاطر ارتکاب جنایت علیه بشریت محاکمه شود.
هموطنان عزیز!
در قتلعام سال ۶۷، که هدف محوری آن کشتار مجاهدین بود، خمینی به جانشینان خود، این درس را آموزش داد که حفظ قدرت، با انهدام همین جریان سرموضع امکانپذیر است. در سه دهه گذشته، خامنهای و همدستاناش، بههمین درس عمل کردهاند. در مقابل، مجاهدین و شورای ملی مقاومت بهمثابه جایگزین دموکراتیک این رژیم، نیروی پیروزی و آزادیاند و به اتکای مردم ایران، به این هدف پرشکوه، جامه عمل خواهند پوشاند. در آن روز، قهرمانان قتلعام شده و تمام یک صد و بیست هزار شهید آزادی ایران، در جانها و ارادههای پرشور جوانان ایران و در هزار اشرف و ارتش آزادی برخواهند خاست و روزگار فرخنده آزادی و دموکراسی و برابری را آغاز خواهند کرد.
درودهای بیپایان بر ستارگان نورافشان آسمان انقلاب ایران، شهیدان سرفراز سال ۶۷.
و سلام به پیشتازانی که به دادخواهی شهیدان برخاستهاند و راه و آرمان آنها برای آزادی ایران را به اوج میرسانند.
۲۹سال پیش در همین روزها دژخیم قرن، خمینی جلاد، قتلعام سی هزار زندانی سیاسی مجاهد و مبارز را آغاز کرد.
او میخواست برای حفظ حکومت خود، جنبش مقاومت را ریشهکن کند، میخواست کاری کند که دیگر هیچکس فکر تغییر و آرزوی آزادی را بهذهن خود هم راه ندهد و این همه را
در نابودی هرچه سریعتر مجاهدین و همه کسانی یافته بود، که بر سر آرمان آزادی استوار بودند.
اما در مقابل این شقاوت بیسابقه، مجاهدین، هزار هزار سر دارها را از خود بلند کردند، در وجدان تاریخی ملت ایران، سوگند مجسم وفاداری بهآزادی شدند، و تاریخ ایران را با اسطوره تسلیمناپذیری خود، روشنایی و امید بخشیدند.
خونهای مجاهدین و مبارزین آرمانخواه، هرگز از جوشش بازنمیماند و در تمام این سالیان، روح عصیان و اعتراض جامعه ایران در پیکار با رژیم ولایت فقیه بوده است.
درودهای بیپایان به همه زندانیان قتلعامشده سال ۶۷ که از لحظهای که در اتاقهای بازجویی گفتند بر سر موضع خود علیه ولایت فقیه و برای آزادی ایستادهاند، تا همین امروز، نبرد و پیکارشان رژیم آخوندی را درهم میکوبد.
نامهای آنها را خمینی پنهان کرد، اما نامآورترین زنان و مردان تاریخ معاصر ایراناند.
مزارهایشان را مخفی کردهاند، اما حاضرترین و آشکارترین وجود رزمنده ملت ایراناند.
و سالهاست بر سر دار رفتهاند، اما سرود سرخ آزادی بر زبان آنها جاری است.
هموطنان، جوانان، قیامآفرینان!
سال گذشته در هفتم مرداد ماه، «خانوادههای شهیدان و زندانیان سیاسی» با انتشار اطلاعیهیی «کارزار بزرگداشت شهیدان قتلعام ۶۷» را بهاطلاع همه رساندند. حالا یک سال، از آغاز جنبش دادخواهی قتلعامشدگان میگذرد. و کارزاری که از جوشش خون شهیدان و از اراده ملت ایران برای کسب آزادی نیرو میگیرد، در این مدت، بارها نظام قتلعام را بهلرزه درآورد:
آگاهی وسیعی در جامعه ایران، بهویژه در میان جوانان درباره این جنایت هولناک توسط رژیم ولایت فقیه بهوجود آورد، توطئه سکوت و پنهانکاری آخوندها درباره کشتار سال ۶۷را درهم شکست و آخوندهای حاکم را وادار ساخت که به مشارکت خود در جنایت علیه بشریت اقرار کنند.
جنبش دادخواهی طرح خامنهای را که میخواست یک عضو هیأت مرگ را بر صندلی ریاستجمهوری رژیماش بنشاند، بر سر او خراب کرد.
کل رژیم را در خیمهشببازی انتخابات بهشکست کشانید، شعار نه شیاد نه جلاد را اجتماعی کرد و پرونده این کشتار را که بر اثر سیاست مماشات دولتهای غرب مسکوت مانده بود، در سطح بینالمللی مطرح ساخت.
همین تلاشها باعث شد که دبیرکل ملل متحد، قتلعام سال ۶۷را در گزارش امسال خود مورد توجه قرار دهد.
کارزار این یک ساله، نشان داد که رژیم ولایت فقیه بر سر کشتاری که پایههای خود را بر آن بنا کرده، بهشدت آسیبپذیر است؛ در نتیجه آخوندها بههر کاری دست میزنند تا مجاهدین را مقصر جلوه بدهند، اما خودشان بیشتر در گرداب رسوایی فرو میروند.
مقاومت ایران، از نخستین روزهایی که اخبار قتلعام به بیرون زندانها درز کرد، برای افشای جهانی این جنایت تلاش کرده است. در همان زمان مسعود در نامهیی به دبیرکل مللمتحد گفته بود: «جامعه بینالمللی بایستی این رژیم را مجبور کند تا به سؤالاتی از قبیل مشخصات تمام اعدامشدگان، زمان، مکان و چگونگی اعدام و محل دفن آنها پاسخ دهد و مسئولان و مجریان این جنایت بزرگ را معرفی کند».
در یک سال اخیر، یاران و هواداران مقاومت با بهخطر انداختن جان و زندگی خود، اسامی شمار دیگری از قتلعامشدگان و نشانی مزارها و نیز اطلاعات مربوط به اعضای هیأتهای مرگ در استانها را جمعآوری کردهاند.
از همه آنها و از عموم کسانی که طی یک سال گذشته، به جنبش دادخواهی پیوستند، از جوانان و دانشجویانی که در هر فرصت، فریاد دادخواهی قتلعام ۶۷را سردادند و زندانیانی که در سختترین شرایط از این جنبش، حمایت کردند، قدردانی میکنم.
با اینهمه، آنچه انجام شده هنوز گام اول است. مردم و مقاومت ایران از پا نخواهند نشست تا زمانی که مسئولان قتلعام زندانیان سیاسی یعنی کسانی که امروز در بالاترین مناصب حکومتی نشستهاند، در برابر عدالت قرار بگیرند.
در شروع دومین سال جنبش دادخواهی، همگان را به گسترش این جنبش فرا میخوانم. این بخشی از جنبش آزادی ملت ایران برای سرنگونی تمامیت رژیم ولایت فقیه است.
بر این اساس:
۱ـ جوانان دلیر و قیامآفرین در سراسر میهن اسیر را فرا میخوانم که برای واداشتن سران رژیم، به انتشار اسامی کامل قتلعامشدگان و نشانی مزارهای آنها و اسامی جلادان این کشتار، دست به اعتراض بزنند.
۲ـ از خانوادههای شهیدان و زندانیان سیاسی میخواهم که با حضور بر سر مزار شهیدان، حق پایمالشده خود برای برپایی مراسم بزرگداشت فرزندان قهرمان خود را به رژیم آخوندی تحمیل کنند.
۳ـ از عموم هموطنان میخواهم در کارزار ملی جمعآوری اطلاعات شهیدان، پیدا کردن مزارهای پنهانشده، و افشای آخوندها و جلادان دستاندرکار این جنایت، فعالانه مشارکت کنند.
۴ـ طلاب جوان و آن دسته از روحانیان که از نظام منحوس ولایت فقیه فاصله دارند را فرامیخوانم که با محکوم کردن صریح این کشتار، حساب خود را از خمینی و نظام ضدانسانی و ضداسلامی ولایت فقیه جدا کنند.
۵- پارلمانها، احزاب سیاسی، سازمانهای مدافع حقوقبشر، رهبران مذهبی و شخصیتهای سیاسی و اجتماعی در کشورهای مختلف را فرا میخوانم که برای همبستگی با مردم ایران، قتلعام زندانیان سیاسی ایران را قاطعانه محکوم کرده و از دولتهای خود بخواهند ادامه روابط سیاسی و تجاری با استبداد مذهبی را به توقف اعدام و شکنجه در ایران مشروط کنند.
۶ ـ از کمیسر عالی حقوقبشر میخواهم که سریعاً یک کمیسیون مستقل برای تحقیق در مورد قتلعام سال ۶۷و متعاقباً قرار دادن مسئولان آن در مقابل عدالت، تشکیل دهد و از شورای امنیت مللمتحد میخواهم که ترتیبات محاکمه سران این رژیم، به اتهام جنایت علیه بشریت را فراهم کند.
تمام پروندههای بزرگ کشتار و سرکوب در ربع قرن اخیر در ایران، در شخص خامنهای و بیتالعنکبوت پرفساد او گره خورده است. او جانشینی خمینی را با مشارکت فعال در قتلعام سال ۶۷بهدست آورد و باید پیشاپیش همه سران رژیماش بهخاطر ارتکاب جنایت علیه بشریت محاکمه شود.
هموطنان عزیز!
در قتلعام سال ۶۷، که هدف محوری آن کشتار مجاهدین بود، خمینی به جانشینان خود، این درس را آموزش داد که حفظ قدرت، با انهدام همین جریان سرموضع امکانپذیر است. در سه دهه گذشته، خامنهای و همدستاناش، بههمین درس عمل کردهاند. در مقابل، مجاهدین و شورای ملی مقاومت بهمثابه جایگزین دموکراتیک این رژیم، نیروی پیروزی و آزادیاند و به اتکای مردم ایران، به این هدف پرشکوه، جامه عمل خواهند پوشاند. در آن روز، قهرمانان قتلعام شده و تمام یک صد و بیست هزار شهید آزادی ایران، در جانها و ارادههای پرشور جوانان ایران و در هزار اشرف و ارتش آزادی برخواهند خاست و روزگار فرخنده آزادی و دموکراسی و برابری را آغاز خواهند کرد.
درودهای بیپایان بر ستارگان نورافشان آسمان انقلاب ایران، شهیدان سرفراز سال ۶۷.
و سلام به پیشتازانی که به دادخواهی شهیدان برخاستهاند و راه و آرمان آنها برای آزادی ایران را به اوج میرسانند.