راهحل سوم : تغییر بهدست مردم و مقاومت ایران
نمایندگان و سناتورهای محترم!
از برگزاری این اجلاس و توجه شما به اوضاع فوقالعاده ایران تشکر میکنم.
چهار روز پیش در سپیدهدم یکشنبه ۵مرداد، استبداد دینی با اعدام دو مجاهد خلق، بهروز احسانی و مهدی حسنی به یک جنایت وحشیانه دست زد؛ جنایت ریختن خون فرزندان ایران به جرم آزادیخواهی، جنایت نقض ابتداییترین موازین دادرسی عادلانه، جنایت شکنجه و ارعاب و تهدید که از سه سال پیش نسبت به اعدامشدگان اعمال شد.
دژخیمان بارها، آنها را بر سر دوراهی گذاشتند: ندامت و حفظ جان یا اعدام و سربهدار شدن در صورت ایستادگی بر سر موضع، یعنی دفاع از آزادی مردم ایران و یک ایران آزاد. اما انتخاب آنها همان بود که ۳۰هزار زندانی سیاسی قتلعام شده در سال ۶۷ در پیش گرفتند. بهروز احسانی شجاعانه گفت: «من بر سر جانم با کسی چانه نمیزنم و آمادهام تا جانم را فدیه راه رهایی مردم ایران کنم».
و مهدی حسنی گفت: من هوادار سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران با افتخار اعلام میکنم که جان خود را در راه آزادی وطن و مردم شریف ایران تقدیم میکنم.
بله رژیمی که در سراشیب سرنگونی است، با این اعدامها به رو آوردن جوانان به مجاهدین واکنش نشان میدهد. قضاییه رژیم، جرم این دو قهرمان را «اجتماع و تبانی علیه امنیت» رژیم اعلام کرده است. اما اجتماع و اقدام برای برهم زدن امنیت نظام ولایت فقیه و قیام برای بهزیر کشیدن آن کاری است که عموم مردم ایران برای آن آمادهاند.
بله، اگر این جرم است، هر ایرانی به آن افتخار میکند.
روح حاکم بر مردم ایران، روح قیام و شورش است. حتی زندانها به مراکز مقاومت تبدیل شدهاند. پاسخ رژیم برای جلوگیری از قیام بعدی، موج دستگیریها، افزایش فشار علیه زندانیان سیاسی و احکام اعدام علیه مخالفان بهخصوص مجاهدین خلق است. سؤال بزرگ این است که در نبرد سرنوشت مردم ایران با رژیم آخوندی، جامعه جهانی میخواهد کجا بایستد؟
بهعنوان مقاومتی که ۲۳سال پیش در مرداد سال ۱۳۸۱، نخستین افشاگر تأسیسات پنهانی آخوندها و سپاه پاسداران برای ساختن بمب اتمی بوده و بهعنوان مقاومتی که از ۴۳سال پیش، نخستین افشاگر صدور بنیادگرایی و ارتجاع تحت نام اسلام از جانب آخوندها بوده و نقشه آنها برای صدور انقلابشان به کشورهای خاورمیانه و رسیدن به مدیترانه را فاش کرده، میگویم در مدارکی که افشا کردیم، عیان شد که نقشه رژیم این بوده که پس از اشغال عراق باید از سوریه به سمت قدس رفت. همچنین باید بعد از کربلا برای رسیدن به مکه به عربستان سعودی رفت.
بله، مقاومت ما از سالها پیش هشدار داده که مماشات و سکوت و انفعال دولتها، برای فاجعه آفرینیهای ضدانسانی بیشتر به رژیم دست باز میدهد. باید برای نجات جان زندانیان سیاسی دست به اقدام فوری زد.
مماشات با این رژیم و سکوت و بیعملی و بهرسمیت نشناختن مقاومت عادلانه مردم ما، راه را بر جنگ و جنایت این رژیم در کشورهای منطقه و تروریسم در سراسر جهان، باز میکند. این همان خطای چهار دهه گذشته است که در نقطهیی به جنگ با این رژیم با قیمتی بسیار بیشتر، منجر میشود.
این خطا وقتی جدیتر میشود که بهیاد بیاوریم موقعیت ایران یکی از خطیرترین چالشهای جهان امروز است. از نظر تاریخی این رژیم در تمامیتش در لبه پرتگاه سرنگونی است یک لحظه سرنوشتساز پدیدار شده که قادر است ایران و منطقه را دگرگون کند.
نمایندگان محترم!
من امروز به خانه دموکراسی ایتالیا آمدهام برای ارائه یک نقشهمسیر جامع. نقشه مسیری که متکی به انرژیها و تواناییهای جامعه بپا خاسته ایران است و در جهت یک تغییر بزرگ برای بهزیر کشیدن استبداد دینی پیش میرود.
دستیابی به این هدف مبتنی بر راهحل سوم است: یعنی نه جنگ خارجی، نه دیکتاتوری دینی و مماشات با آن، بلکه تغییر رژیم بهدست مردم و مقاومت سازمانیافته ایران.
راهحل سوم پاسخ بنبست کنونی مسأله ایران
دوراهی مماشات یا جنگ خارجی، نتیجه حذف مردم از معادله سرنوشت است. بهجای آن مردم ایران از میان خون و رنج بسیار، شاهراه پیروزی را گشودهاند که همانا راهحل سوم است. تکرار میکنیم که مردم و مقاومت ایران برای سرنگونی رژیم نه پول میخواهند نه سلاح. بلکه خواهان آنند که هیچکس در کنار این رژیم نایستد.
درستی و اصالت راهحل سوم در تحولات بزرگ اخیر محک خورده است. که میتوان آن را اینچنین خلاصه کرد:
۱. راهحل سوم پاسخ بنبست جهانی در برابر استبداد مذهبی در این زمانه است. قطع کردن دست این رژیم از بمب اتمی و برچیدن بساط جنگافروزی آن، فقط یک راه دارد و آن بهزیر کشیدن رژیم توسط مردم و مقاومت ایران است. هر راهی غیر از این هم ننگ و هم جنگ را به جامعه جهانی تحمیل میکند.
مسأله ایران در تمامیت خود بهمراتب فراتر از برنامه اتمی این رژیم است. مسأله ایران در اصل، جنگ مردم و مقاومت ایران با استبداد دینی است.
۲. راهحل سوم متکی به قیام و مقاومت سازمانیافته فرزندان مردم ایران در کانونهای شورشی و ارتش بزرگ آزادی است و پاسخ نیروی اهریمنی سپاه پاسداران است.
۳. راهحل سوم چکیده خون و رنج مبارزه مردم ایران از مشروطه تا بهحال در برابر دو دیکتاتوری سلطنتی و دینی است. آنها که همواره در یک همدستی شوم علیه منافع مردم ایران بودهاند.
راهحل سوم صفحه تاریک شاه و شیخ را ورق میزند و جامعهیی بر اساس آزادی و دموکراسی بنا میکند.
۴. راهحل سوم تکامل مبارزه تاریخی مردم ایران برای استقلال و آزادی است. این راهحل سرشتی دموکراتیک دارد که قدرت را با روندی دموکراتیک به مردم ایران انتقال میدهد و یک دموکراسی پیشرفته را بنیان میگذارد.
این راهحل بهقول رهبر مقاومت ادامه و میراث تاریخی راهبرد مصدقی «موازنه منفی» است و اولویت آن با شکوفایی حاکمیت مردم و توسعه اقتصادی و اجتماعی دموکراتیک ایران است.
۱۳۰رشته افشاگری درباره بمبسازی اتمی رژیم
رژیم آخوندی همه روزه اصرار و تکرار میکند که از برنامه اتمی دست برنمیدارد.
این برنامه شوم برای ایران و مردم محروماش حاصلی نداشته الا دود شدن دو تریلیون دلار از ثروتشان، به نابودی کشاندن زیرساختهای کشور که حالا دیگر مردم آب و برق و گاز هم ندارند و درگیر کردن این کشور در جنگ.
بله، خامنهای به قیمت نابودی کشور میخواهد سرنگونی حتمی رژیماش را عقب بیندازد. اما همان مقاومتی که تا بهحال با بیش از ۱۳۰ افشاگری، مانع برنامه بمبسازی اتمی رژیم شده، با تکیه بر قیام مردم، هم دست رژیم را از سلاح هستهیی قطع میکند و هم حاکمیت مردم را از اسارت ۴۶ ساله این رژیم، آزاد میکند.
پاسخ دو ادعای واهی
اکنون این رژیم و طرفهایی که بقای این رژیم را بر یک ایران دموکراتیک ترجیح میدهند، تلاش میکنند با دو ادعای واهی، با سرنگونی رژیم مقابله کنند:
اول این ادعا که مخالفان رژیم توان سرنگونی آن را ندارند.
دوم، میگویند سرنگونی رژیم در ایران هرج و مرج ایجاد میکند.
منکران توانایی مردم و مقاومت ایران بر جنبشی چشم میپوشند که بیش از ۴دهه است بیوقفه با رژیم حاکم در نبرد است. شبکهیی متشکل از کانونهای شورشی در سراسر کشور دارد که بهرغم حاکمیت یک اختناق وحشی، هیچگاه دست از فعالیت برنمیدارند. جنبشی که ولیفقیه و مقامهای ارشد رژیم بارها درباره نقش محوری آن در قیامها هشدار دادهاند.
اگر این رژیم یک مقاومت سراسری و آلترناتیوی توانمند و مصمم در برابر خود نداشت، هرگز مثل امروز به موقعیت سرنگونی سقوط نمیکرد.
در مورد ادعای هرج و مرج بعد از سرنگونی باید بگویم که:
اولاً، در این نظریه به تجربه کشورهایی نظیر عراق استناد میشود در حالیکه در آن نمونهها، یکی از عوامل آشوب و از همگسیختگی، دخالتها و جنایتهای رژیم حاکم بر ایران بود.
ثانیا، در ایران یک مقاومت سازمانیافته وجود دارد و تاکنون بیش از صدهزار تن از فرزندان مردم ایران در مبارزه برای آزادی جان فدا کردهاند.
این مبارزه، چنان پیوندهایی در درون جامعه ایجاد کرده که در اوج بحرانهای سیاسی نیز جایی برای تفرقه و کشمکش باقی نمیگذارد.
در قیامهای ۸۸، ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱ همدلی و از خود گذشتگیهایی که مردم نسبت به هم نشان میدادند از صحنههای انگیزاننده قیامها بود. در قیام ۱۴۰۱همه مردم ایران در کنار هم خواستار سرنگونی رژیم آخوندها بودند. و شعارهای «از کردستان تا تهران، یا از زاهدان تا تهران جانم فدای ایران» سر دادند.
وانگهی وجود یک جایگزین دموکراتیک تضمین استوار و محکمی برای عبور آرام کشور از تلاطمهای بعد از سرنگونی رژیم است.
این تضمین، شورای ملی مقاومت است که مهمترین رسالتش انتقال قدرت به مردم ایران است. همچنان که گفتهام هدف ما بهدست گرفتن قدرت به هر قیمت نیست، هدف ما تضمین آزادی، دموکراسی و انتخاب آزادانه مردم به هر قیمت است.
ـ شورا بهعنوان دیرپاترین ائتلاف سیاسی تاریخ معاصر با ۴۴سال سابقه از اعتبار و شناختهشدگی مکفی نزد جامعه ایران برخوردار است.
ـ به سازمانیافتهترین جنبش تاریخ معاصر ایران، یعنی سازمان مجاهدین با ۶۰سال سابقه مبارزاتی متکی است.
ـ نیروی پرشماری از متخصصان، صاحبنظران در داخل و خارج ایران در صفوف هواداران خود دارد که هم در مرحله انتقال قدرت و هم در مرحله توسعه دموکراتیک کشور نقش مؤثری ایفا میکنند.
قانونگذاران محترم، دوستان عزیز!
اکثریت اعضای مجلسین ایتالیا در بیانیههای جداگانه از برنامه دهمادهیی مقاومت ایران حمایت کردهاند که همچون ۴۰۰۰ قانونگذار دیگر در دو سوی آتلانتیک، بیانگر انتخاب آنان برای ایستادن در جهت درست تاریخ است.
باشد که ایتالیا با قرار گرفتن در کنار مردم و مقاومت سازمانیافته آنها و بهرسمیت شناختن مبارزه مردم ایران برای سرنگونی رژیم، آغازگر فراز تازهیی از دوستی تاریخی دو ملت باشد.