سه شرط ضروری برای به نتیجه رسیدن و پیروزی
آرمان و سازمان انقلابی، جایگزین مردمی و میهنی، ارتش آزادیبخش ملی
نشست تحلیف یکان جدید پذیرش در ارتش آزادیبخش ملی
مسعود رجوی - ۳۰مهر ۱۳۸۱
در هزار و دویست و هشتاد و پنج، مشروطه بههرحال به کرسی نشست. ۹۵سال آزگار است که مردم ایران بهدنبال آزادی، بهدنبال عدالت، میدوند، میرزمند و خون میدهند. اما هر جنبش انقلابی میباید جایگزین را، آن چیزی را که میخواهد جایش بگذارد، ارائه بدهد و با نیروی مسلحِ زبده و کارآمدی هم آن را تضمین کند. در غیر اینصورت حتی وقتی که دولت ملی دکتر مصدق تشکیل شد با یک قیمت خیلی کم، استعمار و ارتجاع توانستند ساقطش کنند.
پس از همهٔ این درسهایی که جزء به جزء و نکته به نکته آن ضمن یکصد سال آزمایش شده، با چه جنبشها و چه شهدایی، از صدر مشروطه تا امروز، از مجاهدین اولیه ستارخان و باقرخان تا حنیف کبیر بنیانگذاران خودمان، و تا همین امروز...
ملاحظه میکنید که قانونمندیها خدشهناپذیرند. ما میباید آنها را بهرسمیت بشناسیم و مراعات کنیم. مرزهای سرخ واقعی هستند، جدی هستند، ما باید آنها را مراعات کنیم، آنها تخفیفی نمیدهند چون از متن واقعیت جهان بیرونی، از قانونمندیهای خدشهناپذیر اجتماعی ناشی شدهاند.
کسی که جنبش انقلابی میخواهد، میباید یک آرمان [انقلابی داشته باشد] و بعد سازمان انقلابی بنا کند که شما امروز زیر آرم آن سوگند خوردید. کسی که میخواهد جنبشهای مردم و خلقش به نتیجه برسد باید جایگزین ارائه کند و باید قدرت تضمین آن را با یک نیروی مسلح داشته باشد.
در یکصد سال گذشته، هر چه که مردم ایران دویدند و دویدند، با تأسف به نتیجه نرسیدند، خیلی دویدند، بسیار دویدیم اما به نتیجه نرسیدیم. نَفْس دویدن، رزمیدن و از تجمع ۹۵سال پیش و ۱۰۰سال پیش، از تجمع روز اول در تهران برای تأسیس عدالتخانه در برابر استبداد ناصرالدین شاهی و قاجار از همان روز تا آنچه که تا الآن در شهرهای میهنمان جریان دارد، البته که غرورانگیز، ستایشانگیز، مقدس، حق و مشروع است. اما به کرسی نشاندن آن، به نتیجه رساندن آن، منهای سازمان و آرمان انقلابی، منهای جایگزین مردمی و میهنی، منهای ارتش آزادیبخش ملی، منهای این سه عنصر محال است، غیرممکن است.
اگر میخواهید جنبشی از پایین به نفع تودههای مردم داشته باشید، اگر چشم نبستهاید به اصلاح شدن ارتجاع و استعمار، اگر چشم ندوختهاید به سازش با استبداد، اگر از پایین حرکت میکنید، پس الزامش این است: آرمان و سازمان انقلابی بهعنوان قلب این جنبش و این مقاومت، جایگزین سیاسی بهعنوان روح و سمت و سو دهندهاش و ارتش آزادیبخش ملی بهعنوان بازوی استوار و پراقتدار آن.
این راه را هر چند هم که طول بکشد، تا حالا صد سال، باید که خلق و تاریخ ما میرفت. قبل از ما و خیلی قبل از ما، از ستارخان تا سردار جنگل، از محمدتقیخان پسیان در خراسان تا مدرس، از مصدق تا فاطمی و... بنیانگذاران خودمان مدتهای طولانی این راه را رفتهاند تا بالاخره بعد از همه کشاکشها رسیدیم به مجاهدین و بلوغ مجاهدین. رسیدیم به ارتش آزادیبخش ملی و رسیدیم به جایگزین سیاسی مقاومت ایران «شورای ملی مقاومت» و در رأس تمامی اینها به رئیسجمهور برگزیده برای دوران انتقال حاکمیت به مردم ایران.
اگر که خواستار پیروزی هستید، اگر میخواهیم به نتیجه برسد آن چیزی که به ما مربوط است، ما باید کار خود را انجام بدهیم...