در ادامه بحث مان با برادر مجاهد رضا مرادی از مسئولان سازمان مجاهدین خلق ایران میخواهیم به این سؤالات بپردازیم که:
-ما صحبت از شکستن طلسم ناباوریها در اذهان تودههای مردم در این قیام میکنیم؛ چرا میگوییم طلسم منظور از طلسم چیست؟
-این قیام چه ضرباتی و در چه ابعادی به این طلسم ناباوریها زد؟
-این قیام چه چیزهایی را تا همین جا اثبات کرده است؟ آیا میتوان بهتر و کمی دقیقتر چشماندازی برای سرنگونی این رژیم را دید؟
-تمام تلاشهای رژیم بعد از قیام برای چیست؟ آیا میتوانیم بگوییم که باز هم بر طبل پاره شده ناباوری به سرنگونی خودش را میکوبد یا نه به آن اعتراف و اذعان میکند؟
-به چه دلیل میگوییم که این قیام نقشهمسیر سرنگونی یا همان استراتژی سرنگونی با هزار کانون شورشی را اثبات گرد؟
-وظایف قیام آفرینان و کانونهای شورشی در ادامه این قیام چیست؟