728 x 90

مسعود رجوی - ۳۰فروردین ۱۳۵۹- خانه مجاهد شهید ناصر صادق

۳۰فروردین ۵۹
۳۰فروردین ۵۹

گزیده سخنان مسعود رجوی در سالگرد شهدای ۳۱ فروردین در خامنه مجاهد شهید ناصر صادق در سال ۱۳۵۹

 

مسعود رجوی (خطاب به فرزند مجاهد شهید علی مهیندوست):

باید گوش کنی دیگر هان.

مال پدر است. در اجرای دادنامه شماره ۳۶۲دادگاه تجدید نظر شماره ۲مربوط به تهران مبنی بر محکومیت غیرارتشی علی، شهرت میهن دوست، فرزند محمد، مبنی بر محکومیت به اعدام که قطعیت آن طی شماره چند ابلاغ شده است در ساعت ۴صبح روز چهارشنبه ۳۰-۱ با حضور امضاکنندگان زیر در پادگان جمشیدیه حاضر و ابتدا پزشکی قانونی محکوم را معاینه و هیچگونه عارضه بیماری که مانع اجرای حکم شود نداشته، سپس توسط آقای ستوان دوم عابدین نوری نماینده مذهبی آداب و مراسم مذهبی انجام و آنگاه نامبرده در معیت مأموران مراقب به میدان تیر دژبان پادگان مرکز واقع در میدان چیتگر بدرقه و پس از قرائت رأی توسط منشی دادگاه و صدور دستور اجرا از طرف نماینده دادستان ارتش مفاد رأی صادره درباره محکوم یاد شده طبق موازین قانونی به مورد اجرا گذاشته شد و در خاتمه جسد به وسیله پزشکی قانونی معاینه و جواز دفن صادر و جسد جهت تحویل به خانواده‌اش به سردخانه اداره پزشکی قانونی حمل گردید.

نماینده دادستان ارتش- پزشک قانونی- افسر دژبان-افسر تیر- نماینده ساواک-نماینده مذهبی- منشی دادگاه و افسر زندان

 

این هم هست خانم این را باید به شما بدهم.

ما چیزی جز تبریک مجدد نداریم که به خانواده شهدا مان تقدیم کنیم تبریکی که بی‌تردید رضا و خشنودی خدا را به‌دنبال خواهد داشت.

 

احمد صادق (پدر مجاهد شهید ناصر صادق): یک چند کلمه‌ای سخن دارم که بعد از مسعود خودم می‌خواهم در این زمینه صحبت بکنم.

احمد صادق: اعوذ بالله من الشیطان رجیم-بسم الله الرحمن الرحیم

عَلَیْکُمْ أَنفُسکُمْ لا یَضرُّکُم مَّن...

چیزی که میتوانم به برادرم و فرزندم و به تمام جوانهایی که در جنبش مجاهدین هستند به‌عنوان یک پدر هدیه کنم همین آیه قرآن است. بهتر است که معنایش را از خود قرآن برای این‌که اشتباهی نکنم به نظر تان برسانم.

خدای متعال می‌فرماید ای اهل ایمان، کسانی که ایمان آوردید شما ایمان خود را محکم نگهدارید. و مواظب دین خود باشید با همه سختی‌هایی که به شما روی می‌آورد. اگر همه عالم گمراه شوند و تمام اقشار دشمن شما بشوند و شما واقعاً مسلمان هدایت شده باشید، امکان ندارد کسی که گمراه است به شما زیانی برساند.

من نمی‌گویم سمندر باش

من نمی‌گویم سمندر باش یا پروانه باش

چون به فکر سوختن افتاده‌ای مردانه باش

 

هر روز دشمنی‌هایی که با شما ما مشاهده می‌کنیم، همه شما شاهدید. همه شما می‌دانید اما به‌خاطر این انقلاب و به‌خاطر خونهای ریخته شده همه دردها را بر دلمان هموار می‌کنیم.

من امروز وقتی می‌بینم روزنامه درمی‌آیند عکسهای می‌زنند، آنها هم مجاهد بودند من شاگرد طالقانی هستم. نمی‌توانم بگویم آنها مجاهده نکرده‌اند. اما دلم سوخت که امروز یکی از روزنامه‌ها اصلاً یک عکس العملی یک شکلی یک قیافه‌ای را در روزنامه نسبت به این چهار مجاهد نشان بدهد. که دیگر نتوانستم خودداری کنم تلفن زدم به ۲-۳نفر گفتم آقا ما زمان طاغوت به ما می‌گفتند اینها... چی می‌گفتند یادم رفته الان، نه خرابکار، مارکسیست اسلامی. حالا هم چشممان را باز می‌کنیم در انقلاب می‌بینیم از بچه‌های ما هیچ اسمی نیست. عیبی ندارد. کلام رسول خداست الدنیا سجن المومن. برای مؤمن دنیا همیشه زندان است. چه در زمان طاغوت باشد و چه در آن زمانهایی انسان می‌بیند افرادی که حقی ندارند در این مسائل خودشان را داخل به کنند داخل کرده‌اند و آدم چیزهایی می‌بیند که تعجب می‌کند.

سنگینی را به خودمان هموار می‌کنیم. اشکالی ندارد. از خدا می‌خواهم همین آیه‌ای که برایتان عرض کردم سرلوحه باشد برای همه شما برای جوانهایی که امتحانشان را دادند. در این مملکتی که هر روز به شکل‌های گوناگون تهمتهای ناروا می‌زنند. من شاهد بودم روزی در خیابان میآمدم راننده‌ای الآن اینجا ایستاده شاهد است لای روزنامه افشاگری را گذاشته بودند می‌فروختند. باز کردم یکی از آن کلماتش این بود که چرا مسعود شکنجه نشده؟

۱۱ نفر محکومین دادگاه با پدر و مادرانشان ۳۳نفر در دادگاه بودند یگانه کسی که بعد از هفت ماه با پای مجروح ناخن کشیده به دادگاه می‌آمد مسعود بود. که هنوز باندش به پایش بود... (با حالت گریه)

و این نامرد مردم با وقاحت هر چه بیشتر برای مردم ناآگاه به‌عنوان افشاگری می‌نویسد که چرا مسعود شکنجه نشد. پدرها هستند برادرها هستند که در آن دادگاه بودند مادرها بالا هستند همه‌شان شاهد هستند ما روز پنجم و ششم توانستیم بوسیله برادر مسعود باند پایش را باز کنیم و کشیدن ناخن را ببینیم.

اما این مردم وقتی نمی‌خواهند به روح زمان آشنا بشوند، مردم را گول می‌زنند. من نمی‌خواهم این موقع حرف بزنم چون عشق می‌ورزم به این انقلاب چون ما ۱۰ سال در خانه‌مان بسته بود. بعد از ۱۰ سال امسال در خانه من باز شده و شما به خانه من آمدید. دلم می‌خواهد این در باز بماند.در خواب غفلت بیدار بشوند زمان را درک کنند به روح زمان آشنا بشوند خداوند به شما مسلماً پاداش نیکو خواهد داد.

قربان همگی شما

 

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/63b58aeb-8bd7-4aaa-8e48-a9ce64e9f84b"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات