مسعود رجوی-۲۰ خرداد ۱۴۰۳
حتی در چارچوبهای همین رژیم
این دیگر انتخابات نیست بلکه فکاهیات است!
راستی این چه رژیمی است و به کجا رسیده است که ناگزیر در سر بزنگاهها، رؤسا و وزرا و خادمان خودش را مردود اعلام میکند. یعنی که بر سر خود میکوبد و دست و پای خودش را خراطی میکند.
آشکار است که همه چیز از مرگ و جانشینی خامنهای و حفظ نظام چیده شده است. به این منظور مجبور است همچنانکه گفته بودیم «مثل همیشه بر انقباض و اختناق و خالصسازی و بر تروریسم و جنگافروزی بیفزاید و به سلاح اتمی رو بیاورد. علیالقاعده سر مار ولایت برای بقا و هژمونی خودش چنین خواهد کرد».
مهمتر از هر چیز، برای یکصدمین بار ثابت شد که افعی کبوتر نمیزاید و در این رژیم جایی برای انتخاب نیست و زمان، زمان انقلاب و دادخواهی آتشین است.
تأیید صلاحیت ریاستجمهوری لولوخرخرهٔ اطلاعاتی (سردژخیم آخوند پورمحمدی) در ”هیأت مرگ“ در قتلعام ۶۷ که در خبرگان ارتجاع مردود شده بود، علامت روشنی است که ”بتخدا“ و ”دژخیمخدا“ ی خامنهای، همان روح پلید اعدامها و قتلعام دهه ۶۰ است. لعنت بر خمینی
پورمحمدی همان است که پس از بالاگرفتن جنبش دادخواهی با تلاشهای بیوقفهٔ رئیسجمهور برگزیده مقاومت، به صراحت گفت: «ما هنوز با مجاهدین تصفیهحساب نکردهایم» و از آنجا که «دشمنترین دشمنان این نظامند به حساب تکتک آنها باید برسیم. همهشان جنایتکارند و باید در دادگاه محاکمه شوند و باید به اشد مجازات محکوم شوند».
ما به سردژخیم میگوییم: