مریم رجوی: طرح اتهامات دروغ علیه این جنبش، اجابت خواست آخوندهاست
همزمان با سالگرد ایام قتلعام زندانیان سیاسی در سال۱۳۶۷، روز شنبه ۲۷مرداد کنفرانسی با حضور مریم رجوی و خانم پروفسور ریتا زوسموت رئیس مجلس فدرال آلمان از سال ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۸ بهمدت ۱۰سال و وزیر فدرال پیشین جوانان، خانواده، زنان و بهداشت برگزار شد.
در این کنفرانس شماری از شخصیتهای آلمانی و اروپایی و همچنین نمایندگان جوامع ایرانیان نیز شرکت داشتند و سخنرانی کردند.
مریم رجوی در این سخنرانی گفت:
سرکار خانم زوسموت به خانه مقاومت خوش آمدید.
از جانب مقاومت ایران و همه ایرانیانی که از ایستادن شجاعانه شما در کنار مبارزه و قیامشان دلگرم هستند؛ به شما درود میفرستم.
شما دوستان گرامی مردم و مقاومت ایران، پروفسور دگن هارت، آقای گویکینگ، آقای کالدرونه،
خانم بوکر و خانم روکماکر عزیز بسیار خوش آمدید
خوشحالیم که امروز در این کنفرانس، مجاهدان آزادی در اشرف۳ حضور دارند.
از طرف آنها و هزار زن پیشتاز اشرفی به شما درود میفرستیم.
دوستان عزیز!
کنفرانس امروز مصادف است با ایام قتلعام سال ۱۳۶۷. در ۳۶مین سال قتلعام ۳۰هزار زندانی سیاسی که ۹۰درصد آنها، اعضای مجاهدین بودند، به آن سربداران قهرمان درود میفرستیم.
این قتلعام دهشتناک در سال ۶۷ طی چند ماه ادامه داشت.
خمینی همزمان با تندادن به آتشبس در جنگ ۸ساله با عراق که خودش آن را جامزهر توصیف کرد، حکم قتلعام تمام مجاهدین سرموضع را در زندانها صادر کرد.
آنها را به این جرم حلقآویز کردند که بر موضع خود در نبرد برای آزادی ایستادگی میکردند. این مهمترین جرم این جنبش و اعضای آن در رژیم ولایت فقیه است.
سازمان مجاهدین که یک ماه دیگر شصتمین سال حیات خود را آغاز میکند، بیش از هر چیز به نبرد با دیکتاتوریهای شاه و شیخ شناخته میشود. بهرغم سرکوبگری شدید رژیم، و بهرغم ۴دهه سکوت بینالمللی نسبت به جنایات آخوندها، این جنبش یک جایگزین دموکراتیک را با موفقیت بهپیش برده است.
تلاش بیوقفه این مقاومت در داخل و خارج ایران و پیشروی جنبش دادخواهی، دستآوردهای مهمی نصیب مردم ایران کرده است. در همین رابطه، اخیراً گزارشگر ویژه سازمان ملل آخرین گزارش دوران مأموریت خود را درباره قتلعام سال ۶۷ منتشر کرد.
گزارشگر سازمان ملل بهروشنی اعلام کرد که مقامات عالیرتبه رژیم، مرتکب نسلکشی و جنایت علیه بشریت شدهاند.
اکنون بر دولتها و سازمان ملل است که با ادامه تحقیقات جنایی، حکم دستگیری و تعقیب سران رژیم بهدلیل ارتکاب به «جنایات سنگین» یعنی نسلکشی و جنایت علیه بشریت را در دستور کار قرار دهند.
همه حقوقدانان و مدافعان حقوقبشر را به تشکیل یک کمیته مستقل برای ادامه تحقیقات و ارائه مکانیزمهای ضروری برای حسابرسی و پایان دادن به مصونیت از مجازات سران رژیم فرا میخوانم.
دوستان عزیز!
در کوران قتلعام۶۷، خانم زوسموت در رأس مجلس فدرال آلمان مهمترین صدای اعتراض در جهان غرب علیه قتلعام بود.
در همان زمان، در روزهایی که ایرانیان و هواداران مقاومت در ۱۷کشور از جمله در آلمان به نشانه اعتراض نسبت به قتلعام زندانیان سیاسی در حال اعتصاب غذا بودند، مجلس آلمان تحت ریاست خانم زوسموت دو قطعنامه به تصویب رساند و در آن قتلعام زندانیان سیاسی در ایران را محکوم کرد. کشتار در ایران البته، در سال ۱۳۶۷ پایان نیافت و حاکمان ایران همچنان به این جنایتها ادامه میدهند.
بله اگر در جهان غرب زمامدارانی مثل پروفسور زوسموت بودند، آخوندهای حاکم بر ایران در قبال این همه جنایت و توحش، از عواقب بینالمللی مصون و معاف نمیشدند.
سالها بعد، وقتی که آخوندهای حاکم در تدارک کشتار بزرگ دیگری، این بار در اشرف و لیبرتی بودند، مجاهدین، خانم زوسموت را در کنار خود یافتند.
بهخوبی بهخاطر دارم که او تمام وزن سیاسی و اعتبار اجتماعی خود را برای حمایت از مجاهدین و مقاومت ایران و مبارزه این جنبش برای آزادی ایران به کار گرفت. نقش و اثرگذاری فعالیتهای خانم زوسموت در پذیرش ۱۰۰نفر از اشرفیها بهخصوص مجروحان در آلمان در زمان صدراعظمی خانم مرکل، را همه بهیاد داریم.
اما بهخصوص باید همدلی و همبستگی خواهرانه ریتای عزیز با هزار زن اشرفی را یادآوری کنم. این پیوند که با گذشت سالها عمیق و محکم شده، بسیار فراتر از یک حمایت سیاسی است. سخنان او درباره زنان پیشتاز و قیامآفرین را تکرار میکنم که گفت: «زنان نه تنها نیروی تغییر، بلکه نیروی سازنده آینده هم هستند. زنان نیرومنداند و مسئولیت میپذیرند و آینده ایران متعلق بهآنهاست».
خانم زوسموت با اشراف و آگاهی نسبت به مبارزه و رهایی زنان ایران بهعنوان پیشتازان نبرد علیه دیکتاتوری مذهبی، همواره مشوق آنها در این مسیر سخت و پرنشیب و فراز بوده است. او پیشتاز دفاع از مردم و مقاومت ایران است و ما به داشتن چنین پیشتازی در عرصه بینالمللی افتخار میکنیم.
پوسیدگی و بیثباتی رژیم آخوندی
این روزها جنگافروزی آخوندها، توجهات و نگرانیهای شدیدی در سطح بینالمللی ایجاد کرده است. در زیر این هیاهو، آخوندها تلاش میکنند واقعیتهای مهمی را بپوشانند، یا نظرها را از آن منحرف کنند.
این واقعیتها از جمله یکی شرایط متزلزل رژیمی است که موجودیت خود را در خطر میبیند، دیگری جریان جهشیافته اعدامها و سرکوب وحشیانهیی است که نسبت به مردم ایران اعمال میکند و واقعیت مهم دیگر پیشروی چشمگیر مقاومت سازمانیافته در شهرهای ایران است که در گسترش کانونهای شورشی و فعالیتهای آنها دیده میشود.
اما تحول مهمی که پرده از پوسیدگی و بیثباتی بنیادی رژیم برداشت این بود که مردم ایران پنج رشته انتخابات رژیم در فاصله ماههای اسفند تا نیمه تیر را در ابعاد بیسابقهیی تحریم کردند. جامعه ما که از قبل در قیامهای بزرگ، خواست خود برای سرنگونی رژیم را بیان کرده بود، این بار، همان خواست نیرومند را، با تحریمهای گسترده تکرار کرد.
رئیسجمهور جدید رژیم مکررا تأکید میکند که برنامهیی جز اجرای دستورات ولیفقیه ندارد. یعنی مؤلفههای اصلی سیاست خامنهای شامل سرکوب داخلی، جنگافروزی خارجی و پروژه بمبسازی اتمی، بیکم و کاست ادامه پیدا میکند. هدف او این است که برای رژیم در مقابله با قیامها زمان بخرد. او اعلام کرد «آمدنم به این جهت بود که نظام را در خطر میدیدم…» ترکیب وزیران کابینه او، که سرکوبگران قیامها و مجریان دستگاه جنایت و غارتاند همگی مطابق نظر ولیفقیه رژیم تعیین شدهاند.
در اولین هفته بعد از روی کار آمدن رئیسجمهور جدید، تنها در روز ۱۷ مرداد، ۲۹زندانی فقط در دو زندان در کرج حلقآویز شدند. هفته گذشته همزمان با معرفی کابینه او، ۵زندانی دیگر اعدام شدند. بله به طرز جنایتباری در یک ماه اخیر بیش از ۱۰۰نفر اعدام شدهاند.
این اعدامها به همه نشان داد که هیچ چیزی در سیاستهای اساسی این رژیم که بر اختناق و کشتار و جنگ خارجی متکی است، قابل تغییر نیست.
راهحل و تغییر در دست مردم و مقاومت ایران است و آن سرنگونی تمامیت رژیم جهل و جنایت آخوندها است.
رویآوردن نسل جوان به کانونهای شورشی در داخل کشور، رژیم را بهخطر انداخته است. در آستانه گردهمایی سالانه مقاومت، کانونهای شورشی به ۲۰هزار پراتیک و ۱۷۰۰رشته تعرض به مراکز پاسداران و سایر مراکز سرکوب و غارت رژیم دست زدند.
این فعالیتها که در تمام ۳۱استان کشور صورت گرفته و همچنان ادامه دارد، آخوندها را شوکه کرده است.
آخوندها با شدت بخشیدن بهعملیات کنترل و اختناق و همچنین کارزار شیطانسازی و دروغپراکنی علیه جنبش مقاومت نتوانستهاند روند گسترش کانونهای شورشی را کند کنند.
رژیم از آذر ماه گذشته یک محاکمه غیابی برای سازمان مجاهدین و ۱۰۴تن از اعضا و مسئولان این مقاومت برگزار کرده است.
در جلسات این بهاصطلاح محاکمه، آنها هر فعالیت مبارزاتی و فداکارانه مجاهدین را جرمی بزرگ با مجازاتهای سنگین عنوان میکنند تا مردم و بهخصوص نسل جوان را از روآوردن به این مقاومت منصرف کنند.
در سطح بینالمللی تظاهرات بزرگ ایرانیان در آلمان با حضور شخصیتهای بینالمللی، اجلاس سالانه مقاومت و اعلام حمایت بیش از ۴۰۰۰نماینده پارلمان و ۱۳۷تن از رهبران و مقامات ارشد سابق از برنامه مقاومت ایران و همچنین انتشار گزارش اخیر نماینده ویژه ملل متحد در مورد قتلعام۶۷ و توصیف آن بهعنوان «نسلکشی» آخوندها را بهوحشت انداخته است.
افشاگریهای مقاومت ایران در مورد شبکه تروریستی رژیم در اروپا و استقبال مقاومت از اقدام دولت آلمان برای بستن مرکز جاسوسی و تروریسم رژیم در هامبورگ و تفتیش ۵۳مرکز و توابع وابسته به آن، خشم آخوندها و عوامل آنها علیه مقاومت را بیشتر برانگیخته است.
اخیرا، وزارت اطلاعات دیکتاتوری دینی، در سیرک دادگاه غیابی توسط یک آخوند بهنام صداقت اعلام کرد، حکم همه آنها بهدلیل سرکشی در برابر خمینی و خامنهای، بغی یعنی اعدام است. همزمان به یک بازی تکراری و مبتذل علیه مقاومت ایران روی آورده و با بهکار گرفتن یک خبرنگار دوست درصدد است با برگ سوخته «کودک سربازان» قرن گذشته! و اکاذیب تکراری و نخنما از طریق همین خبرنگار آلمانی به شیطانسازی از مقاومت ایران بپردازد.
سال گذشته فاش شد که شبکهیی از عوامل رژیم که توسط وزارتخارجهاش هدایت میشوند، مناصبی در بالاترین سطوح وزارتخانههای دولتهای غربی به دست آورده یا خود را کارشناسان معتبری در مورد مسأله ایران جا زدهاند تا بر سیاست غرب بهسود رژیم تأثیر بگذارند. برخی از این کارشناسان حتی از دولتهای اروپایی مبالغ قابل توجهی بودجه دریافت کردهاند.
حرف آخوندها و حامیان مماشات این است:
ـ این رژیم آلترناتیوی ندارد
ـ مجاهدین و شورای ملی مقاومت در جامعه ایران پایگاهی ندارند
ـ و مبارزه مردم ایران برای سرنگونی رژیم به ثمر نمیرسد.
مدافعان مماشات با فاشیسم دینی چیزی جز تکرار این تئوری جعلی ندارند که توسط خود رژیم ابداع شده است. البته این بهترین مشوق برای رژیم است و در اعدامهای افسارگسیخته و کشتار و جنگ دستش را باز میکند.
واقعیت انکارناپذیر این است که این مقاومت پاشنه آشیل رژیم آخوندهاست. طرح اتهامات دروغ علیه این جنبش مانند سکت، کیش شخصیت و همچنین کودک سرباز، در واقع اجابت خواست آخوندهاست.
بله، آخوندها بسیار مستاصل شدهاند. در هراس از قیامی دیگر و سرنگونی، خامخیالانه تلاش میکنند آلترناتیو دموکراتیک و معتبر رژیمشان یعنی شورای ملی مقاومت و نیروی محوری آن را با شیطانسازی بیاعتبار کنند. ولی این ترفند ها دیگر کارآیی ندارد.
اما در نقطه مقابل تبلیغات این رژیم و حامیان مماشات، خانم زوسموت عزیز و شما دوستان آلمانی مقاومت مردم ایران، با ایستادگی در برابر سیاست شیطانسازی مقاومت ایران که توسط رژیم و متحداناش صورت میگیرد، با خط بطلان کشیدن بر سیاست مماشات، با دفاع از حقانیت و مشروعیت مقاومت و با حمایت از مبارزه زنان ایران برای آزادی و رهایی یک الگوی درخشان برای سیاستمداران در جهان امروز خلق کردهاید.
الگویی که دموکراسی، توسعه، صلح و پیشرفت جوامع امروز را در گرو احیای انسانیت و ارزشهای انسانی میداند و برای زنده نگهداشتن این ارزش بنیادین به مقاومت و نبرد فرامیخواند.
به نظر من تمام جهان، بهخصوص جهان غرب به صدا و سخن خانم ریتا زوسموت نیاز دارد.
خلع ید از رژیم آخوندی در منطقه
برای بیش از سه دهه مقاومت ایران بیوقفه این حقیقت را با استناد به صدها افشاگری و انبوه مدارک و شواهد عینی اعلام کرده که سر مار جنگافروزی و تروریسم در تهران است و چاره آن سرنگونی فاشیسم دینی به دست مردم و مقاومت ایران است.
این مهمترین درسی است که تراژدی جنگ در خاورمیانه در این یازده ماه به همه جهان میدهد.
در این دوره همه دیدند که بانی و طرف اصلی جنگی که از ۱۵مهرشروع شده، خامنهای است.
جنگ در دریای سرخ مستقیماً از بیت خامنهای هدایت میشود. گروههای شبهنظامی تروریست در عراق، سوریه یا لبنان فرمانشان را از بیت خامنهای میگیرند و صرفه نظر از گروههای نیابتی، همین رژیم است که از آغاز سال جدید میلادی تا بهحال بهطور مستقیم به سه کشور خارجی حمله موشکی کرده است.
واقعیت این است که آخوندها از ریختهشدن خون مردم بیگناه چه فلسطینی و چه یهودی سود میبرند و میخواهند آن را سپر بلای حکومت پوسیده خود در برابر قیامهای مردم ایران کنند.
مقاومت ما از سالها پیش خواستار خلع ید از این رژیم در تمام منطقه شده. با اجرای چنین سیاستی، ولایت فقیه دیگر تکیهگاهی نخواهد داشت.
چنانچه سیاست مماشات با این رژیم در کار نبود، این فاجعه که امروز سراسر منطقه را در خود پیچیده، میتوانست پیش نیاید. و تاریخ این منطقه محکوم نبود که اینچنین از گرداب خون عبور کند.
همچنانکه بارها گفتهام: سیاست صحیح، کنار گذاشتن هر گونه مماشات با این رژیم، در پیش گرفتن یک سیاست قاطع در قبال آن و بهرسمیت شناختن مبارزه مردم ایران برای سرنگونی رژیم آخوندهاست.
اجازه دهید نکاتی را که ذکر کردم در چند محور بهطور خلاصه جمع بزنم:
اول – فاشیسم دینی، بانی و یکطرف اصلی جنگ خاورمیانه است. جهان با تأخیر بسیار به این حقیقت چشم باز کرده که این رژیم تهدید صلح و امنیت منطقه و دنیاست.
دوم ـ رویآوردن رژیم به جنگ، برای فرار از سرنگونی است. نارضایتی شدید جامعه ایران و آمادگی آن برای یک قیام دیگر، گسترش کانونهای شورشی و کارزارهای آنها در تمامی استانها، وخامت بیش از اندازه اقتصاد کشور و جدال در درون هیأت حاکمه، رژیم را در موقعیت سرنگونی قرار داده است. اما خامنهای قدم به قدم در باتلاقی جنگی فرو میرود که خود برای نجات رژیم شروع کرده بود. و این جنگی است که لاجرم بازنده استراتژیک آن رژیم و شخص خامنهای است.
سوم ـ آخوندها که برون رفتی از این بحرانها ندارند، علاوه بر سرکوب و جنگافروزی، به تیرهکردن اوضاع و تلاش برای منحرف ساختن اذهان رو آوردهاند.
در این راستا اتهامهای دروغ علیه جنبش مقاومت پخش میکنند، عوامل خریداری شده خود را برای آلودهکردن صفحات روزنامههای اروپا بهکار میگیرند و ما همه میدانیم که پروژه شیطانسازی مقدمه و زمینهساز اقدامات تروریستی است.
مثل واقعه سوءقصد به پروفسور آلخو ویدال کوادراس در مادرید، یا حمله به دفتر شورای ملی مقاومت در برلین یا دفاتر وابسته به مقاومت در لندن و پاریس.
چهارم ـ حقیقت اصلی اما این است که رژیم آخوندی در برابر اعتلای جایگزین دموکراتیک و در برابر خواست قدرتمند مردم ایران برای آزادی، محکوم به شکست است.
سخنانم را با عنوان الهامبخش کتاب خواهر عزیزم خانم زوسموت به پایان میبرم: «هر کس که مبارزه نکند، پیشاپیش شکستخورده است».
این حقیقت روشنی برای من و مقاومت ماست. این اعتقاد عمیقی است که ما را در مقابل همه سختیها، رنجها و اتهامات، روئینتن کرده است.
آزادی ایران و مردم ایران برای ما سوگندی است که تا پای جان بر آن پا میفشاریم.