728 x 90

سخنرانی رئیس جمهور برگزیده مقاومت در گردهمایی 50 هزار نفره ایرانیان در پاریس - 9 تیرماه 1386

مریم رجوی
مریم رجوی

برای مشاهده کلیپ کلیک کنید - نوار شماره یک - 100 مگا بایت

سلام بر مردم ایران و قیام ستایش‌انگیز روزهای اخیرشان. سلام به جوانانِ بجان آمده که در همین روزها از بحرانِ بنزین، شعله‌هایِ یک خیزشِ عمومی را برافروختند. سلامی از اینجا به تهران، و یاسوج و اهواز و تبریز و شیراز و ایلام و گرگان و سراسر ایران. سلام و درود ما به همة بپا خاستگان.

ـ به نام خدا، به نام ایران، به نام آزادی
درود به ملتِ بزرگ ایران، که برای به زیر کشیدن استبدادِ مذهبی به پا خاسته است.
درود به اشرفِ پایدار، سمبلِ ارادة آزادیبخشِ ملتِ ایران.
درود‌ به هر ایرانی که مشتاقِ آزادی و حاکمیتِ مردم، در ایران زمین است.
و درود به یکایکِ شما که از سراسرِ جهان در اینجا، اجتماع کرده‌اید تا عزمِ ملتِ ایران را برای سرنگونیِ رژیم آخوندی نشان دهید.

در اینجا گردآمدهایم تا صدایِ هشتاد میلیون ایرانی را به جهان برسانیم که عهدِ آخوندها به سرآمده است و یک ایران آزاد و دموکراتیک در حال برخاستن است.
از جانب هموطنانم از همه نمایندگانِ پارلمانهایِ کشورهایِ مختلف،
و شخصیتهایِ سیاسی،
و مدافعانِ صلح و حقوقبشر
که برای همبستگی با مردم ایران در این جا حضور به هم رسانیده‌ا‌ند، قدردانی میکنم.

ـ هموطنانِ عزیز
هیاهوی آخوندها برای ساختنِ بمبِ اتمی، نفیرِ شومِ انفجارهای پرشقاوتِ آنها در عراق و نعره‌های آنها برای سرکوب و ارعاب در داخلِ کشور، صدای ایران نیست.
صدای ایران، شعارهای جوانان مجاهد و مبارزی است که در قیام علیه سهمیه بندی تحمیلی بنزین فریاد می‌زدند، مرگ بر احمدی نژاد.
صدای ایران، فریادِ زنان شجاعی است که در ماههای اخیر، با چهره‌یی خونین در رویارویی با پاسداران، دنیا را تکان داده است.

صدای ایران، صدای الهام ده ساله است که در اجتماعِ معلمانِ معترضِ تهران از پدرِ زندانی‌اش سخن گفت و هزاران معلمِ دیگر را به گریه انداخت.

فریادِ ایران، فریادِ کارگرانی است که روز اول ماه مه گفتند:«اتم نمی‌خواهیم ما کار و زندگی می‌خواهیم»
و «زندگیِ آینده حق مسلم ماست»،
صدای ایران، ضربانِ قلبهای مضطربِ 71 کودک و نوجوانِ است که زیر حکمِ اعدام قرار دارند.
صدای ایران، شیون مادران کرد و بلوچ و زنانِ عرب خوزستان در سوگ پسرانشان است که در همین ماهها در سنندج و زاهدان و اهواز حلق‌آویز شدند.
صدای ایران، شعارِ دانشجویان پلی‌تکنیک و دانشجویانِ سراسرِ ایران است که گفتند، مرگ بر دیکتاتوری.
صدای ایران، فریادهای دردآلود در شکنجه‌گاههای رژیمِ آخوندی است، «طنین زنده‌ام هنوز،صدای من نمرده‌ام، شکستنِ سکوتِ یک هزاره در 209».
و صدایِ ایران، خروشِ مجاهدانِ آزادیست که از شهر اشرف، ایرانیان را به برخاستن برای آزادی فرا می‌خواند.
و ما امروز، هم‌صدا با مردم به‌پاخاسته، فریاد می‌زنیم، بجای رژیمِ ولایت فقیه باید آزادی و حاکمیتِ مردم، برقرار شود.
آری، این، صدای ایران است.

ـ هموطنانِ عزیز
خیزشِ عمومیِ روزهایِ پنجم و ششمِ تیر که از بحرانِ بنزین فوران کرد، سیمایِ حقیقیِ جامعه‌یی است که از نارضایتیِ انفجاری، انباشته شده. این خیزش، عینی ترین و روشن ترین گواهِ خواستة جوشانِ مردمِ ایران است. خواستة آنها به زیرکشیدنِ حکومتِ آخوندی است.
طنینِ شعارهایِ مرگ بر احمدینژاد که بلافاصله از خیابانهایِ تهران، شنیده شد، حملاتِ بی‌محابایِ قیام‌کنندگان، به مراکزِ حکومتی، و وحشتزدگیِ عمیقِ رژیم، همه نشان داد که بحرانی فراتر از بحرانِ اقتصادی در کار است. این بحران، همانا فازِ پایانی و دورة اضمحلالِ رژیم است.

رژیمِآخوندی با برقراریِ حکومتنظامی، دستگیریِ صدها نفر و کشته و مجروح کردنِ شماری از جوانان، به این خیزش، پاسخ داد. ولی سرکرده ارتجاع، یعنی ولی فقیهِ ارتجاع دستورِ برخوردِ بی‌ملاحظه و عبرت‌آموز داد. اما آنچه عبرت‌آموز است، شکستِ بزرگِ آخوندهایِ حاکم و متحدانِ آنهاست که خیزشِ مردمِ ایران، آن را بخوبی نشان داد.

در عرضِ یک ساعت، تمام دجالگریِ دو ساله دربارة بردنِ نفت بر سرِ سفرة مردم، نقشِ برآب گردید،
تمام دعاویِ حکومتی درباره برنامة اتمی و شعارِ انرژی اتمی حق مسلم ماست، دود شد،
تمام تبلیغات مماشات‌گران درباره ثبات و قدرت آخوندها فرو ریخت،
و برچسب تروریستی که به مقاومت آزادی‌ستان می‌زنند، در آتش قیام سوخت.

و حالا،حالا این مردم ایران‌اند که می‌پرسند که با آن همه ادعای پیشرفتِ علمی که برای توجیه برنامه اتمی ضدمردمی تحویل می‌دادید، چرا از سه دهه پیش نتوانسته‌اید حتی یک پالایشگاه برای تولید بنزین بسازید؟ چرا آن همه پول را که برای ساختن بمب اتمی هدر دادید، برای تولید بنزین صرف نکردید؟ چرا با سهمیه‌بندی تحمیلی بنزین، یک‌شبه معیشت بخش عظیمی از جامعه را به سقوط کشاندید؟ چرا یکباره باعث بیکاری و محرومیت میلیونها نفر شدید؟
برای این سئوالها، آنها پاسخی ندارند، چون به پایان راه رسیده‌اند. آنها جز سرکوب و جز صدور تروریسم و بنیادگرایی از عهده هیچ کاری برنمی‌آیند. آنها به بن‌بست رسیده‌اند.

به همین دلیل،در دو سال گذشته، همة آنچه که دولتهای مماشات‌گر درباره رژیم آخوندی می‌پنداشتند یا ادعا می‌کردند، غلط از آب درآمد.
گفتند با دادن مشوق رفتار آخوندها را تغییر می‌دهند، به جای تغییر، آخوندها عراق را به گرداب خون فرو بردند، لبنان را به ویرانی و بحران کشاندند، فلسطین را دو نیمه کردند و تروریسم و خونریزی را به افغانستان بازگرداندند.
گفتند که با مذاکره و زد و بند، آخوندها را به توقف برنامه اتمی راضی می‌کنند، اما آنها فعالیت برای ساختن سلاح هسته‌یی را گسترش دادند، و به سه قطعنامه مصوب شورای امنیت بی‌اعتنایی کردند.
ادعا می‌کردند با تحریم‌هایِ بین‌المللی، مرد‌مِ ایران به حمایت از آخوندها برمی‌خیزند، حالا چشم باز کنند و این خیزش عمومی را ببینند. این تازه در حالیست که برچسبِ تروریستی به آخوندها، امکان می‌دهد که آثار تحریمها را مهار کنند. پس ببینید روزی که طلسمِ لیستِ تروریستی بطورِ کامل درهم‌شکسته شود، چه خواهد شد؟
آری، مسأله این است که همه سیاستها در قبال بحران ایران شکست خورده است. برای ایران ، برای منطقه و عراق تنها یک راه‌حل وجود دارد و آن تغییر دمکراتیک به دست مردم و مقاومت ایران است.
این گزینه مردمِ ایران است، گزینه مردم ایران آزادی و دمکراسی است.
این چیزیست که ستارخان به خاطرش قیام کرد.
این آرزویِ مصدقِ بزرگ بود.
و این هدفِ مقاومتی است که، توسط مسعود بنا شده است.
و ما تا تحقق آن هرگز از پا نخواهیم نشست.

هموطنان عزیز
دو روز پیش اتحادیه اروپا، هم‌چنان که پیش‌بینی می‌شد،پس از هفت ماه تقلب و پنهان‌کاری، سرانجام رأی دادگاه عدالت اروپا را زیرپا گذاشت و در یک اقدام غیرقانونی نام مجاهدین را در لیست ابقا کرد و به جیب پدرخوانده تروریسم ریخت.
شورای وزیران به دلیل صراحت حکم دادگاه در مورد حذف نام مجاهدین از این لیست، به مدت 13 ماه قادر نبود لیست خود را منتشر کند. آنها باید یکی از این دو راه را انتخاب می‌کردند یا حذف نام مجاهدین از لیست و برهم‌خوردن رابطه شان با رژیم آخوند‌ی، یا بی‌‌‌آبرویی و بدنامی ناشی از نقض حکم دادگاه وهمکاری با رژیم. آنها البته رسوایی را انتخاب کردند. اما باید بدانند، همدستی با اعدام‌کنندگان کودکان و نوجوانان ایران ، همراهی با مسئولانِ کشتارِ مردمِ عراق و دشمنانِ صلح در منطقه و یاری رساندن به بانکدار جهانی تروریسم، یک ننگ بزرگ است که در تاریخِ اروپا باقی خواهد ماند.

من، همة زنان و مردانِ شریفِ اروپا را در هر مقامی که هستند، فرامیخوانم که از این ننگ، فاصله بگیرند و شورایِ وزیرانِ اتحادیه اروپا را به تسلیم در برابرِ حکمِ دادگاه و قانون، وادار کنند. مقاومت ایران هم ، با استفاده از همة راهها و امکاناتِ مشروعِ سیاسی و حقوقی، علاوه بر رسواییِ اجرایِ حکم دادگاه، حذفِ نامِ مجاهدین از لیست را نیز به آنان تحمیل خواهد کرد.

در فردایِ صدورِ این حکم، شورایِ وزیران می‌توانست فرجام بخواهد. اما، سرپیچی از رأی دادگاه را در پیش گرفت. سپس به تقلب، برای پوشاندنِ قانون‌شکنی دست زد. در سی‌ام ژانویه، شورایِ وزیران اعلام کرد، قصدِ ابقاء نامِ‌گذاری را دارد. در عینحال از مقاومت ایران خواست که دلائلِ خود را برای ردِ اتهام ارائه کند و یکماه مهلت قائل شد. تصمیم به نگهداریِ نامِ مجاهدین در لیست، قانون شکنی بود و درخواستِ مدارک، یک تقلبِ آشکار.
زیرا از قبل، تصمیمِ خود را برای دور زدنِ حکمِ دادگاه گرفته بود. در سندی که اخیراً در اختیار وکلا قرار داده شده، آمده است که در 18 دسامبر، یعنی فقط شش روز بعد از رأی دادگاه، در جلسه‌یی در مورد « قدمهای ضروری برای نگهداشتن نام مجاهدین در لیست» صحبت کرده‌اند.
از نظر آقایان شورای وزیران این یعنی دمکراسی! لابد از نظر اونها این یعنی دموکراسی.
به جای بررسی و تحقیق، جلسه تشکیل می‌دهند که با چه تقلباتی مجاهدین را در لیست نگهدارند.
درست در حالی که شورای وزیران در نامه‌های متعدد مدعی می‌شود که تصمیم نهایی گرفته نشده، درست در همین حال آقای بلر نخست وزیر سابق انگلستان اعتراف کرد که تصمیم در ماه ژانویه اتخاذ شده است.یعنی قبل از این که مقاومت ایران مدارکش را طبق مهلت یک ماهه تحویل بدهد. دفتر صدراعظم آلمان آن هم در یک تناقض‌گویی دیگر گفت تصمیم در ماه فوریه اتخاذ شده بود.
پس، قائل شدنِ یکماه فرصت، یک ریاکاری محض بود.
آنها مدعی شدند که حکمِ دادگاه ناظر به اصلاحِ پروسدورهاست. آنها مدعی شدند که دادگاه، فقط تصمیمِ سالِ 2005 اتحادیه اروپا را لغو کرده است. و تصمیمِ سالِ بعد از آن را شامل نمی‌شود.
اما چنان که لرد اسلین در نظریة بسیار ارزشمند خود نشان داده است، این ادعا، فریبکارانه‌ است. شورا لغوِ تصمیمِ سال 2005 خود را پذیرفته است. و هم‌چنین در دادگاه پذیرفت که بر اساس موادِ پیمانِ اروپا، باید هر تصمیم دیگری را هم که جایگزین آن کرده، لغو کند.
بنابراین شورایِ وزیران، آشکارا تعهد خود به پیمان اروپا را زیرپا گذاشته. وانگهی آنچه در این موردِ رخ داده، نقضِ حقوقِ بنیادین است و این بسیار فراتر از پروسدور و شکلِ تصمیم گیریست.

پس اینجا حقوقِ ملتِ ایران نقض شده است.

آری، تمامِ دعوا بر سرِ حقوقِ مردمِ ایران است که با این نامگذاری به حلقومِ رژیم آخوندی ریخته شده است.

ولی اجازه بدهید تصریح کنم که ما و مردم ما ، تمامیِ این حقوقِ غصب شده را از گلویِ رژیمآخوندی بیرون خواهیم کشید.

شورای وزیران بخاطر درخواست های مکررِ وکلا ‌ناگزیر شد اسنادِ خود راجع به اتهام تروریسم را، در اختیارِ آنها قرار دهد.
لابد که شورا برای جمع‌آوری این اسناد، هزینه و وقت بسیار زیادی صرف کرده است. با اینهمه، سرانجام کوه موش زائید و به جای اسنادِ حقوقیِ معتبر، مشتی کاغذ باطله تحویل دادند. بخشی از این کاغذها، فاقد منبع است و
معلوم نیست که از کجا آمده است. برخی فاقدِ تاریخ است و در بعضی از آنها اصلاً اسمی از مجاهدین نیامده و ربطی به آنها ندارد و بعضی از اسناد از سایتهای مشکوک گرفته شده است.
آیا اینها مدرک و سند حقوقی است یا اباطیل، که اتحادیه اروپا عِرض خود می‌برد و زحمت ما می‌دارد؟
وآیا بهتر نبود صادقانه می‌گفتند که چیزی در دست نداریم؟
گوش کنید: یک مورد از این سندها که بسیار جالب است، این است که چون وزیرِ کشور انگلیس در سال 2001 اسم جنبش مقاومت را در لیستِ تروریستی گذاشته، پس آنها ، تروریست محسوب می‌شوند. از روباه، شاهد می‌خواهند دم خود را نشان می‌دهد. جالب است که خودِ این وزیر، سالِ گذشته دو بار تصریح کرد که مجاهدین را بر اساسِ درخواستِ آخوندها در لیست گذاشته است.
د‌ر سند دیگری ادعا می‌کنند که این مقاومت ، حمایتی در ایران ندارد. خوب، این چه ربطی به اتهامِ تروریسم دارد؟ وانگهی، معلوم می‌شود مماشات با ملا، فقط عقل و هوش را از سرِ آقایان نبرده است، بلکه قدرتِ بینایی را هم از آنها سلب کرده است.
پس آقایان باز کنید و پایگاه این مقاومت را ببینید. نمی‌بینید که در همین روزها جوانان مجاهد و مبارز چه طوفانی بپا کرده اند. نمی بینید ایران را که سراپا آتش خشم و کین مجاهدین شده است؟

باز هم خوب گوش کنید: یک سندِ جالب دیگر در مورد تروریست بودنِ این مقاومت.
در این سند نوشته‌اند: هشت سال پیش، در یکی از بحثهایِ پارلمانِ انگلیس، نماینده دولت، حرفهای مقاومتِ ایران را رد کرده است و گفته است که نتیجة انتخاباتِ ریاست جمهوری خاتمی، خوش بینی ما به آیندة ایران را وهم چنین روابطِ ما و ایران را بسیار بسیار روشن می بیند و انگلیس می خواهد که این روابط را تقویت ‌کند.
آقایان، خوش بینی شما درباره آخوند خاتمی و پیشرفتِ اصلاحات در ایران، چه ربطی به تروریست بودن این مقاومت دارد. وانگهی، حالا که به جای اصلاحات، هارترین باند رژیم، حاکم شده و دارد دنیا را به خاک و خون می‌کشد،
خودتان قضاوت کنید: آن خوش‌بینی بود یا بلاهت؟ کدام؟

و باز یک سندِ دیگر؛ گفته‌اند: جنبش مقاومت در سال 1981 تبعید شد و به عراق رفت. جایی که هم‌اکنون یک ارتشِ آماده با چندین هزار جنگجو دارند و در آن جا تحتٌ الحمایه رژیم عراق هستند.052
آخر آقایان!!!
رژیمِ عراق حدود چهار سال پیش سقوط کرده و الان دیگر وجود ندارد. و اصلاً حواستان نیست که مجاهدین از چهارسال پیش اصلا مسلح نیستند !053
یاوه یاوه یاوه، مستید و منگ یا به تظاهر، تزویر می‌کنید؟

و باز یک سند دیگر که بسیار پرمعنیاست.
شورای وزیران،مقاله‌یی روکه ده سال پیش در مطبوعات بین‌المللی چاپ شده به عنوان یکی از اسنادِ خود ارائه کرده است.
در آن سند صحبت از این است که این مقاومت «همچنان قویترین اپوزیسیونِ رژیمی میباشد که یک یاغی بینالمللی است.... »
(خطاب به جمعیت) ـ پس روشن باشد، جرمِ شما این است که قوی‌ترین اپوزیسیونِ یک رژیم یاغی هستید. روشن هست؟
اما جرم دیگر به نقل از سندِ شورایِ وزیران اینست که: « رهبرانِ شورای ملی مقاومت، می‌گویند که وقتی زمانِ مناسب فرا برسد، این مقاومت در حمایت از قیامِ مردمی علیه دولتِ بنیادگرای ایران بپا خواهد خاست.
آنها می‌گویند: « ما قصد داریم که این مقاومت را با ناآرامیهای اجتماعیِ فزاینده تلفیق کنیم تا ملایان را جارو کنیم.»
پس براساس این سند، جرمِ دیگر شما، برانگیختن اعتراضها و قیامهای مردمتان و حمایت از آنان است.
اگر جرم ما این است، پس آقایان، باید به اطلاعتان برسانیم که ما از مبارزه برای آزادی ، هرگز دست برنمی‌داریم. ما از برافروختنِ شعله‌های قیامِ دانشجویان و کارگران و معلمان هرگز دست برنمی‌داریم و این مبارزه ایست تا پیروزی.

بله، مطابق همین سند، طرح این مقاومت برای کنار زدنِ رژیم آخوندی، اتکا به یک قیامِ مردمی بوده است.
می بینید؟ یک جا ادعا می‌کنند جنبش مقاومت چون پایگاه مردمی ندار د تروریست است در جای دیگر می‌گویند آنها چون به یک قیام مردمی تکیه می‌کنند، تروریستند. کدام را باور کنیم؟
هیچ‌کدام،
چیزی را که باید باور کرد، اینست که قدرتهای بزرگِ غربی راه حلی را که خودشان می‌گویند متکی به یک قیام مردمی است، سرکوب کرده‌اند. پس این سندِ شورای وزیران ، در واقع سندِ جرمِ مماشات گران است.
آری، شما مجرمید آقایان، شما مجرمید که مقاومت علیه فاشیسمِ مذهبی را تروریسم قلمداد کرده‌اید.
شما مجرمید که دنیا را در برابر بحرانِ ایران، بی راه حل نشان می دهید.
و بیشک در پیشگاه ملتهای اروپا سرافکنده خواهید شد.

ـ هموطنانِ عزیز
خوشحالم که بگویم کاغذهای باطله‌ و ضدو نقیضگویی‌ها و نیرنگها و قانون‌‌شکنیها، در اروپایِ امروز مشروعیتی ندارد.
پس از صدورِ رأی دادگاه عدالتِ اروپا تا امروز، بیش از هزار نماینده از پارلمانهای کشورهای مختلف، سرپیچیِ شورای وزیران از حکمِ دادگاه را مردود شناخته‌اند. از همه اونها سپاسگزاریم.
شمارِ زیادی از بالاترین پارلمانهای اروپایی در قطعنامه‌ها، بیانیه‌ها و نامه‌های رسمی، از جمله در پارلمانهای انگلستان، فرانسه،آلمان، ایتالیا، هلند، دانمارک، لهستان و چک به اعتراض علیه مواضعِ شورای وزیران برخاسته‌اند. اینجاست که باید سئوالِ دکتر ویدال کوادراس معاونِ پارلمانِ اروپا را تکرار کنیم که: آیا کسی هست که فکر کند هزار نماینده از پارلمانهای کشورهای دموکراتیک، همه باهم اشتباه می‌کنند؟ درود برشما.
ما همچنین سئوال می‌کنیم که وقتی به قطعنامه‌ها و مصوباتِ قانونیِ مهمترین نهادهای پارلمانهای اروپایی بی‌اعتنایی می‌کنید، و وقتی حکمِ دادگاه را زیر پا می‌گذارید؟ دیگر از دمکراسی چه باقی می‌ماند؟
وقتی‌که تصمیم‌هایتان را به صورت پنهانی و یکطرفه و بدون نظر نمایندگان مردم می‌گیرید، دیگر از دمکراسی چه باقی می‌ماند؟
مگر دمکراسی به پاسخگـویی، به شنیدنِ اظهاراتِ مخالفان، به پذیرش حکومت قانون و به علنیت و شفافیت، شناخته نمی‌شود؟
پس این مرکزِ مخفی که در قلبِ اتحادیة اروپا دربارة اتهامِ تروریسم تصمیم می‌گیرد، چیست؟ یک کاخ شیشه‌یی سیاهرنگِ اسرارآمیز به اسمِ کلییرینگهاوس که نه محلش معلوم است، نه اعضای آن و نه زمانِ جلساتش.
آیا این یک نهادِ اروپایی با استانداردهای دموکراتیک است یا تاریک‌خانه اشباح؟ کدام؟
ولی بگذارید، اجازه بدهید به متصدیانِ این تاریک‌خانه‌ها بگویم که حقوقِ ملت ایران را اگر در کامِ اژدها هم پنهان کنید آنرا بیرون خواهیم کشید!

ـ هموطنانِ گرامی
وقتی که در 17 ژوئن سال 2003 دولتِ آقای شیراک، برای ازهم‌پاشاندنِ مقاومت، به یک لشگرکشیِ عجیب علیه دفترِ شورای ملی مقاومت دست زد، مرزهای مماشات و استمالت را به حد غیر قابل تصوری گسترش داد و با مشارکت مستقیم در سرکوب مردم ایران, خود را تا حد مجری سیاست های استبدادِ مذهبی تنزل داد.
آن قدر در این مسیر پیش‌ رفت که درها را به روی مأموران سرویسهای جاسوسی آخوندها باز کرد تا در همین پاریس، و سایر کشورهای اروپایی اقدام به قتل و چاقوکشی کنند و برای حملات تروریستی زمینه سازی کنند.
دولتهای اروپایی و پیشاپیش آنها فرانسه که در پی قراردادهای اقتصادی بودند، وانمود می‌کردند که می‌خواهند رژیمِ آخوندی را معتدل کنند.
اما نتیجه آن چه شد؟
به جای معتدلشدن، آخوندها، احمدی‌نژاد را روی کار آوردند و به طرفِ بمبِ اتمی و بلعیدِن عراق رفتند.
پدیدة احمدی نژاد، دستپختِ مشترکِ فاشیسمِ ولایتِ فقیه و سیاستِ استمالت است.
اما حقیقت مهمی، که قدرتهای بزرگِ غرب، تا امروز آن را نادیده گرفته‌اند، اینست که مقاومتِ ایران، مهمترین و مؤثرترین کلیدِ تحولاتِ ایران و این منطقه است. 27 سالِ پیش، خمینی گفت دشمنِ اصلی، آمریکا یا اتحادِ شوروی نیست، بلکه همین مجاهدین هستند. امروز هم، خامنه‌ای با پیروی از او، نشان می‌دهد که نه ناوهای آمریکا در خلیج فارس خطر مؤثری برای حکومتِ اون هستند و، نه فشارهای بین‌المللی. بلکه مجاهدین و شهرِ اشرف و مقاومتِ ایران یعنی الهام بخشِ قیامها و اعتراضهای انفجاری جامعة ایران هستند که خطرِ موجودیتِ این نظامِ هستند و ولایت فقیه رژیم این خطر رو در صدر خطرهای خودش می دونه و به همین دلیل
آنها از این خطر، شب و روز به خود می‌لرزند.آنها بمبِ اتمی را برای این می‌خواهند که حکومتِ لرزانِ خود را سرپانگهدارند. ولی طوفانِ آزادیخواهیِ مرد‌مِ ایران بویژه زنان و جوانان، آنها را با تمام ماشینِ سرکوب و جنایت‌شان جارو خواهد کرد.

در اوائلِ همین ماه، وزارتِ خارجة انگلیس، جوابیه‌یی به شکایتِ پارلمانترهای حامیِ مقاومتِ ایران علیه برچسبِ تروریستی فرستاد که در آن تصریح می‌کند که وزیران و مقامهایِ رژیمِ ایران با همتایان خود در انگلستان و اتحادیة اروپا در مقاطعِ بی‌شماری درباره مجاهدین و مقاومت ایران به بحث نشسته‌اند.
بله، مقاطع بی‌شمار و زد و بندهای بی‌شمار علیه مقاومت.
وزراتخارجهانگلیس می‌گوید این بحثها با رژیمِ ایران ظرفِ چند سال ادامه داشته و ما آماده بودیم که دربارة فعالیتِ مجاهدین در انگلستان، ایران و عراق، با رژیمِ ایران تبادلِ اطلاعات کنیم.
بله، تبادلِ اطلاعات و دسیسهچینی علیه جنبش مقاومت.
مقام وزارت خارجه انگلیس در نامه‌اش هشدار می‌دهد که هرگونه اقدامی برای حذف نام مجاهدین از لیست، باعث بی‌ثبات کردن رژیم خواهد شد.
بله، این قلب دعواست. برداشتن نام مجاهدین از لیست ارکان آخوندها را به لرزه در می‌آورد. چون شیشه عمر رژیمشان در دست این مقاومت است.
وزارتخارجهانگلیس در نامة خود به این کمیسیون، برای اولین بار فاش می‌کند که از شش ماه قبل از حمله به عراق، رژیمِ ایران تأکید داشت که بداند یک اقدامِ نظامیِ احتمالی در عراق چگونه ممکن است روی مقاومت ایران تأثیر بگذارد؟
مقامهای انگلیس به همتایانِ خود اطمینان دادند که ما مسأله مقاومت ایران در عراق را جدی خواهیم گرفت.
بله جدی گرفتند و مراکزِ این جنبش را بمباران کردند. بمبارانِ شهر اشرف آن هم 120 بار در یک شبانه روز.
نیرویی را که ضامن نجات منطقه است، بمباران وخلعِ سلاح کردند..نتیجه چه شد؟
آخوندها و پاسداران به عراق سرازیر شدند و ملتِ مظلوم و رنج کشیدة آن را به گردابِ خون فرو بردند.
خطایِ مُهلکِ قدرت‌های بزرگِ غربی، به بند کشیدن جنبشِ مقاومت ایران است.
بنابراین آقایان ما شما را به تغییرِ این سیاستِ پرفاجعه فرامی‌خوانیم. از جبهة رژیمِ ولایتِ فقیه خارج شوید. حکمِ دادگاه عدالتِ اروپا، را بپذیرید. این بسود خودتان است، و این البته گام تعیین کننده ای برای کنار گذاشتنِ سیاستِ مماشات است.
اما تا آنجا که به این مقاومت و یاران و حامیانش برمی‌گردد، این مبارزه‌یی است با پیروزیِ محتوم.
ارادة جبرشکن کوششِ بی‌امانِ و فداکاری اعضای این مقاومت و ملتِ ایران، اتهامِ تروریسم را درهمشکسته و تا پیروزی نهایی، به پیش خواهد رفت. در این پیروزی، تردیدی نیست.
ما همچنین فرانسه را فرا می‌خوانیم که به سیاستی که در دورانِ آقای شیراک، دولتِ این کشور را به متحد اصلی فاشیسم مذهبی تنزل داد، خاتمه بدهد.
پرونده هفده ژوئن، ننگین ترین میراث دولت پیشین است. این پرونده صرفاً برای تحتکنترل قرار دادن جنبشِ مقاومتِ ایران، به سودِ آخوندها تشکیل شده و با همین هدف ادامه یافته است.
این پرونده از نظر حقوقی بی‌پایه، از نظرِ سیاسی توطئه‌گرانه، و در تاریخِ قضاییة فرانسه از جنگِ جهانی دوم به این سو بی‌سابقه است. آنقدر، میان تهی، که ناگزیر شدند مستخدمانِ سرویسِ جاسوسی آخوندها را بعنوانِ شهود، به خدمت بگیرند.
این پرونده، که از ابتدا در بن‌بست بود، بخصوص بعد از رأیِ تاریخیِ دادگاهِ عدالتِ اروپا، در محتوا فرو ریخته است.
در انتخاباتِ ریاست جمهوری فرانسه، رئیس جمهورِ جدید بارها بر یک فرانسة جدید تأکید کرد و وعدة تغییر داد. اما باید خاطرنشان کنم درموردِ ایران، این تغییر، معنایی جز خاتمه دادن به سیاستِ شکست خوردة مماشات ندارد. صفحة سیاهی که با پرونده 17 ژوئن در روابطِ میانِ فرانسه با مردمِ ایران ایجاد شده، باید ورق زده شود. این، مهمترین معیارِ تغییر است. بنابراین، مردمِ ایران، نسبت به فرانسة جدید براساسِ سیاستِ عملی آن قضاوت می‌کنند.
آری، راه صحیح از آن مردم فرانسه است که در این سالها، همبستگی و همراهی با مقاومتِ ایران را به اوج رساندند.
درود بر فرانسویانِ بزرگواری که بر سیاستِ مماشات شوریدند. اجازه بدهید در اینجا همه با هم از همة آنها قدردانی کنیم.
ـ هم‌میهنانِ عزیز
زندگیِ پر رنج و خونِ مردم عراق، اهمیتِ یک راه حلِ صحیح و واقعی را، هر چه مبرم تر می‌کند.
هر روز در عراق، دستِ‌‌کم صد نفر در خون می‌غلطند، غروبِ هر روز چهارصد کودک یتیم می‌شوند، هر روز زنان و دخترانِ بی‌پناه هدفِ حمله و تعدی قرار می‌گیرند، و هر روز هزاران شهروندِ بیگناهِ ، آواره میشوند.
این جنایتهای هولناک، در ستادی تحتِ نظرِ شخصِ خامنه‌ای در تهران، طراحی و تصمیم‌گیری می‌شود. زیرا این رژیم، اگر نقشة‌ شومش برای تسلط بر عراق محقق نشود، توانِ حفظ خود را در تهران ندارد.

4 سالِ پیش هشدار دادم که خطرِ دخالتهای رژیم آخوندی در عراق، صدبار خطرناکتر از پروژههایِ اتمی آن است. در این چهار سال, این رژیم، سیاستِ اشغالِ خزندة عراق را بهاجرا گذاشته و حالا به اشغالگرِ اصلی تبدیل شده است.

مسعود در پیامِ دو هفته پیش خود به کنگرة همبستگی برای صلح و آزادیِ مردم عراق تأکید کرد:
«صورت مسأله و مشکلِ اصلی در عراق، «تقابل و جنگِ دو آلترناتیوِ عمده در خاکِ عراق در این وضعیتِ بخصوص است: آلترناتیوِ ملایانِ حاکم برایران در برابرِ آلترناتیوِ عراقی. آلترناتیوِ رژیمِ فاشیستیِ ولایتِ فقیه با همة شبکهها و مزدوران و پشتیبانانش، در برابرِ آلترناتیوِ ضدفاشیستِ عراقی با همه جریانها و گروهها و احزاب وشخصیتهای دموکراتیک ومیهن پرست و حامیان آنها در عرصة عربی و بین المللی».
براین اساس، سال گذشته 5میلیون و دویست هزار عراقی در بیانیة خودشان تاکید کردندکه :
راه حل، «از خلعِ یدِ رژیمِ ایران در صحنه عراق و از به رسمیت شناختنِ موقعیتِ مجاهدینِ خلق میگذرد که وزنة تعادل در برابرِ دخالتهایِ حکومتِ ایران هستند ».
امروز رژیمِ ایران, مجاهدین خلق را آنچنان سدِ راهِ مداخلاتِ خود در عراق می بیند که برخلافِ همة کنوانسیونها و قوانینِ بین المللی حتی تحملِ حضورِغیرمسلحِ آنها را با همة محدودیتها در عراق، ندارد. به قولِ مسعود این همان نقطهضعفِ درمان ناپذیرِ هیولا و شاخصِ تغییرِ دمکراتیک در ایران بدستِ مقاومت و مردمِ ایران است .
دو هفته پیش در اجتماعی با شرکتِ ده هزار عراقی، 450 هزار نفر از اهالیِ استانِ دیالی از جمله 21 حزب و انجمن و گروه مختلف، با امضای بیانیه‌یی، اعلام کردند تمامِ نیروهای ملی و دموکراتیک در استانِ دیالی، از هر قشر، طبقه و با هر قومیت و مذهبی، در کنارِ مجاهدینِ شهرِ اشرف ایستاده‌اند. و هرگونه حمله و اتهام و دروغپراکنی علیه مجاهدین را اقدامی علیه منافعِ مردمِ عراق محسوب می‌کنند. از صمیم قلب به اهالی استان دیالی و به همه عراقیان شریف، درود می فرستم.

همینجا اجازه بدهید موضوعی را در مورد تراژدیِ کودکانِ عراقی عنوان کنم.
حدود ده روز پیش، تلویزیونهای بین‌المللی، صحنة فجیعی از یک پرورشگاهِ کودکانِ عراقی را نشان دادند. کودکانِ معصوم را در آن جا شکنجه می‌کنند آنها را گرسنه نگهداشته‌اند و آنها را حتی مورد تجاوز قرار داده‌اند.
بله، درآمد نفت عراق میلیارد میلیارد توسط آخوندهای حاکم به ایران به یغما برده می شود و از طریق ایران سرقت می‌شود، ولی کودکان یتیم عراقی اینگونه نگهداری می‌شوند.
بنابراین ما به سازمانِ مللِ متحد پیشنهاد می‌کنیم که، حاضریم برای سرپرستی عده‌یی از کودکانِ یتیمِ عراقی هر امکانی را که در اختیار داریم به کار بگیریم. مشخصاً پیشنهاد می‌کنم که مقاومتِ ایران آماده است، که تحت نظرِ یونیسف و با مراعاتِ استانداردهای آن، سرپرستی هزار کودکِ یتیمِ عراقی را با همة هزینه‌های آن در شهرِ اشرف به عهده بگیرد. این پیشنهادی است صرفاً از موضعِ انسانی و به دور از هرگونه ملاحظة سیاسی و تبلیغاتی. این پیشنهاد را به سفارتِ عراق در پاریس هم اطلاع می‌دهیم و انتظار داریم که دولتِ کنونیِ عراق موافقتِ خودش را با این طرحِ انسانی اعلام کند و بخاطرِ هزار کودکِ معصوم در عراق در این موضوع پروایی از آخوندها و مخالفت آنها نداشته باشد.

ـ هموطنانِ عزیز
در بحبوحة یکه‌تازیِ ارتجاعِ مذهبی،که می‌خواهد با شقاوتِ بی‌نظیر، همه را در هرکجا مرعوب کند، پایداریِ این مقاومت و مجاهدین، افقهایِ تابناکِ آینده را نشان می‌دهد و شعله‌های امید را در دل جامعة ستمزده برمی ا‌فروزد.
آن چنان که آخوندها ناگزیر شده‌اند با ساختن سریالهای تلویزیونی با موج سمپاتی جوانان نسبت به این مقاومت مقابله کنند.
شهامت ندارند که بگویند پس آن همه ادعا و نمایش درباره تمام شدن کار این مقاومت به کجا رسید و شهامت اون رو ندارند که بگویند شکست خورد
و می‌ترسند بگویند که آن همه پرونده‌سازی و اتهامهای رنگارنگ علیه مقاومت به گل نشست.
در نتیجه، به تبلیغات هیستریک روی آورده‌اند.
ولی اگر در تمام24 ساعت هم در رادیو تلویزیون و روزنامه‌هایتان علیه این مقاومت جیغ بکشید، نمیتوانید رژیمِ ولایت فقیه را از سرنگونی نجات دهید.

همه می‌دانند که از 4 سالِ پیش، سخت‌ترین ضرباتِ سیاسی و نظامی مثلِ یک سونامی بر این جنبش، وارد آمد .از خلعِ سلاح و بمباران تا کودتایِ هفده ژوئن. ضرباتی چنان مهیب که اگر یک دهمِ آن، تکرار می کنم، اگر حتی یک دهم آن بر رژیم ولایتِ فقیه وارد شده بود، بی‌تردید همه چیزِ خود را از کف می‌داد. اما این جنبش، از دلِ اوضاعِ بغرنج، پرقدرت تر قدبرافراشت و به تهدیدِ بزرگتری برای رژیمِ آخوندی تبدیل شد.

راستی؟ رازِ این مقاومت و مجاهدین چیست؟

این پایداری از کجا سرچشمه می‌گیرد؟

چگونه بارها ققنوس‌وار، از رنجِ درون و آتشِ جان، دوباره خود را ساخته‌اند؟

آن هم در اوضاعی که قدرتمندترین احزابِ جهان، دچارِ تشتت و تفرقه شده اند، بله در چنین اوضاعی اعضای این مقاومت ، وحدت و شکوفاییِ درونی را چگونه حفظ کرده‌اند؟
این راز، اضافه بر فدا و صداقت و داشتنِ یک راهبریِ ذیصلاح، وجودِ یک دمکراسیِ پیشرفته در روابطِ درونیِ مجاهدین است که بر انتخابِ آگاهانه و آزادانة یکایکِ اعضایِ این جنبش بنا شده است. انتخابِ آزادانه،آجرِ سازندة صمیمیت و اتحادِ درونی این جنبش است و خلاقیت و مسئولیت پذیری و کیفیتهای انسانی را در آنها شعله‌ور کرده است.
به همین دلیل این جنبش، نوید بخشِ انتخابِ آزاد برای آحادِ مردمِ ایران است. از روزِ اول، مسعود گفته است که مجاهدین آمده‌اند تا فدایِ انتخابِ آزادانة مردمِ ایران شوند.

این راز همچنین، در آنجاست که تا بنِ‌ استخوان به پیروزی ایمان د‌ارند، اما انگیزة خود را از پیروزی به دست نیاورده‌اند و عمرخود را در پیروزی و مسیرهایِ هموار، طی نکرده‌اند وگرنه هرگز، قادر به ایستادگی در برابر هیولایِ بنیادگرایی نمی‌شدند.
آری، انسانهایی لبریز از امید، انسان‌هایی پایدار و شکیبا، که در برابرِ هجومِ ناملایمات، دشواریها و سختیها، ایستادگی می‌کنند، و به خورشیدِ درخشانی که در پسِ ابرهای سیاه است، ایمان دارند و به طرازِ چشمگیری از ظرفیتِ انسانی دست‌یافته‌اند.
آنچه را که نشدنی می‌نماید، با طاقتی بسیار، با تعهدپذیری شگفت و با عشقی پرسودا برآورده می‌کنند.

پس، خوب است در این جا به جمله ای از امیلیانو زاپاتا اشاره کنم که بسیار زیبا وصف حال آنها هم هست : « به فرزندانتان در مورد آنهایی که از دریاها و کوهها گذشتند و از مرزهای حفاظت‌شده توسط سرنیزه‌ها رد شدند، تعریف کنید و بگویید که در حالی که سگان تشنه در پی ازهم‌دریدن گوشت و پوستشان بودند، آنها از همه چیز خود گذشتند؛ عشقشان، کشورشان، خانه و ثروتشان، پدرانشان، مادرانشان، همسرانشان، برادران و خواهران و فرزندانشان... تا به ما بگویند که ما این جا هستیم، برای آرمانمان، آرمان همه بشریت مترقی و پیشرو» آری ما اینجا هستیم.
آری، آرمانی است، برآمده از پاکترین و اصیلترین خواسته‌هایِ حق طلبانة ملتِ ایران، که تا امروز 120 هزار تن از رشیدترین فرزندانِ ایران و سمبلهایی چون خواهران نازنینم، ندا و صدیقه برای آن جان باخته‌اند. یاد و خاطرة آن قهرمانان، تا ابد در قلبها، جاودان خواهد ماند.

هموطنان!
مماشات‌گران چه بخواهند چه نخواهند، عهدِ رژیم آخوندی بسر آمده است. ما دورانِ ستم و بی‌داد را ورق خواهیم زد.
ایرانِ نوینی بنا می‌کنیم.
یک جامعة آزاد و یک کشورِ پیشرفته.
عصرِ اعدام و شکنجه را پشت سر خواهیم گذاشت.
حکمِ اعدام لغو خواهد شد.
بساطِ محاکمِ ارتجاعی و مجازاتهای قرون وسطایی را برخواهیم چید.
دورانِ تفتیشِ عقاید، دورانِ پوششِ اجباری، و دورانِ دخالت در زندگیِ خصوصی را به پایان می‌بریم.
دورانِ ستم‌دیدگی و سرکوبیِ فاجعه بارِ زنِ ایرانی را خاتمه خواهیم داد، زنان در همه زمینه‌ها، حقوق و آزادیهای برابر با مردان را از آنِ خود خواهند ساخت و زنان در رهبری سیاسی جامعه، سهم برابر به دست می‌آورند.
دوران تحقیر و نادیده گرفتن جوانان، دوران هدر شدن انرژی و خلاقیت آنها به پایان خواهد رسید. ایران آزاد کشوری است با مشارکت فعال جوانان در تعیین سرنوشت خودشان.
حکومتی بر اساسِ جدایی دین و دولت تشکیل می‌دهیم تا پیروانِ مذاهب و عقایدِ مختلف با حقوقِ متساوی در کنار هم زندگی کنند.
مردمی با این همه استعداد، دیگر نباید دچار فقر و گرسنگی و بیکاری و محرومیت باشند.
باید شرائطِ سرمایه‌گذاری و امکان رقابتِ سالمِ اقتصادی در جامعه فراهم آید و بساطِ رانت‌خواری و چپاول برچیده شود.
باید کشاورزی و صنعتِ ویران شدة کشور احیا گردد، نظام آموزش و بهداشت و درمانِ کشور به یک نظامِ مدرن و پاسخگو متحول شود، و کشورما به یک توسعة پایدار که شایستة آن است، دست یابد. توسعه‌یی که آزادی و دموکراسی و عدالتِ اجتماعی را در جامعه اشاعه بدهد.
ـ روزِ آبی، شبِ روشن، از پسِ پنجرة نور،
ماه را میهمان خواهم کرد
که بتابد به شقایِق و بخواند در دشت.
ماه را خواهم گفت که بتابد و بتابد و بتابد
آری، بی‌داد ظالمان را درهم‌خواهیم پیچید
ایرانِ نوینی بنا می‌کنیم
کشوری بر اساسِ آزادی،
کشوری براساسِ مدارا،
و کشوری براساسِ برابری.
پس ای یاران، یارانِ صَدیقِ مقاومت.
شما برای پیروزی، همه چیز در اختیار دارید.
شما که بنیادگرایی را در میهنتان به شکست کشانده‌اید.
شما که همه اجزاء ملتتان بر سر برقراریِ جمهوریِ مبتنی بر جداییِ دین و دولت، اتفاق نظر دارند.
شما که از حمایت و محبت یک خلقِ بپاخاسته برخوردارید
شما که یک آرمانِ حق و مشروع، پیش رو دارید
شما که سرمایة بزرگِ جنبشی با چهار دهه مبارزة بی‌امان، یک تشکیلاتِ متحد و پرقدرت در اختیار دارید
و شما که از راهبریِ مسعود برخوردارید
آری شما همه چیز دارید

آری، شما برای پیروزی همه چیز دارید
پس برخیزید
پرچم ستار و مصدق را به دست بگیرید،
حنیف نژاد و محسن و بدیع زادگان، جزنی و احمدزاده‌ها و پویان و پاکنژاد و اشرف و خیابانی را در خود زنده کنید
و شعله‌های مبارزه را در همه جا برافروزید
شما پیروز می‌شوید ـ شما پیروز می‌شوید
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/3194913b-1700-4141-943d-09ca7f3fd726"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات